سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
متهمان مدعی بودند با این سرقت میخواستند خوشبخت شوند اما بدبخت شدهاند.
سرقت مسلحانه
ساعت 11 صبح 17 اسفند 93، سرقت مسلحانه از یک مغازه طلافروشی در خیابان ماهان به کلانتری 152 خانیآباد اعلام شد.
با حضور ماموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد سه سرنشین یک دستگاه خودروی سواری سمند نوک مدادی با صورت پوشیده و مسلح به دو قبضه اسلحه کمری، پس از تیراندازی و تخریب شیشه یک مغازه طلافروشی اقدام به سرقت بیش از 3 کیلوگرم طلا و جواهر از داخل ویترین مغازه کردند.
همزمان با اعلام خبر سرقت مسلحانه به اداره یکم پلیس آگاهی، طرح مهار از سوی کلانتری 152 خانیآباد در محدوده محل سرقت به اجرا گذاشته شد که در نتیجه آن، خودرو سمند نوک مدادی مورد استفاده توسط سارقان مسلح در خیابان ابوذر به صورت رهاشده کشف شد .
با شناسایی صاحب خودرو مشخص شد که دو روز پیش از سرقت مسلحانه مغازه طلافروشی، این خودرو توسط دو نفر و به شیوه مسلحانه در منطقه جنتآباد سرقت شده است .
مالک خودرو درباره نحوه سرقت خودرو به کارآگاهان گفت: در محدوده ایستگاه مترو خودرو ی شخصیام دچار نقص فنی شد. در همین زمان، دو نفر جوان به بهانه کمک برای روشن شدن ماشین به من نزدیک شده و اعلام کردند که حاضر به هل دادن خودرو هستند. پس از چند 10 متر هل دادن، سرانجام خودرو روشن شد. برای تشکر از آن دو جوان، از ماشین پیاده شدم که ناگهان آنها با تهدید دو قبضه اسلحه کمری خودرو را سرقت کردند.
دستگیری دزدان
سرانجام 15 دی 94، کارآگاهان پلیس آگاهی اقدام به دستگیری فردی به نام «ناصر» در منطقه خانیآباد کرده و در بازرسی از مخفیگاه این شخص موفق به کشف یک قبضه اسلحه کمری غیرمجاز شدند. با کشف اسلحه کمری غیرمجاز، ناصر برای تحقیقات در اختیار اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. او در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «اسلحه متعلق به برادرزنم نادر 25 ساله است که چند ماه پیش اسلحه را به صورت امانت به من داد و طی این مدت من هیچ اطلاعی از سرقت مسلحانه طلافروشی توسط نادر نداشتم .
با شناسایی محل سکونت نادر در یکی از استانهای مرزی در غرب کشور، کارآگاهان با نیابت قضایی به این شهر رفته و او را دستگیر کردند یک قبضه کلت هم از او کشف شد.
اعتراف به سرقت
نادر در همان تحقیقات به سرقت مسلحانه طلافروشی در خیابان ماهان اعتراف و نام دو نفر از بچه محلهای خود به نامهای «هومن» 38 ساله و «مهران» 27 ساله را به عنوان دیگر اعضای گروه سارقان مسلح طلافروشی معرفی کرد.
نادر در ادامه اعترافاتش عنوان کرد که سرقت مسلحانه خودروی سمند نیز توسط وی و هومن صورت گرفته است. همچنین نادر در خصوص نحوه شناسایی محل سرقت نیز به کارآگاهان گفت: محل زندگی خواهرم درنزدیکی محل سرقت قرار داشت؛ در طی که در یکی از بازارهای میوه و ترهبار جنوب تهران، بهعنوان کارگر یکی از غرفهها مشغول به کار بودم، به خانه خواهرم تردد زیادی داشتم؛ طی این مدت، محل طلافروشی به محل دائم تردد من تبدیل شده بود تا اینکه با همراهی دو نفر از دوستانم در بازار میوه و تره بار، تصمیم به سرقت طلافروشی گرفتیم.
با شناسایی هومن و مهران بهعنوان دو عضو دیگر گروه سارقان مسلح، این دو نفر نیز دستگیر شدند و به سرقت اعتراف کردند.
پای میز محاکمه
با تکمیل تحقیقات ،پرونده دزدان مسلح با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سه نفر از متهمان که نقش اصلی را در این سرقت داشتند در مقابل قاضی حسین اصغرزاده، رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری و قاضی توکلی مستشار دادگاه به دفاع از خود پرداختند.
در ابتدای این جلسه صاحب طلافروشی در شکایت خود گفت: در مغازه همراه برادرم مشغول کار بودیم که متوجه شدیم به شیشه مغازه شلیک شد. یکی از سارقان مرا تهدید کرد ساکت باشم تا کشته نشوم. او گلولهای شلیک کرد که از کنار سرم عبور کرد و به دیوار خورد. آنها حدود سه کیلو طلا سرقت و فرار کردند.
در ادامه نادر در جایگاه قرار گرفت و گفت: پس از مرگ پدرم من مرد خانه شدم و باید خرج مادر و خواهر و برادرم را در میآوردم. ابتدا با رانندگی در آژانس مخارج زندگی را تامین میکردم اما بعد از ازدواج و بچهدار شدن دیگر از عهده مخارج بر نیامدم. به همین دلیل نقشه سرقت از طلافروشی را مطرح کردم.
دوستانم قبول کردند در این سرقت همراهم باشند. دو میلیون و 600 هزار تومان دادیم و دو قبضه اسلحه خریدیم. روز سرقت من و هومن اسلحه واقعی داشتیم و مهران قبول نکرد اسلحه دست بگیرد. به همین خاطر قرار بر این شد که او 20 درصد سهم ببرد.من با اسلحه به ویترین شلیک کردم و هومن مغازه دار را تهدید میکرد که مقاومت نکند. بعد از سرقت طلاها بلافاصله محل را ترک کردیم. دو نفر از ما سوار خودروی سمند شدند و من یک خودروی ال 90 را که سرقت کرده بودیم، سوار شدم و کمی جلوتر رها و فرار کردم. بعد از سرقت، طلاها را با ترازویی که از قبل خریده بودیم وزن کردیم. خلاف ادعای شاکی وزن آنها یک کیلو و 140 گرم بود. بعد طلاها را در شهرستان فروختیم و پول آن را تقسیم کردیم.
مهران هم در دفاع از اتهامش گفت: من اسلحه قلابی داشتم و به خاطر بدهی به برادرم دست به سرقت زدم. میخواستم با پول سرقتی بدهی ام را پرداخت کنم.
هومن هم اظهار کرد: من داخل مغازه نرفتم و از دور صاحب طلافروشی را تهدید میکردم.
متهمان در آخرین دفاع خود نیز گفتند: با خود عهد کرده بودیم که خونی ریخته نشود و اسلحه را برای ترساندن صاحب طلافروشی خریدیم. میخواستیم خوشبخت شویم که با دردسری بزرگ رو به رو شدیم. حالا هم از شاکی تقاضای بخشش داریم. پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
امیرعلی حقیقت طلب
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد