آثار تاریخی را فراموش کرده ایم

قاچاق اشیای عتیقه یا همان زیرخاکی از گذشته‌های خیلی دور به وسیله افرادی که ارزش آن را می‌دانستند انجام می‌شد.
کد خبر: ۹۴۶۸۱۴

نمونه خیلی واضح آن حفاری‌هایی است که در کلده و شوش انجام شده و در خاطرات مادام دیولافوا آمده است. در این کتاب خیلی راحت می‌توان توجه آنها به اشیای عتیقه‌مان را پیدا کرد. در دوره ناصرالدین شاه برای حفاری مناطق تاریخی ایران مثل شوش و کلده و همدان و خوزستان و کنار رود کارون که تمدن در جریان بوده، مجوزهای رسمی گرفته‌اند.

بعدها مقداری به اهمیت و ارزش این آثار تاریخی پی بردند و موزه و موزه‌داری شکل گرفت. برای اولین بار در زمان ناصرالدین‌شاه، علیقلی‌میرزا در مدرسه دارالفنون یک موزه راه‌اندازی کرد و در زمان قاجار اگر اشیای عتیقه‌ای جمع‌آوری هم می‌شده، شاهان برای خودشان و تفریحی آنها را جمع می‌کرده‌اند. در دوره پهلوی اول موزه‌داری جدی‌تر می‌شود هرچند در همان زمان هم غارت اشیای تاریخی در ایران بشدت رواج داشته و این کار را انجام می‌دادند و شخصی و غیر شخصی نداشته است.

آثار تاریخی از نظر ما مطرود است و وقتی چنین باشد دیگران چه خارجی و چه داخلی به خودشان اجازه غارت این اشیا را می‌دهند. حال این‌که افراد خطر را به جان می‌پذیرند و حفاری می‌کنند، طبیعی است. وقتی می‌توان یک شبه راه صد ساله را با پیدا کردن تکه‌ای عتیقه، رفت و آن را فروخت و به ثروت دست پیدا کرد؛ این کارها طبیعی است. حتی عتیقه‌های جعلی از جسد مومیایی شده تا مجسمه‌ها و سکه‌های بدلی درست می‌کنند. به طور مثال مالباخته‌ای برایم تعریف کرده که چوپانی با او تماس می‌گیرد و می‌گوید سکه پیدا کرده، طرف با ماشین می‌رود و چوپان برای این‌که نشان دهد تا به حال ماشین ندیده از شیشه ماشین سوار می‌شود، نه از در.

اما بعد معلوم می‌شود که فقط یکی از سکه‌هایی که پیدا کرده اصل است و بقیه جعلی بوده‌اند.

خب اینها نشان می‌دهد در کشور ما به دلیل نبود ارزشگذاری درست بعضی مسائل ارزش کاذب دارند. وقتی در کشور آثار تاریخی بی‌ارزش هستند و صنعت گردشگری در کشور ما بسیار ضعیف است و ما بستر گردشگری در ایران نداریم و یک راهنمای درست گردشگری در موزه‌ها وجود ندارد که بتواند درست راهنمایی کند، این اتفاقات طبیعی است.

این نگاه‌ها وقتی عمومیت پیدا کند، هر کس به خودش اجازه می‌دهد حفاری کند و این راه را برود. چون اساسا قوانینی هم نداریم که با این نوع جرایم برخورد کند. مثلا اگر کسی در کشور چین حیوان پاندایی را بکشد، بلافاصله اعدام می‌شود ولی در کشور ما پلنگ را براحتی می‌زنند و دولت مبلغی جریمه می‌کند و تمام می‌شود.

این تازه در شرایطی است که در سال‌های اخیر از بس گفته شده، این جرایم نوشته شده است. در حالی که اینها مظاهر طبیعی و میراث فرهنگی هر کشوری است. وقتی نگاه به آثار ملی این باشد، فرفی نمی‌کند گیاه، آب، آثار تاریخی و .... و هر چیزی در قبال پول فروخته می‌شود، طبیعی است آنها هم به ما نگاه تحقیرآمیز داشته باشند. اگر برخورد علنی کنیم، اگر افراد را مواخذه سخت کنیم طبیعی است که همه حساب کار دستشان می‌آید. ولی وقتی قانونی وجود ندارد افراد به خودشان اجازه می‌دهند حیوان را بکشند و با آن عکس بگیرند. حال همین را قرینه بگیرید با آثار تاریخی. وقتی همه اینها کنار هم قرار می‌گیرد و نگاه اینگونه است، طبیعی است افرادی هم که کار ندارند یا اصولا به دنبال زیرخاکی هستند اقدام به حفاری کنند. برای چه در مملکت ما فروش دستگاه فلزیاب باب بوده و حالا رسما در سایت‌های مختلف فلزیاب را می‌فروشند؟

بارها دیده‌ام در جنگل‌های شمال با فلزیاب دنبال گنج می‌گردند و فراوان هم پیدا کرده‌اند. به این خاطر که در بعضی از مناطق ایران تا قبل از اسلام زرتشتی‌نشین بودند و آنها دفینه داشتند و دفینه را مخفی می‌کردند. وقتی نگاه ارزشی به این چیزها نداریم، وقتی به میراث ملی‌مان احترام نمی‌گذاریم این اتفاق هم می‌افتد. الان از معبد آناهیتا چه چیزی باقی مانده؟ از شهر سوخته چه مانده؟ وقتی نگاه این است، این اتفاق‌ها هم طبیعی است. شما موزه‌ها را نگاه کنید، چه جایگاهی دارند؟ چقدر بازدیدکننده دارند؟ چقدر مورد احترام است؟ هیچ. کتابخانه‌ها و نسخ خطی ما چقدر مورد احترام است؟ هیچ. چند نفر در کشور داریم که اینها را بشناسند؟ همه اینها باعث می‌شود که افراد دست به حفاری‌ها بزنند و مخاطرات آن را بپذیرند. این دیگر به نظر من مخاطرات کاری است که می‌خواهند انجام دهند.

فکر می‌کنم اشکال کار از نگاه ما به آثار تاریخی‌مان و ثروت‌های ملی است. ما تا زمانی که نگاهمان را به ثروت‌های ملی واقعی نکنیم و وقتی کسی آثار تاریخی را مورد تاخت و تاز قرار داد با او برخورد نکنیم، اوضاع همین است. ما نگاه ایدئولوژیک و نگاه منطقه‌ای و جزیره‌ای را باید از آثار باستانی برداریم. مجلس به عنوان قوه قانون‌گذاری قوانین در خوری را باید وضع کند که با اینگونه افراد جانانه و علنی برخورد شود، در این صورت دیگران حساب کار دستشان می‌آید وگرنه همین آش و همین کاسه باقی می‌ماند.

نصرالله حدادی - پژوهشگر و تاریخدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها