تحقیقات جدید در کشورهای مختلف سراسر دنیا نشان میدهد، فرمول ادیسون، حتی اگر در زمان خود او کاربرد داشته، در بسیاری از نظامهای سیاسی ـ اجتماعی امروز کار چندانی از پیش نمیبرد و باید به فرمول او حداقل دو عامل مهم دیگر هم افزود؛ ثروت و طبقه اجتماعی مناسب. امروزه، تعداد دانشآموزان بیبضاعتی که وارد دنیای علم میشوند، بسیار ناچیز است و آنهایی هم که موفق به این کار میشوند، همواره از نداشتن آمادگی لازم که ناشی از آموزش اولیه نامناسب است، رنج میبرند.
کشورهای معدودی اقدام به جمعآوری و انتشار دادههای اجتماعی ـ اقتصادی در این زمینه کردهاند، ولی همین دادههای محدود هم بخوبی نشان میدهد در کشورهای جهان، استعدادهای جوان بسیاری به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی هرز میرود؛ استعدادهایی که میتواند برای حل مسائل حوزه سلامت، انرژی، آلودگی، تغییرات آب و هوایی و بسیاری معضلات اجتماعی دیگر به کار گرفته شود. در ادامه به وضعیت هفت کشور مختلف جهان و تلاش آنان برای مبارزه با مشکلات ناشی از فقر و طبقه اجتماعی در توسعه علمی میپردازیم.
ایالات متحده: کلاس، معرف طبقه اجتماعی
در ایالات متحده، مشکل از دبیرستانها شروع میشود. مدارس نیمهدولتی به دلیل هزینه بالای کلاسهای علوم، دروس علوم پایه کمی را به دانشآموزان ارائه میکنند. در نتیجه دانشآموزانی که از این مدارس وارد دانشگاه میشوند، توان رقابت با هم دورهایهای متمول خود را ندارند که در مدارس خصوصی از امکانات مناسب تحصیل بهره بردهاند.
در نتیجه همین نابرابری است که تنها حدود 40 درصد فارغالتحصیلان دبیرستانها از خانوادههای کم درآمد در دانشگاه ثبتنام کردهاند، در حالی که در خانوادههای پردرآمد این میزان 68 درصد است.
برای دانشآموزان کم بضاعتی که وارد دانشگاه میشوند، مشکل تازه شروع شده است. در فاصله سالهای 1382/ 2003 تا 1392/ 2013 افزایش هزینه تحصیل در دانشگاههای نیمهدولتی 34درصد و در دانشگاههای خصوصی 25 درصد بوده است. هزینه تحصیل در یک دانشگاه طراز اول ممکن است از مرز 60 هزار دلار (حدود 215 میلیون تومان) در سال تجاوز کند. بسیاری از دانشآموزان مجبورند برای تامین این هزینه سرسام آور به شغلهای پاره وقت روی بیاورند و اگر خوشاقبال باشند از بورسیه تحصیلی و کمکهای مالی فدرال بهرهمند شوند. این فشار مالی حتی پس از فارغالتحصیلی، دست از سر دانشجویان بر نمیدارد و 61درصد فارغالتحصیلان کارشناسی با متوسط بدهی حدود 27 هزار دلار (نزدیک به 97میلیون تومان) از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند. آنها اگر موفق به ورود به تحصیلات تکمیلی شوند، میتوانند با استفاده از کمکهای مالی دانشگاه و فرصتهایی که برای تدریس در اختیارشان گذاشته میشود، نسبت به پرداخت این بدهی اقدام کنند.
دولت ایالات متحده در نظر دارد، با برنامههایی مثل اینکلودز، با اعتبار 14میلیون دلار (حدود 50 میلیارد و 218 میلیون تومان)، گامی مثبت در جهت پر کردن فاصله طبقاتی در تحصیل علوم بردارد،ولی ادامه تحصیل در رشتههای علمی برای دانشآموزان بیبضاعت هنوز به بخت و اقبال آنها بستگی دارد.
چین: حقوق ناچیز، عامل افزایش فرار مغزها
پکن امکان تحصیل را برای همه افراد جامعه فراهم کرده و رکورددار بیشترین تعداد فارغالتحصیل دکتری در جهان است. دولت برای کمک به نیازمندان، مبلغ شهریه آنها را به طور قابل توجهی کاهش میدهد و افزایش این مبلغ را تا پایان دوره تحصیل ممنوع اعلام میکند. وامهای بدون بهره و پذیرش رایگان استعدادهای کمبضاعت، سیاست دیگری است که دولت چین با جدیت دنبال میکند.
ولی در پشت پرده سیاستهای به ظاهر عادلانه آموزشی در زمینه علم، واقعیتی تلخ قرار دارد. فرزندان مسئولان ارشد دولتی و صاحبان کسب و کارهای پردرآمد خصوصی نسبت ناعادلانهای از ورودی دانشگاهها را به خود اختصاص میدهند. این دانشجویان مرفه معمولا ترجیح میدهند به جای تحمل دشواریهای فراگیری علم به گرفتن مدرک تحصیلی اکتفا کنند و به مشاغل تضمین شده و پردرآمدی دلخوش باشند که بیرون از دانشگاه و به لطف موقعیت سیاسی ـ اجتماعی پدرانشان انتظارشان را میکشد.
بنابراین اکثر دانشمندان چینی از خانوادههای فقیر میآیند و به خاطر نداشتن پشتوانه سیاسی و اجتماعی مجبورند در ازای درآمد بسیار ناچیز، بسختی کار کنند. درآمد ماهانه یک دانشمند چینی به طور میانگین حدود یک پنجم یک عضو هیات علمی تازه وارد در دانشگاههای آمریکاست.
بسیاری از محققان چینی راه نجات از این مخمصه را در مهاجرت به کشورهای غربی جستوجو میکنند. با این حال دولت چین فعالیت این دانشمندان را در کشورهای غربی زیر نظر دارد و به موفقترینهایشان پیشنهادهای مالی وسوسهانگیزی ارائه میدهد. اخیرا دانشمندی که به بهانه شرکت در دوره پسادکتری راهی غرب شده بود با پیشنهاد حقوق وسوسهانگیز 800 هزار یوان (حدود 436 میلیون تومان) در ماه یعنی 133 برابر حقوق خود او پیش از دوره پسادکتری به کشورش بازگشت.
بریتانیا: راههای نرفته
در بریتانیا فضای فعالیت در رشتههای علمی عادلانه به نظر میرسد. تحقیقات نشان میدهد برخلاف رشته حقوق یا امورمالی محققان رشتههای علمی با پس زمینههای متفاوت اجتماعی ـ اقتصادی درآمدی مشابه دارند. البته شرایط ورود به رشتههای علمی برابر نیست. در حالی که 35 درصد جمعیت انگلیس را طبقه کارگر تشکیل میدهد، فقط 15درصد دانشمندان انگلیسی از این طبقه برخاستهاند. تحقیقات نشان میدهد در 25 سال گذشته، 44درصد دانشمندان برنده جایزه نوبل در بریتانیا از مدارس خصوصی ویژهای فارغالتحصیل شده بودند که فقط حدود 7 درصد جمعیت دانشآموز این کشور، امکان تحصیل در آنها را دارند.
اما دولت انگلیس توجه به علم را از ردههای پایین سنی آغاز کرده است. وقتی یک تحقیق 10 ساله نشان داد، نوجوانان 10 تا 14 ساله انگلیسی به دلیل ناآشنایی با موقعیتهای شغلی مربوط به حوزه علم تمایل چندانی به انتخاب مشاغل علمی ندارند، برنامه گستردهای را برای آشنایی آنان با موقعیتهای شغلی مناسب در زمینه علم آغاز کرد. البته نمیتوان تاثیر مخرب قوانینی مانند قانون افزایش شهریه سال 1391/ 2012 را که با مخالفت گسترده روبهرو شد، بر کاهش فاصله طبقاتی در زمینه علم نادیده گرفت، فاصله طبقاتیای که در همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بخوبی نمایان شد. در حالی که بیش از 50 درصد مردم به این طرح رای مثبت دادند، 90 درصد محققان با آن مخالفت کردند.
ژاپن: شکافهای رو به افزایش
ژاپن در دهه گذشته شاهد کاهش اقبال عمومی به تحصیلات تکمیلی بوده و عمده این بیاقبالی از سوی خانوادههای کمدرآمد بوده است. محققان چینی این کاهش تمایل را داری عواقب وخیم اجتماعی توصیف میکنند. بخش عمده مشکل به افزایش شهریه مربوط میشود. از سوی دیگر سیاستهای اقتصادی انقباضی این کشور، درآمد خانوادههای ژاپنی را در یک دهه گذشته با کاهش 19درصدی روبهرو کرده است. در این شرایط، تنها راهحل برای ادامه تحصیل استفاده از وامهای دانشجویی است که باید به صندوق دولت بازگردانده شود. از سوی دیگر درآمد سالانه محققان در این کشور نسبت به مشاغل دیگر به گونهای است که دانشجویان برای انتخاب مشاغل آکادمیک و علمی با تردید بسیاری مواجه میشوند. یکی از راههای مطمئن برای پیدا کردن یک شغل مناسب علمی ـ تحقیقاتی در ژاپن، تحصیل در مراکز معتبر علمی مانند دانشگاه توکیو است. جالب این جاست که درآمد والدین دانشجویان دانشگاه توکیو دو برابر میانگین درآمد سالانه در ژاپن است. به هر حال این کشور با برنامه سرمایهگذاری برای آینده قصد دارد نواقص موجود را رفع و شرایط مالی مناسبتری برای ادامه تحصیل دانشجویان بی بضاعت فراهم کند.
روسیه: سیاست مثبت، بازدهی ناچیز
روسیه که پس از فروپاشی شوروی سابق، یک دوره نابرابری اجتماعی فزاینده را تجربه کرد، خیلی زود به ایدهآلهای آموزشی خود بازگشت. هنوز هم درصد قابل توجهی از دانشجویان علوم و محققان این کشور از خانوادههای کمدرآمد و متوسط جامعه هستند. در روسیه حدود 3000 دانشگاه و مرکز آموزش عالی دارد و حدود نیمی از دانشآموزان دبیرستان در روسیه وارد دانشگاه میشوند. در مناطقی مانند اورال و سیبری که حکومتهای محلی علاقهمند به توسعه ظرفیت علمی ـ مهندسی خود هستند، استعدادیابی علمی در سنین چهار تا شش سال توسط معلمان مدارس آغاز میشود و دانشآموزان مستعد میتوانند بدون پرداخت شهریه وارد دانشگاههای محلی شوند و در رشتههای مورد نیاز منطقه مانند فناوری کشاورزی ادامه تحصیل دهند.
از سال 1394/ 2015 دانشآموزان آینده دار که در رقابتهای علمی و المپیادها حائز جایگاه مناسب شدهاند، کمک هزینه تحصیلی ریاست جمهوری را که معادل 307 دلار (حدود یک میلیون و 100 هزار تومان) در ماه است، دریافت میکنند. این دانشآموزان میتوانند به شرط این که پنج سال پس از فارغالتحصیلی در کشور روسیه خدمت کنند، وارد بهترین دانشگاههای روسیه شوند. با وجود این، بازده علمی روسیه به نسبت، کم و یکی از دلایل آن انزوای علمی این کشور است. دانشمندان روسی معمولا به انگلیسی مسلط نیستند و حضور کمرنگی در همایشهای علمی بینالمللی دارند. از سوی دیگر آینده درخشان مشاغلی مانند تجارت، مدیریت و صنعت، توجه جوانان را از مشاغل علمی به سوی این مشاغل جلب کرده است.
برزیل: نتیجه مثبت سیاستهای سازنده
با این که برزیل از شرایط مناسبی در زمینه برابری اجتماعی برخوردار نیست و وضعیت مدارس دولتی این کشور به قدری وخیم است که فقط فقیرترین اقشار جامعه حاضر به تحصیل در آنها میشوند، خبرهای خوبی هم از این کشور به گوش میرسد. برزیل در سال 1390/ 2011 برنامه علم بدون مرز را اجرایی کرد و دهها هزار فارغالتحصیل کارشناسی را برای ادامه تحصیل به کشورهای دیگر فرستاد. جای خوشحالی و البته تعجب بود که بیش از نیمی از دانشجویان انتخاب شده از خانوادههای کمدرآمد بودند. بعضی از دانشگاههای معتبر در این کشور هم برنامههای خاصی را برای پذیرش دانشجویان کم بضاعت مستعد در دستور کار خود قرار دادهاند.
هند: موانعی به نام نظام طبقاتی موروثی و زبان
با وجود چند مرکز علمی پیشرفته در هند، اکثر استعدادهای ناب این کشور به دلیل تحصیل در مدارس بیکیفیت، مشکل زبان و نظام طبقاتی موروثی، هیچ گاه عرصهای برای خودنمایی پیدا نمیکنند. تحصیلات تکمیلی در روستاها مختص خانوادههای افراد ثروتمند و سیاستمداران قدرتمندی است که متعلق به طبقه موروثی فرادست هستند.
شرایط ادامه تحصیل برای دختران فقیر از پسران وخیمتر است. آنها مجبورند برای تامین جهیزیه، خیلی زود تحصیل را رها کنند و مشغول کار شوند. قانون اساسی هند، نیمی از مشاغل دولتی و موقعیتهای تحصیلی را برای طبقاتی در نظر گرفته که در طول تاریخ مورد ظلم واقع شدهاند، ولی یک بند قانونی چند مرکز علمی مهم هند را از این قانون مستثنا میکند.
به نظر میرسد، تنها نقطه امید برای ورود دانشآموزان کمبضاعت هندی به مشاغل و مناصب علمی، آژانسهای استعدادیابی تازه تاسیس باشد.
نتیجهگیری
مطالعه نقاط قوت و ضعف نظامهای آموزشی کشورهای مختلف نشان میدهد، فاصله گرفتن از نظام آموزشی دولتی و نگاه اقتصادی به بخش آموزش و پرورش اشتباه استراتژیکی است که با به حاشیه راندن و منزوی کردن استعدادهای ناب در خانوادهها، مناطق و طبقههای اجتماعی کمبضاعت و بیبضاعت، زیانهای جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت و خدای ناخواسته، تلخی این اتفاق در کام کشوری مانند ایران که تحصیل رایگان یکی از اصول قانون اساسی آن به شمار میرود، بسیار بیشتر هم خواهد بود.
برگرفته از: Nature
مسعود توکلی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد