وقتی حرف از گل بازی اولسان و آن صعود میزنیم، رضا لبخندی میزند و میگوید: حساسترین گل عمرم بود. من گلهای زیادی در فوتبالم زدهام. راستش خیلی وقتها آن لحظه ارزش گل شما معلوم میشود، ولی حالا با گذشت چند سال آن گل هنوز برای من ارزش زیادی دارد. یک جورهایی گلی که به کره جنوبی زدم، با تمام گلهای زندگیام فرق دارد.
قوچاننژاد در پاسخ این سوال که فکر میکرد آیا آن توپ را از مدافع تیم ملی کره میگیرد، میگوید: «دقیقا فکرش را میکردم. میدانستم میتوانم توپ را بگیرم که رفتم وگرنه این کار را نمیکردم. درباره آن مسابقه باید بگویم ما دنبال تکموقعیت بودیم. یعنی اصلا هدفمان همین بود. کره صعودش را قطعی کرده بود و این فشار روی ما وجود داشت. وقتی به سمت توپ رفتم، احساس کردم مدافع کره جنوبی مرا نمیبیند. پیشبینیام درست از آب در آمد. توپ را از زیر پای او دزدیدم و بعد آن گل به ثمر رسید، اما باید یک چیز را بگویم. اگر من آن گل را زدم، تلاش بچهها بود. آن شب کل تیم و کل ایران مرد و مردانه برای این بازی مبارزه کردند. شما حساب کنید، اگر آن توپ حساس کرهایها گل میشد، گل من ارزشی داشت؟ بچهها با چنگ و دندان جلوی کره بازی کردند و به نظرم همهشان ستاره بودند. آن شب، نماد تلاش در فوتبال بود و همه با تمام وجودشان بازی کردند.»
البته یکی از اتفاقات مثبتی که قبل از آن بازی رخ داد، کریخوانی سرمربی کره جنوبی بود. رضا میگوید: دقیقا، چون این رفتارها باعث شد تا ما با دو برابر توانمان به زمین برویم و بازی کنیم. به نظرم کار اشتباهی انجام دادند و دیگر نباید چنین کاری را تکرار کنند چون به ضرر خودشان است.
رضا درباره بازی فردا هم میگوید: این هم یکی از بازیهای حساس دو تیم است. اگر ما ببریم راهمان برای صعود هموار شده است. برای کره هم دقیقا همین طور. خیلی بازی سختی است. میخواهیم چهارمین بردمان را به دست بیاوریم. او درباره جنگ روانی کرهای هم توضیح میدهد: قبلا از این کارها کردهاند و این یک چیز عادی است. تعجب نکردهایم. همه ما تمرکزمان روی بازی است و توجهی به این مسائل نداریم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم