در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بهارک تصور میکرد که محسن از روی عمد این خانه را اجاره کرده تا به همسر سابقش نزدیک شود. کار این زوج در نهایت به درخواست جدایی در دادگاه خانواده ختم شد.
بهارک وقتی در مقابل قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده تهران قرار میگیرد، میگوید: دو سال پیش با محسن ازدواج کردم. او آن زمان متاهل بود و بعد از آشنایی با من گفت که قصد جدایی از همسرش را دارد.
محسن پنج سال در کنار همسرش زندگی کرده بود، ولی ادعا میکرد که در این مدت با اینکه عاشق هم بودند، اما زندگیشان به میدان جنگ بیشتر شباهت داشته است. برای همین در حال جدایی هستند. آنها از هم جدا شدند و من و محسن خیلی زود مراسم عروسیمان را برگزار کردیم. با اینکه تا آن زمان هیچوقت ازدواج نکرده بودم، به خاطر علاقه ام به محسن حاضر شدم با یک مرد مطلقه ازدواج کنم. ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم و در کنار هم خوشبخت بودیم.
محسن مرد خوبی بود و در زندگی با او هیچ اختلافی نداشتم. تا اینکه بعد از گذشت دو سال، به درخواست صاحبخانه مان، مجبور شدیم اسبابکشی کنیم. از همان روز اول محسن گفت که خودش بهدنبال خانه میگردد و نیازی نیست من همراهش بروم. تا اینکه بعد از گذشت مدت زمان خیلی کمی خبر داد خانه مناسبی را پیدا کرده است. من هم رفتم و خانه را دیدم و پسندیدم. بعد از آن محسن خانه را اجاره کرد و ما اسبابکشی کردیم. در حالیکه از پیدا کردن خانه جدید آن هم در این مدت زمان کم خوشحال بودم، یک روز که میخواستم برای خرید بروم ناگهان جلوی در آپارتمانمان همسر سابق محسن را دیدم. خیلی تعجب کردم و بعد از پرسو جو متوجه شدم که این زن درست در همسایگی دیوار به دیوار ما زندگی میکند.
خیلی شوکه شدم و با خودم گفتم که عمدی در کار بوده است. برای همین نتوانستم این کار محسن را بپذیرم. جالب اینجاست که وقتی از محسن خواستم خیلی زود از آن خانه اسبابکشی کنیم مخالفت کرد. این مخالفتش باعث شد که بیشتر شک کنم. برای همین دیگر نمیتوانم با این شک در کنارش زندگی کنم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی میگوید: من در جریان نبودم که همسر سابقم هم در آنجا زندگی میکند. این موضوع تصادفی بود. خودم هم از شنیدن این موضوع بشدت شوکه شدم. اما همسرم این موضوع را باور نمیکند. حالا که او به من تا این حد بیاعتماد است، برای همین بهتر است که از هم جدا شویم. من هم دیگر نمیخواهم در کنار این زن زندگی کنم.
در پایان قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی نمیداند و در نهایت این مرد را راضی میکند که از آن خانه اسباب کشی کنند. این مرد نیز با پذیرفتن این موضوع با همسرش آشتی میکند.
زن جوان در دادگاه خانواده:
شوهرم برای گوشیاش رمز گذاشته است
نازیلا و خسرو، زمانی که بهخاطر رمز گوشی تلفن همراه با یکدیگر دعوا کردند، درگیریشان آنقدر ادامه پیدا کرد که در نهایت این زوج برای جدایی راهی دادگاه خانواده شدند.
زن جوان در این باره به قاضی عموزادی گفت: شوهرم خیلی مرموز است. او کاری میکند که من به او شک کنم. هرچه میگویم برای گوشیات رمز نگذار یا آن را به من هم بگو فایدهای ندارد. برای تمام برنامههای گوشیاش رمز گذاشته است. نه گالریاش را میتوانم ببینم و نه پیامهایش را میتوانم بخوانم.
جالب اینجاست که از صبح تا شب هم سرش تو گوشیاش است و مشخص است که دارد با کسی چت میکند. با این حال راضی نمیشود که رمز گوشیاش را بدانم. او با اینکارش باعث میشود که من بیشتر شک کنم. اگر روابط پنهان ندارد چرا اجازه نمیدهد من گوشیاش را ببینم.
در این لحظه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی تا زمانی که این زن میخواهد از همه کارهای من سر در بیاورد من همه چیز را از او پنهان میکنم. اگر من اجازه بدهم که به راحتی گوشی ام را چک کند، این میشود کار هر روزش؛ میخواهد هر دقیقه گوشیام را باز کند و همه چیز را بخواند. من هیچ رابطه پنهانی ندارم، ولی نازیلا هم باید این را یاد بگیرد که هرکس برای خودش حریم شخصی دارد و نباید هر دقیقه طرف مقابلت را چک کنی. تا زمانی که او به من شک دارد من هم اجازه نمیدهم گوشیام را ببیند.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند و رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
بیاعتمادی را با هم حل کنید
دکتر حسن عشایری، روانشناس در این رابطه میگوید: زندگی مشترک در سایه بیاعتمادی، کمکم همه چیز را از بین میبرد. شک و بیاعتمادی فرد را نابود میکند و هم طرف مقابل را آزار میدهد. اگر در زندگی مشترک اعتماد وجود نداشته باشد، کم کم آرامش در آن زندگی رنگ میبازد و جایش را به درگیری و سردی میدهد. زوجها در سایه بیاعتمادی کم کم از هم دورتر میشوند و اگر جلوی این بیاعتمادی را نگیرند در نهایت زندگیشان به جدایی ختم میشود. گاهی اوقات پیش میآید که زن یا مرد به همدیگر شک کنند و به خودشان هم حق بدهند. در این حالت باید با توجه به موضوع و طرف مقابل راه حل مناسبی را پیدا کرد. در این حالت فرد باید از حقیقت ماجرا با خبر شود و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را مطرح کند و از همسرش توضیح بخواهد. در این صورت آنها باید دو نفری این مشکل را حل کنند و اگر نشد با یک مشاور موضوع را مطرح کنند.
نباید به راحتی تصمیم بگیرند و با هم لجبازی کنند. از سوی دیگر نیز طرف مقابل هم باید با آرامش بیشتری نسبت به بی اعتمادی همسرش برخورد کند و با رفتارهای پرخاشگرایانه به این بیاعتمادی دامن نزند. این مشکلات با صحبت و گاهی اوقات نیز از طریق یک مشاور قابل حل است و نباید با لجبازی آن را ادامه دار کرد.
سیما فراهانی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: