شهید خزائی چند روز دیگر یعنی در 15 آذر امسال 44 ساله میشد، اما پیش از آنکه تولد خود را جشن بگیرد به بزرگترین آرزویش رسید و کادوی تولد 44 سالگیاش شهادت شد و پرواز کرد.
محسن خزائی در 15 آذرماه سال 51 در خانوادهای مذهبی که ذاکر اهل بیت بودند چشم به جهان گشود و در سال 74 به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صدا و سیمای سیستان و بلوچستان آغاز کرد.
وی در سالهای 80 تا 82 فرمانده پایگاه بسیج "شهید برخوردار" صدا و سیمای سیستان و بلوچستان بود و به خاطر شور و نشاط خاصی که در برنامههای جوان ایجاد میکرد و ارتباط زیادی که با جوانان داشت در سال 83 به عنوان مدیر باشگاه خبرنگاران جوان سیستان و بلوچستان انتخاب و مشغول فعالیت شد.
اوج کار این شهید زمانی بود که جریان تکفیری گروهک تروریستی "جندالشیطان" در جنوب شرق کشور فعال شد، که در این جریان او یک بار از کمین این گروهک تکفیری در حادثه تروریستی "تاسوکی" نجات یافت.
شهید محسن خزائی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان سیستان و بلوچستان در سال 87 به عنوان مدیر خبر صدا و سیمای استان گیلان معرفی شد و پس از فعالیتهای تخصصی و حرفهای خبر عشق دفاع از حرم او را به سوریه کشاند. او در سوریه بعد از هر گزارش خبری خود در بین رزمندگان مقاومت مداحی اهل بیت میکرد.
شهید خزائی دارای سه فرزند یعنی دو پسر و یک دختر است که "زینب" دختر سه ساله وی در حالی به دنیا آمد که پدرش در سوریه در حال دفاع از حرم حضرت زینب(س) در جبهه رسانهای بود.
شهید محسن خزائی پیش از شهادت بارها از آرزوی شهادت با دوستان و آشنایان سخن به میان آورده بود. وی در یکی از آخرین تماسهای پیامکی خود با همکارانش گفته بود: "برام دعا کن، دلم میخواد پرواز کنم، حیف که لیاقت نیست. تا شقایق شدن خیلی فاصله دارم، برام دعا کن".
شهید محسن خزائی که به سبب جنایتهای گروهک تروریستی "جندالشیطان" در سیستان و بلوچستان به درجه جانبازی رسیده بود، همواره تلاش کرد با جهل و افراطیگری مبارزه کند؛ طوری که اوج فعالیت کاریاش در زمان تحرکات شیطانی این گروهک تروریستی بود.
* شهادت آرزوی همیشگی شهید خزائی بود
عصمت خزائی، خواهر شهید خزائی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در زاهدان با اشاره به اینکه شهید خزائی از دوران کودکی علاقه فراوانی به اهل بیت(ع) داشت، بیان کرد: شهید محسن همواره از حرکت در مسیر ارزشهای اسلامی سخن میگفت و تلاش میکرد جوانان را به این راه دعوت کند.
وی عنوان کرد: شهید محسن شیفته حضرت زینب(س) بود و به همین سبب عهد کرده بود اگر خداوند دختری به وی عطا کند نامش را زینب بگذارد و در نهایت به این عهد خود عمل کرد.
عصمت خزائی افزود: شهید خزائی با علاقه قلبی و اعقاد کامل و با هدف خدمت به دو بانوی کربلا پا در مسیر دفاع از حریم اهل بیت(ع) گذاشت و عازم سوریه شد.
خواهر شهید خزائی با تاکید بر اینکه آرزوی همیشگی محسن شهادت در راه اسلام بود، بیان کرد: هنگامی که شهید محسن از سوریه به زاهدان بازمیگشت، تنها مدت کوتاهی در زاهدان میماند و میگفت باید به سوریه بروم تا روزی به آرزویم برسم و خوشبختانه امروز به آرزوی همیشگی خود رسیده است.
وی با بیان اینکه محسن همرزم شهید نیکبخت و عالی بودند، افزود: اکنون محسن هم به جمع دوستان شهید خود پیوست و پدرم را جلوی حضرت زینب (س) روسفید کردند.
عصمت خزائی عنوان کرد: از شهادت برادرم در راه دفاع از اسلام خوشحالم و به داعش اعلام میکنم افرادی مانند شهید محسن بسیار هستند و آنها هرگز اجازه تجاوز به سرزمینهای اسلامی را نخواهند داد.
*حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) تمام عشق و زندگی شهید خزائی بودند
مجید اخوان، خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در ترکیه در گفتوگوی تلفنی با خبرنگار تسنیم در زاهدان اظهار داشت: بعد از "علیرضا افشار و حمیدرضا حسینی" و خیلیهای دیگر آقا محسن هم رفت، محسنی که عشق و تمام زندگیش خانم حضرت رقیه(س) و عمه سادات حضرت زینب(س) بود.
وی افزود: محسن یک روز به من گفت "آقا مجید نذر کردم اگه خدا بهم دختر داد اسم عمه سادات خانم زینب(س) رو بزارم روی دخترم" و خدا به او دختری داد و او هم به عهدش وفا کرد.
اخوان گفت: امروز که شهید خزائی به شهادت رسیده گمان نمیکنم زینب آقا محسن سن و سالش بیشتر از دردانه اباعبدالله(ع)، خانم حضرت رقیه(س) باشد که پدرش هم سفره آقا امام حسین(ع) شده است.
همکار سابق شهید خزائی با اشاره به خاطرهای از شهید خزائی، عنوان کرد: به خاطر دارم حدود چهار سال پیش وقتی شهید محسن از دمشق برای مرخصی به ایران آمد، قبل از آنکه به شهرش زاهدان برود، به شبکه خبر آمد و گفت برای شما یک هدیه معنوی دارم و در کیفش را باز کرد و یه پرچم قرمز رنگ از داخل آن درآورد.
وی ادامه داد: شهید محسن گفت "این پرچم حرم حضرت عباس(ع) است که تا همین چند روز پیش روی گنبد حرم خانم حضرت زینب(س) نصب بود و من ماموریت دارم این پرچم را به مشهد مقدس ببرم تا به موزه آستان قدس تقدیم کنم"، چه روزی بود آن روز و این کار شهید محسن حال و هوای خاصی میان بچههای شبکه خبر ایجاد کرد.
اخوان افزود: آن روز هر کسی با حضرت زینب(س) حرفی داشت پرچم را بغل میکرد، میبوسید و اشک میریخت؛ من هم یه تکه از نخ آن پرچم را از شهید محسن گرفتم و محسن رفت که رفت.
* عشق به ولایت و شهدا همواره در گفتار و رفتار شهید خزائی دیده میشد
علیرضا پورعلی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در سیستان و بلوچستان نیز در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در زاهدان، با بیان اینکه یاد شهید محسن خزائی به دلیل آنکه همواره مثل یک ابرمرد در همه عرصههای انقلابی حاضر بود؛ همواره زنده خواهند ماند، اظهار داشت: آشنایی من با حاج محسن خزائی عزیز به سال 75 و زمانی که از دفتر خبر زابل به دفتر خبر زاهدان منتقل شدم، برمیگردد.
وی افزود: شاید من لیاقت بیان ویژگیهای اخلاقی، ازشی و وجدان کاری ایشان را نداشته باشم، اما به عنوان یک همکار شاهد بودم که وی واقعاً عاشق کار و فعالیت رسانهای بود و زمانی که در سیستان و بلوچستان حضور داشت هر جا برنامهای به صورت فوری پیش میآمد، شهید محسن پیش از همه سر صحنه حاضر میشد.
پورعلی افزود: زمانی که شهید محسن مدیر باشگاه خبرنگاران جوان سیستان و بلوچستان بود حتی زودتر از تیم خبری صدا و سیما که من هم در آن حضور داشتم، در صحنههای بحران حضور داشت.
وی عنوان کرد: به خاطر دارم در دهه هفتاد زمانی که تعداد زیادی از شهدای گمنام میهمان شهرهای مختلف کشور بودند، من و شهید خزائی به عنوان اعضای گروه خبری سیستان و بلوچستان مامور پوشش مراسم تشییع شهدا در استان بودیم و میدیدم شهید خزائی دلنوشتههای مردم که روی تابوت شهدا نگاشته شده بود را در کاغذهای خبر خود ثبت میکرد و به زیبایی از آنها در گزارشهای ماندگار خود استفاده میکرد.
خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در سیستان و بلوچستان اظهار داشت: عشق به ولایت و شهدا همواره در گفتار و رفتار شهید خزائی دیده میشد و این شهید گرانقدر به معنای واقعی یک انسان بسیجی بود که همواره آرزوی شهادت داشت و در نهایت به آرزوی دیرنهاش که شهادت در راه خدا بود رسید و در کنار تربت مادرش حضرت زینب(س) به این فیض بزرگ نایل شد.
همکار سابق شهید خزائی با اشاره به خاطرهای از شهید خزائی، بیان کرد: به خاطر دارم در زمان وقوع زلزله بم وقتی من و شهید خزائی از جانب صدا و سیما به صورت ماموریتی به بم اعزام شدیم، شهید محسن مدام در پی کمک مردم و به ویژه کودکان گرفتار زیر آوار بود و میگفت عشق من کمک به مردم است.
وی افزود: در عین حال ماموریت محول شده به وی را هم به بهترین نحو انجام میداد و گزارشهای او زودتر از دیگران آماده پخش بود.
پورعلی گفت: حدود دو یا سه سال پیش که صدا و سیمای سیستان و بلوچستان معاون خبر نداشت و زمزمههایی از حضور شهید خزائی در این پست به گوش میرسید، من برای ماموریتی به تهران رفته بودم و با شهید خزائی که تازه از سوریه به تهران آمده بود در صدا و سیمای تهران روبهرو شدم.
وی ادامه داد: پس از احوالپرسی و او گفتم مثل این اینکه قرار است شما به عنوان معاون خبر صدا و سیمای سیستان و بلوچستان مشغول به کار شوید، که شهید دستش را روی شانه من زد و گفت "نه برادر اشتباه شنیدی، درسته خانواده و زندگی من زاهدان هستن، ولی عشق دفاع از حرم حضرت زینب(س) سعادت دیگهای داره و من در سوریه وظیفه خودم را همچنان انجام میدم و دنبال این مسئولیت و پست گرفتنها نیستم".
پورعلی بیان کرد: شهادت به معنای واقعی حق محسن خزائی بود و این انسان بزرگوار در نهایت به آرزوی همیشگی خود رسید که امیدوارم روحش شاد باشد، یادش گرامی بماند و راهش پر رهرو باشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محسن خزائی، خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در سوریه شنبه شب حین تهیه گزارش از منطقه عملیاتی حلب در اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار خمپاره به ناحیه سر به آرزویش رسید و به جرگه شهیدان مدافع حرم پیوست.
اینان مردان با غیرتی بودند كه مردانه و هنرمندانه ردای شهادت بر تن كرده و به ندای حضرت زینب در كمك به دین خدا و عزت مسلمانان لبیك گفتند .روحشان شاد و یادشان گرامی باد.