نسیم تاجی: سیاه شدم اما سیاه نمی مانم

«سیاه بازی» یک دختر در تالار محراب + تصاویر

این روزها در تالار محراب تهران یک نمایش ایرانی روی صحنه است که یک دختر در آن نقش «سیاه» را بازی می کند، نقشی که مردانه ترین بخش از هنر نمایشی ایران در تاریخ به شمار می رود.
کد خبر: ۹۵۰۱۶۶
«سیاه بازی» یک دختر در تالار محراب + تصاویر

به گزارش جام جم آنلاین، «نسیم تاجی» بازیگر تئاتر این روزها نقش مشهور و مردانه «سیاه» را در نمایش «اپرت نیرنگ اورنگ» به کارگردانی ملیکا رضی ایفا می‌کند، سیاهی که همه ما با نشانه‌های خاص مردانه آن را می‌شناسیم و اگر به تاریخ هنر نمایش ایرانی مراجعه کنیم پیش از نسیم تاجی تنها دو بازیگر زن شانس خود را در این عرصه آزموده اند.

به بهانه اجرای این نمایش گپ و گفتی با نسیم تاجی درباره حضور متفاوت یک زن در نقشی مردانه انجام دادیم.

وقتی صحبت از نقش «سیاه» در هنر نمایش ایرانی به میان می‌آید باور عمومی ‌مردی بذله‌گو و شوخ‌طبع است که حرکاتی خاص را هم انجام می‌دهد، وقتی یک خانم این نقش را به‌عهده می‌گیرد به‌طور طبیعی بخشی از آن انتظارها و نوعی از شوخی‌ها در عمل اجرایش امکانپذیر نیست، شما درباره این دشواری‌ها و محدودیت‌ها و چگونگی اجرای نقش سیاه توسط یک خانم برای ما سخن بگویید.

اول باید این نکته را که نمی‌دانم چگونه بیان کنم تا سوءتفاهم هم نشود، عنوان کنم که من آن سیاه‌هایی که پیش از این و تا به امروز در هنر نمایش ایرانی دیدم برایم خیلی جذاب نبودند. در واقع بهتر است این‌طور بگویم که آنها شوخی‌ها و نمک‌های مردانه‌ای داشتند که اولا برای من به‌عنوان مخاطب زیاد جذاب نبود، پس حذف کردن آن بخش از شوخی‌ها اصلا کار دشواری نیست، چون خودم هم اصلا دوستشان نداشتم و ترجیح می‌دادم که برایشان جایگزین بهتری داشته باشم، جایگزین‌هایی که در عین جذابیت زننده هم نباشد.

اما درباره مسائل حرکتی خب واقعا کار دشوار بود، سیاه حرکت‌هایی موزون دارد که در عمل من نمی‌توانستم انجام دهم و ما بارها و بارها ابتدا در جشنواره آئینی و سنتی که این نمایش را اجرا کردیم کارمان مورد بازبینی قرار گرفت و ما دانستیم که حرکات باید تغییر کند، تعدیل و ملایم شود.

می‌خواهم بگویم حساسیت‌ها بسیار بالاست و همین اجرای این نقش را بسیار دشوار می‌کرد. البته ما کار را مردپوش کردیم یعنی همه ویژگی‌های سیاه مردانه است و از این جهت یک مقداری قابل قبول شده است، البته امیدوارم در نگاه تماشاگر هم این‌گونه باشد.

یکی از ابعاد و ویژگی‌های شخصیتی سیاه در کنار آن شوخ طبعی، روحیه انتقادی است و اصلا در تعریف علمی‌سیاه نماینده قشر مردم است که از وضعیت سیاسی و اجتماعی و... انتقاد می‌کند، شما تا چه اندازه این وجه از سیاه را مورد توجه قرار دادید.

در رابطه با این سوال‌تان باید بگویم ما چون در زمان نمایش فرصت زیادی نداریم و این سیاه آن‌قدر درگیر اتفاق‌های متفاوت می‌شود که شاید این وجه خیلی برجسته نباشد اما یک چیزی در کل گروه ما وجود دارد که به اصطلاح بین اعضای گروه پاسکاری می‌شود، من که سیاه باشم چیزی می‌گویم یکی چیز دیگری و تقریبا همه اعضای گروه نمایش نکات انتقادی را مطرح می‌کنند حالا یک جاهایی سیاه ریزتر وارد می‌شود، اما این‌جور نیست که در کل نمایش این وجه خیلی برجسته باشد.

پیش از آغاز گفت‌وگو اشاره داشتید که پدرتان هم در این حوزه کار کردند و به نوعی مشوق شما بودند و تحصیلات خودتان هم در همین زمینه بوده است، می‌خواهم بدانم واقعا فکر می‌کردید روزی لباس سیاه در عرصه هنر نمایش ایرانی بر تن کنید؟ لباسی که پیشینه ای ارجمند و محترم با بزرگانی همچون سعدی افشارها دارد.

شاید باورتان نشود ولی من از وقتی که وارد تئاتر شدم، این علاقه‌ام بود، من گـرچه ناخودآگاه و ناگزیر وارد نمایش ایرانی شدم ولی علاقه خودم صرفا رسیدن به آن لباس قرمز و صورت سیاه بود، ولی الان برایم انگار نمایش ایرانی به انتها رسیده است، این بالاترینش بود که اکنون من آن را دارم.

اگر این‌گونه باشد که شما می‌گویید مرحوم سعدی افشار باید تا آخر زندگی دیگر سیاه بازی نمی‌کرد؟

(می‌خندد) خب سعدی افشار فقط این را می‌خواست ولی من فقط این را نمی‌خواهم...

شما متاهل هستید؟

نه مجرد هستم (با خنده ادامه می‌دهد) آقا ما در نمایشمان هم مطرح می‌کنیم واسه ما دیگه شوهر پیدا نمی‌شه!

در خانه برخورد پدر و مادرتان با نقش سیاه و حضور شما روی صحنه چگونه است؟

می‌میرم برای پدر و مادرم! البته آنها هیچ‌وقت به من نمی‌گویند آفرین! خیلی سختگیرند و البته سختگیری از نوع مثبت، انتقادها را همیشه اول از پدر و مادرم می‌شنوم، پدر و مادر من می‌آیند کار را می‌بینند و بعد در خانه تا من می‌رسم شروع می‌کنند که اینجاش بد بود، آنجاش این‌جوری بودی و... ولی می‌میرم واقعا برایشان.

خانم تاجی خیلی از بانوان کشورمان و هم‌نسلان شما وقتی کار خاص و متفاوتی می‌خواهند انجام دهند، می‌گویند این کار، کار ما نیست، مثلا مردانه است، مردم چه می‌گویند و... شما چه پیشنهاد و پاسخی برای آنها دارید.

خب این نگاه خوب نیست، به نظرم دو دلیل دارد، یکی به‌دلیل نگاه مردم و عرف جامعه و دیگری به معنای ترس از انجام یک کار جدید است، البته ریشه هر دو ترس است، در همان رویکرد اول هم می‌گوییم نکند مردم این‌گونه بگویند فلان اتفاق بیفتد و... آقای ایکس، خانم ایگرگ پشت سر من یا خانواده‌ام این‌گونه بگویند، من فکر می‌کنم هر چیزی که به ما می‌گویند دشوار است، اتفاقا باید انجام داد، البته طبیعتا منظورم هرکاری نیست، باید جوانب مختلف را بررسی کرد اما یک آدم بزرگی یک جمله‌ای گفته که حالا من اسمش را یادم نمی‌آید ولی همیشه این جمله در ذهنم هست: هر وقت ترس تبدیل به اراده شود آدم یک قدرتی پیدا می‌کند که اصلا آدم نمی‌داند از کجا این قدرت آمده است، واقعا این جمله خیلی درست است و من در زندگی‌ام بارها تجربه‌اش کردم من فکر می‌کنم ما در قبال آنچه هدفمان است و به آن علاقه داریم مسئول هستیم و این‌که به‌دلیل حرف مردم بخواهیم کاری را انجام ندهیم اشتباه است.

هر انســـانی آرزوهایی دارد که باید برای رسیدن به آن تلاش کند من اگر امروز نقش سیاه را بازی کردم و برایم جشن سیاهپوشان گرفتند و برخی گفتند که دیگر وقتی این لباس را بر تن کنی نباید دربیاوری و تا آخر همین نقش را بازی کنی، واقعا نپذیرفتم، من هنوز راه‌های زیادی دارم که باید بروم و تجربه کنم و بیاموزم.

گفت و گو از سینا علی محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها