به بهانه هفته فیلم ژان پل بلموندو در شبکه نمایش

ستاره‌ای با دماغ شکسته!

فرانسه نماد‌های زیادی دارد. از ایفل و شانزلیزه تا زین‌الدین زیدان و ادکلن‌های معروف که همه جهان می‌شناسند. در سینمای فرانسه، اما چند واژه و اسم جهانی است و به نوعی نماد سینمای این کشور محسوب می‌شوند.
کد خبر: ۹۳۴۴۱۷

موج نو، آلن دلون و ژان گابن و البته فیلمسازانی همچون تروفو، گدار و ملویل که نماد سینمای هنری و روشنفکرانه محسوب می‌شوند، اما در این میان یک نام برای سینما‌ دوستان جهان نامی است آشنا و دوست‌داشتنی که در تمام این سال‌ها فیلم‌هایش طرفداران بسیاری داشته است. ژان پل بلموندو بازیگر و تهیه‌کننده فرانسوی که در آثاری با رنگ‌آمیزی‌های متفاوت از هنری تا تجاری‌ نقش‌آفرینی کرده است.

ژان پل بلموندو متولد 9 آوریل 1933 فرزند پل بلموندو مجسمه‌ساز مشهور فرانسوی تا نیمه‌های دهه 50 با وجود رشد در یک خانواده هنری بیشتر به بوکس و ورزش علاقه نشان می‌دهد که اتفاقا بعدها خصوصیت بارز او می‌شود. چهره‌ای خاص با بینی شکسته و جذابیت مردانه و سپس قدرت و تحرک فوق‌العاده و انعطاف بدنی بالای او که در بسیاری از فیلم‌ها شناسنامه بازیگری او محسوب می‌شود به نوعی که در بسیاری از فیلم‌هایی که بازی می‌کند خصوصا در کارهای تجاری‌لحظه‌ای آرام و قرار ندارد و در تمام درگیری‌های فیزیکی یا تعقیب و گریزها این قدرت را نشان می‌دهد.

اما شیوه ورود جدی او به سینما داستان متفاوتی دارد و با سینمای هنری اتفاق می‌افتد. از نفس افتاده (1960) اولین فیلم مهم بلموندو در مقام بازیگری است. ژان لوک گدار در از نفس افتاده از بلموندو بازیگری جهانی می‌سازد. بلموندو در نقش میشل پوکارد و با آن شمایل همفری بوگارت‌وارش به سرعت مشهور می‌شود به گونه‌ای که بسیاری از فیلمسازان موج نو پس از این فیلم از این تیپ استفاده می‌کنند.

در از نفس افتاده اتفاقات عجیبی به لحاظ تکنیکی می‌افتد و مثلا ژان لوک گدار خط فرضی را می‌شکند. فیلم جایزه خرس نقره‌ای جشنواره برلین را می‌گیرد و به نوعی به یکی از معروف‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای اروپا تبدیل می‌شود. همین فیلم باعث می‌شود فیلمسازی چون ملویل سراغ بلموندوی جوان برود و برای فیلم لئون کشیش او را انتخاب کند؛ کشیشی که درگیر رابطه عاطفی با یک زن کمونیست می‌شود.

در ابتدای امر و برای بررسی کارنامه کاری ژان پل بلموندو ابتدا باید سینمای موج نوی فرانسه و کارگردان‌های مهم آن را که اتفاقا سابقه همکاری با بلموندو را دارند، بررسی کرد.

موج نوی فرانسه

در جشنواره کن 1959 فیلم چهارصد ضربه به کارگردانی فرانسوا تروفو به نمایش درآمد که توجه جهانیان را به سوی خود جلب کرد. تروفو یکی از اعضای هیات تحریریه کایه دو سینما و از فیلمسازانی است که باعث می‌شود سینمای موج نوی فرانسه آغاز به کار کند. موج نو اصطلاحی در سینمای دنیا در دهه 50 و 60 میلادی است که عصیانی بر علیه قواعد فیلمسازی زمان خود محسوب می‌شود. موج نویی‌ها هیچکاک را به عنوان فصل‌الخطاب فیلمسازی در جهان می‌شناسند و بشدت بر مولف بودن تاکید دارند. میزانسن مهم‌ترین نکته در فیلمسازی آنهاست و به داستان‌های عامه‌پسند و جنبش‌های دانشجویی علاقه نشان می‌دهند این جریان نام‌های بزرگی همچون تروفو و گدار را به سینما معرفی کرده است. از نفس افتاده ساخته ژان لوک گدار، چهارصد ضربه ساخته فرانسوا تروفو با شرحی که گفته شد و هیروشیما عشق من ساخته آلن رنه از مهم‌ترین فیلم‌های موج نو هستند. در این جنبش سینمایی کارگردان بیشتر از هر فرد دیگری در پروسه فیلمسازی مهم است و اتفاقا می‌توان اثرات این تفکر را در سینمای ایران و موج نوی دهه 40 با فیلم‌هایی همچون گاو، قیصر و رگبار مشاهده کرد. همین تفکر در موج نو و سینمای فرانسه باعث می‌شود تاثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ این کشور و حتی اروپا مربوط به این جریان فکری باشند، همان طور که در نئورئالیزم ایتالیا فیلمسازانی مانند فلینی، روسلینی و دسیکا در تاریخ جاودانه‌اند. موج نو مانند آنچه دو دهه قبل‌تر در سینمای ایتالیا اتفاق می‌افتد یک جنبش ضدهالیوودی است که بر مبنای شرایط فیلمسازی در آن کشور شکل گرفته و از دل همین رنسانس فکری و ساختاری مجموعه‌ای از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما ساخته می‌شود.

حرفه‌ای

حرفه‌ای به کارگردانی ژرژ لونتر یکی از مشهورترین فیلم‌های بلموندو حداقل در ایران است. در این فیلم بلموندو در نقش جاستین بومت مامور اطلاعاتی فرانسه، برای قتل رئیس‌جمهور مالاگاوی به این کشور می‌رود، اما عملیات شکست‌خورده و او دستگیر و زندانی می‌شود. بومت پس از دو سال موفق به فرار و بازگشت به فرانسه می‌شود و می‌فهمد روابط کشورش با مالاگاوی تغییر کرده و حالا سوژه اصلی خود اوست. بومت دست به انتقامگیری می‌زند و تمام کسانی را که باعث لو رفتنش شده اند را می‌کشد و در لحظه آخر که قصد کشتن رئیس‌جمهور مالاگوی را که به فرانسه سفر کرده دارد توسط فرانسوی‌ها در فرودگاه کشته می‌شود.

جدای از بازی فوق‌العاده بلموندو در این فیلم و البته موضوع جذاب آن که در ژانر جاسوسی اتفاق می‌افتد مهم‌ترین ویژگی آن موسیقی بی‌نظیر انیو موریکونه است که در تمام این سال‌ها دستمایه ساخت آثاری مشابه شده است. موسیقی حرفه‌ای به نوعی از مشهورترین موسیقی متن فیلم‌های سینمایی در تاریخ سینماست که در سکانس پایانی و همراه با مرگ بلموندو به اوج خود می‌رسد.

بازی توانمندانه در فیلم گدار

بلموندو در دو فیلم از ملویل به نام‌های مهره نفوذی و کلاه سال 1962 بازی می‌کند و سه سال بعد در فیلم پیروی دیوانه ساخته گدار ظاهر می‌شود. در این فیلم بلموندو نقش مردی را دارد که به دلیل عدم رضایت از همسرش زندگی تلخی را تجربه می‌کند. او از محل کارش هم اخراج می‌شود. نکته جالب در این فیلم این است که گدار فیلمنامه از پیش آماده‌ای در اختیار ندارد و به همین دلیل زمان نقش‌ها و قصه در طول کار تغییر می‌کند و به دلیل توانایی‌های بلموندو نقش او طولانی‌تر می‌شود. بلموندو در مردی از ریو در یک نقش جنایی ظاهر می‌شود و از همین جاست که به مرور فیلم‌های تجاری او شروع می‌شود و البته این به این معنا نیست که این فیلم‌ها ارزش هنری ندارند بلکه مدلی از فیلم‌های عامه‌پسند خوش‌ساخت هستند که مورد اقبال مردم قرار می‌گیرند. این استقبال نه در زمان خود و سینمای فرانسه که در تمام جهان و تاکنون ادامه داد. بلموندو تا آخرین فیلمش « یک مرد و سگش»‌ در 84 فیلم سینمایی بازی کرده و اتفاقا به شکل خستگی‌ناپذیری به این حرفه ادامه داده است. او سال 1999 و در روی صحنه تئاتر یک حمله عصبی و سال 2001 سکته مغزی را از سر گذرانده و با این که در حال حاضر دوران بازنشستگی را سپری می‌کند، اما کماکان یکی از مشهورترین چهره‌های سینمای فرانسه است.

فعالیت صنفی و جوایز

سال 1963 و در اتفاقی حیرت‌انگیز بلموندوی جوان که کمتر از یک دهه در آن سال در سینمای فرانسه سابقه ندارد به عنوان رئیس اتحادیه بازیگران سینمای فرانسه انتخاب می‌شود که نشان‌دهنده پیشرفت فوق‌العاده او در زمانی کوتاه است.

بلموندو یک‌بار جایزه سزار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرده که مهم‌ترین جایزه سینمای فرانسه محسوب می‌شود. همچنین قرار است در هفتاد و سومین جشنواره فیلم ونیز در شهریور امسال جایزه یک عمر دستاورد سینمایی و شیر طلا به او اهدا شود.

ـ ژان پل بلموندو با آن بینی کج و صورت خشن نماد مردهای جذاب سینماست که دهه‌ها در سینما و با فیلم‌هایشان مردم را جادو می‌کردند. جادویی که از سینمای قصه‌گوی دهه‌های 60 تا 80 می‌آید. همان سینمایی که برخلاف این روزها هم براحتی قصه می‌گفت و مهم‌تر این که ژان پل بلموندوی دوست‌داشتنی را در سینماها با خود داشت.

مجتبی نوایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها