در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حال یک شاعر را چه اتفاقاتی میتواند خوب کند؟
حال خوب هر کسی مختص به خودش است و حتما علایق و دلخوشیهایی دارد که حالش را خوب میکند، اما در این روزها که مصادف با عید بزرگ غدیر است، یادآوری این نکته که در روزهای آخر زندگی پیامبر(ص) در محل غدیر خم، ایشان فردی بزرگ مانند حضرت علی(ع) را به جانشینی خود منصوب کردند، حال همه ما را خوب میکند.
شما چه چیزی در شخصیت حضرت علی(ع) دیدید که عاشق ایشان شدید و در وصفشان شعر میسرایید؟
شخصیت ایشان آنقدر بزرگ است که باید بپرسید چه ویژگی در شخصیت ایشان وجود ندارد! امام علی(ع) انسان کاملی است که ما در درک بزرگی ابعاد شخصیت ایشان عاجز هستیم. هر کسی به اندازه ظرفیت خود امام اول شیعیان را درک میکند. ایشان اسوه هستند و همه ابعاد شخصیت ایشان برای ما الگوست، اما این الگو آنقدر بزرگ و دستنیافتنی است که نمیتوان رفتار، گفتار و منش ایشان را به صورت کامل در زندگی عملی کرد. به قول مولانا «کار پاکان را قیاس از خود مگیر»!
از چه زمانی با شخصیت حضرت علی(ع) آشنا شدید و خانواده چه تاثیری در این شناخت داشت؟
من در یک خانواده مذهبی در قم متولد شدم و پدرم استاد بودند و تدریس میکردند. در زمان تحصیل به مدرسه دین و دانش رفتم که مدیریت آن بهعهده آیتالله شهید بهشتی بود. یادم میآید اولین شعری که سرودم به مناسبت تولد حضرت علی(ع) بود که این شعر را در کتاب گوشواره عرش هم گنجاندم، هرچند این شعر را در 16 سالگی سرودم و مسلما نخستین شعر، اثرپخته و کاملی نیست، اما چون درباره حضرت علی(ع) است برای تبرک صفحهای در کتاب گوشواره عرش برای آن در نظر گرفتم. برای مولا علی(ع) حدود 16شعر در قالب نیمایی، سپید، مثنوی، رباعی و... سرودهام که از میان آنها میتوانم به این رباعی اشاره کنم: آن آه که در چاه دمیدی، خون شد/ چون شیره غم بر آب چاه افزون شد
وآن آب دوید بر رگ خاک و سپس/ از خاک دمید و لاله گلگون شد
با این رباعی به این نکته اشاره کردهام که لالهها، نشاندهنده حرفهایی است که حضرت علی(ع) در چاه میگفت. مشهور است که ایشان سر در چاه فرومیبردند و غمهای خود را با چاه در میان میگذاشتند.
شما وقتی حرفهایی دارید که نمیتوانید آنها را با کسی در میان بگذارید چه میکنید؟
دنیای ما با دنیای امام علی(ع) از زمین تا آسمان فرق دارد. ایشان وارث امپراتوری بزرگ اسلامی بودند که سرزمینهای زیادی را دربرمیگرفت، اما ایشان آنقدر روح بزرگی داشتند که وقتی سر سفرهای مینشستند که در آن خورش هم بود، امام بزرگوار نان جو میخوردند و وقتی غذای دیگری به ایشان تعارف میشد، میفرمودند: میخواهم مثل فقیرترین انسانها زندگی کنم و غذا بخورم. ما هرگز توان انجام رفتارهای مشابه ایشان را نداریم. غمها و غصههای ما اصلا شباهتی به اندوهها و نگرانیهای ایشان ندارد، بخصوص در 25 سالی که ایشان سکوت کردند. ما نمیدانیم حرفهای ایشان که با چاه میگفتند، چیست و چون جنس آنها را نمیشناسیم، اصلا نمیتوانیم آن را با حرفها و دغدغههای روزمره خود قیاس کنیم.
شما با مفهوم غدیر چگونه آشنا شدید؟
در دوره دبیرستان رشته ریاضی میخواندم، اواخر این دوره بود که به پدرم گفتم به ادبیات بیشتر علاقهمندم. پدرم گفت باید عربیات را تقویت کنی، به همین دلیل مرا به مشهد بردند و من نزد ادیب نیشابوری عربی را یاد گرفتم. از سال 1337 تا سال 40 در مشهد بودم. در این دوران بزرگانی مانند امام موسی صدر را دیدم و با علامه امینی آشنا شدم. وقتی به تهران آمدم، آیتالله امینی که بیمار هم بودند، در تهران بودند و من به دیدار ایشان رفتم. من با مفهوم غدیر از طریق کتاب ایشان به نام الغدیر آشنا شدم. البته از همان کودکی در محضر پدر و دیگر اعضای خانواده با مفهوم غدیر آشنا شده بودم، اما کتاب آیتالله امینی بینش و درک مرا درباره این موضوع عمیق کرد. بعد از فوت آیتالله امینی شعری برای ایشان سرودم که در کتاب گوشواره عرش چاپ شده است.
شاعرانی هستند که به مناسبتهای مختلف شعر میگویند، چه تفاوتی است بین شعری که از دل برمیآید با اشعاری که مناسبتی گفته میشود و بیشتر برای اسم و رسم است؟
این درست است که هرچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند! اما اینگونه هم نیست که اشعاری که از دل برمیآید، درست باشد و اصول و قالبهای شعر را رعایت کرده باشد. برای مثال امروز در تاکسی نشسته بودم و رادیو دلنوشتهها و اشعار مردم را که به مناسبت عید غدیر گفته بودند، پخش میکرد. برخی از این اشعار نه قافیه داشت و نه وزن. برخی از آنها غلطهای فاحش دستوری داشت، برخی از آنها به دل مینشست، اما شعر نبود. بعضی شعرها هم شاید به دل ننشیند، اما شعر است و شاعر اصول را رعایت کرده است. شعر دو بخش مهم دارد؛ جوشش و کوشش. کتابی نوشتهام که انتشارات هرمس آن را منتشر کرده به نام کوشش و جوشش در شعر. در این کتاب توضیح دادهام که در شعر تنها جوشش کافی نیست، بلکه باید کوشش هم شود تا این دو در کنار هم یک شعر خوب را شکل دهد. فرق شعر حافظ و باباطاهر عریان در همین دو بخش است. هر دو نفر، جوششی شعر میگویند، اما کوشش حافظ باعث شده شعرش به اوج برسد. اشعار بابا طاهر، موثر است، اما اوج ندارد. مهم این است که شعر اوج بگیرد، موثر باشد و ماندگار شود.
طاهر آشیانی
جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد