در ایران علم تربیت بدنی نه تنها با نیازهای میدان پیوند ندارد بلکه نتوانسته است گفتار علمی اجتماعی در پاسخ به صدها پرسش بنیادین در حول و حوش ورزش بدهد. بالای 50 سال است که در ایران دانشکده‌های تربیت بدنی تاسیس شده اند و از سال 50 به بعد افرادی با مدرک PH.D در این دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند که بعضا مدرک دکترای خود را از آمریکا گرفته‌اند اما هنوز بین این رشته علمی و متفرعات آن با نیاز‌های کاربردی و عملی رشته‌های ورزشی ما پیوندی برقرار نیست و علاوه بر آن این رشته علمی موفق به تولید گفتار علمی و اجتماعی نشده است .
کد خبر: ۹۵۸۷۶۵

سال‌هاست در سازمان و وزارت ورزش و همچنین کمیته ملی المپیک از دکترهای تربیت بدنی به‌عنوان مشاور علمی استفاده می‌شود اما تاکنون ما یک مقاله یا مطلب ارزشمند در یکی از مطبوعات از این اساتید ندیده‌ایم که حتی به یک سوال از صدها پرسشی که در ذهن علاقه‌مندان ورزش می‌گذرد، پاسخی داده شود:

چرا فوتبال ما نمی‌تواند به سطح تیم‌های طراز بالای جهان برسد؟ برای این‌که بسکتبال ما به سطح تیم‌های درجه دوم جهان برسد چکار کنیم؟ نقش مدل‌های تمرینی در پیشرفت یک رشته ورزشی مثل فوتبال، شنا، والیبال یا پینگ‌پنگ چیست؟ قوانین و مقررات در پیشرفت یک رشته ورزشی چه نقشی دارند؟ رابطه اقتصاد با ورزش چه سان است؟ ما بیشتر به آموختن مهارت‌های روانی به ورزشکاران مان نیاز داریم یا به تربیت و تطابق سیستم عصبی آنها ؟ کدامیک از مراحل دوران فعالیت یک ورزشکار اولویت دارند؟

یکی از دلایل عقب افتادگی اساتید تربیت بدنی ما از نیازهای ورزش آن است که اغلب این اساتید استادانی Encapsulate یا به عبارتی تک رشته‌ای هستند یعنی به همان کپسول علمی که خوانده اند قناعت کرده‌اند در حالی که امروز کمتر حوزه‌ای از حوزه‌های قابل شناخت یا معرفت وجود دارد که بشود با تک دانش درک و تصویر نسبتا کامل و جامعی از مسائل و پرسش‌های آن حوزه، به‌دست آورد .

امروزه می‌بینیم دکتر طبیبیان اقتصاددان ایرانی، برای فهم بهتر اقتصاد ایران، روان‌شناسی می‌خواند و کتاب کاهنمن را معرفی می‌کند تا نقش سیستم‌های درنگیده و بی‌درنگ را در تصمیم‌های اقتصادی دریابد و کتاب روش علم را می‌نویسد تا به دانشجوی ایرانی اصول و مبادی فلسفه علم را بیاموزد که بدون آگاهی بر آن و بدون شناخت انواع معرفت و روش‌های آنها و بدون فهم حد اعتبار هر یک از این انواع معرفت، تولیدات دانشجوی ایرانی در حد شبه‌علم باقی خواهد ماند یا این‌که تاریخ می‌خواند و می‌داند تا نقش اسطوره‌ها و باورها را در رفتار اقتصادی در یابد .

یا دکتر سریع‌القلم را می‌بینیم که در حالی که رشته تحصیلی‌اش علوم سیاسی است با دانشی که از مطالعات خود در تاریخ، اقتصاد و فرهنگ کسب کرده به تحلیل جامع مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می‌پردازد. یوسف اباذری را می‌بینیم با آن‌که جامعه‌شناس است، آرای فون هایک و میزس را نقد متدولوژیک و اساسی می‌کند و ظهور پدیده‌های اجتماعی در جامعه را هر از چندی مورد ارزیابی و نقد قرار می‌دهد .

این به آن معنی است که در این رشته‌ها اساتید انگیزه مند، جامع و چندرشته‌ای‌نگر، موفق به تولید گفتارعلمی و اجتماعی در رشته خود شده اند اما متاسفانه ما در رشته ورزش، فرسنگ‌ها تا رسیدن به وضعیت این رشته‌ها و جایگاه اساتیدشان در فهم مسائل جامعه، فاصله داریم. باشد تا در فرصتی دیگر به کاستی‌های علم موجود تربیت بدنی در پیوند با نیازهای میدان بپردازیم.

دکتر فرهاد هژیر

کارشناس ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها