اختصاصی جام‌جم آنلاین

حج مشترک مولانا و پروین اعتصامی

شاعران فارسی زبان از دیرباز تا به امروز همواره موضوع اخلاق و سجایای معنوی و مذهبی را به عنوان یکی از مهم‌ترین موضوعات مرتبط با انسان دستمایه خلق و سرایش آثار متعددی قرار داده‌اند، موضوعی که با پیروزی انقلاب اسلامی در شعر معاصر بسامدی چندین برابر می‌یابد.
کد خبر: ۹۴۴۳۱۲
حج مشترک مولانا و پروین اعتصامی

به گزارش جام جم آنلاین، اما نکته جالب این است که یکی از بانوان شناخته شده و نام آور ادبیات 100 سال اخیر ایران یعنی پروین اعتصامی نیز در اشعارش همواره این موضوع را مورد توجه قرار داده است، اگرچه شعر پروین شعری سرشار از آموزه‌ها و نمادهای تعلیمی و اخلاقی ست اما این بانوی شاعر در نگاه مستقیم به آموزه‌ها و رویدادهای مذهبی هم کارنامه‌ای پر بار و درخشان دارد.

پروین اعتصامی در خانواده‌ای تربیت و پرورش یافت که به شدت تحت تأثیر اصول و آموزه‌های دینی بود. پس در اشعار این شاعر اخلاق‌گرا، آموزه‌های دینی و باورهای مذهبی نقشی پررنگ و قابل توجه دارند. دیوان او پر از واژه‌ها و عبارات و اصطلاحات دینی است که در قرآن کریم و اساطیر و داستان‌های قرآنی یافت می‌شوند. یکی از همین نمونه‌ها که امروز با هم آن را مرور می‌کنیم شعری است که پروین برای عید سعید قربان سروده است.

او که در صنعت مناظره یا همان پرسش و پاسخ مهارتی بی بدیل دارد در این شعر گفت‌وگوی کعبه با خود را در روز عید قربان، به زیبایی به تصویر کشیده و ‌سروده است:

گه احرام، روز عید قربان

سخن می‌گفت با خود کعبه، زین‌سان

که من، مرآت نور ذوالجلالم

عروس پرده بزم وصالم

مرا دست خلیل الله برافراشت

خداوندم عزیز و نامور داشت

نباشد هیچ اندر خطه خاک

مکانی همچو من، فرخنده و پاک

چو بزم من، بساط روشنی نیست

چو ملک من، سرای ایمنی نیست

بسی سرگشته اخلاص داریم

بسی قربانیان خاص داریم

پرستشگاه ماه و اختر، اینجاست

حقیقت را کتاب و دفتر، اینجاست

بصورت، قبله آزادگانیم

بمعنی، حامی افتادگانیم

کتاب عشق را، جز یک ورق نیست

در آن هم، نکته‌ای جز نام حق نیست

مقدس همتی، کاین بارگه ساخت

مبارک نیتی، کاین کار پرداخت

"انا الحق" می‌زنند اینجا، در و بام

ستایش می‌کنند، اجسام و اجرام

در اینجا، عرشیان تسبیح خوانند

سخن گویان معنی، بی زبانند

پروین در ادامه شعر بلند خود که بخش‌هایی از آن را برای شما آوردیم در سطح متوقف نمی‌شود و به سراغ سیرت انسانی می‌رود و از دل، به عنوان کعبه درونی هر انسان سخن می‌گوید و اینجاست که به قول مولانا که می‌گوید:

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

پروین هم با همین نگاه عارفانه به حج و قربان نگاه می‌کند و شعرش را ادامه می‌دهد:

بدو خندید دل آهسته، کای دوست

ز نیکان، خود پسندیدن نه نیکوست

چنان رانی سخن، زین توده گل

که گویی فارغی از کعبه دل

تو را چیزی برون از آب و گل نیست

مبارک کعبه‌ای مانند دل نیست

تو را گر ساخت ابراهیم آذر

مرا بفراشت دست حی داور

تو را گر آب و رنگ از خال و سنگ است

مرا از پرتو جان، آب و رنگ است

تو را گر گوهر و گنجینه دادند

مرا آرامگاه از سینه دادند

تو را در عیدها بوسند درگاه

مرا بازست در، هرگاه و بیگاه

ز دیبا، گر ترا نقش و نگاریست

مرا در هر رگ، از خون جویباریست

تو را گر غرق در پیرایه کردند

مرا با عقل و جان، همسایه کردند

درین عزلتگه شوق، آشناهاست

درین گمگشته کشتی، ناخداهاست

بظاهر، ملک تن را پادشاییم

بمعنی، خانه خاص خداییم

درینجا رمز، رمز عشق بازی است

جز این نقشی، هر نقشی مجازی است

درین گرداب، قربانهاست ما را

به خون آلوده، پیکانهاست ما را

خوش آنکس، کز سر صدق و نیازی

کند در سجدگاه دل، نمازی

کسی بر مهتران، پروین، مهی داشت

که دل چون کعبه، ز آلایش تهی داشت

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
مجید
-
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۲
۰
۰
جفت شون تشخیص داده بودن به جای حج باید دل و صاف كرد حیف پول بریزی توی شكم این ال سعود خبیث
نوذر
-
۰۲:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۳
۰
۰
مولانا همه اش را در همان یك بیت شعر گفت.....خودش هم هیچگاه به حج نرفت......آل سعود همه ی حاجیان را سركیسه میكند.
علی
-
۲۳:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۷
۰
۰
افرین افرین افرین به این شعر اخریه پروین

نیازمندی ها