نگاهی به فیلم «لانتوری» به کارگردانی «رضا درمیشیان»
در ستایش بخشش
«لانتوری» سومین فیلم بلند سینمایی «رضا درمیشیان» منتقد و روزنامهنگار سینمایی دیروز و کارگردان جنجالی امروز است. او در لانتوری موضوع اسیدپاشی را سوژه ساخت سومین فیلم بلند سینماییاش قرار داده است. فیلم در اکرانش در جشنواره فجر توانست موافقان و مخالفان بسیاری را همراه خود کند و این روزها با گذشت تنها چند روز از آغاز اکرانش، رکورد تازهای از فروش سینمایی را به ثبت رسانده است.
«لانتوری» با همان ترکیب بازیگری «عصبانی نیستم» داستان پاشا با بازی روان نوید محمدزاده را روایت میکند که با همکاری باران و دو نفر دیگر از زورگیران شهر، گروه خلافکاری به نام «لانتوری» را تشکیل دادهاند.
در این میان اما پاشا دل در گرو مهر مریم، دختری روزنامهنگار و فعال اجتماعی میبندد، اما ناکامی در این عشق او را به تصمیمی عصیانگرانه وا میدارد. «مریم پالیزبان» را با فیلم نفس عمیق پرویز شهبازی به خاطر میآوریم ؛ بازیگری که در اولین تجربه سینماییاش توانست نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیستویکمین جشنواره فیلم فجر شود. در تمام 13 سالی که از اکران نفس عمیق میگذرد اما این دومین حضور سینمایی پالیزبان است.
پالیزبان در این فیلم با بازی باورپذیرش، نقش روزنامهنگاری جسور را دارد که در جریان طلب بخشش از اولیایدم محکومان به قصاص با مصائب بسیاری روبهرو میشود، اما از این وظیفه انسانی شانه خالی نمیکند. درمیشیان در لانتوری با فرم بصری آشنای بر پایه تدوین و برشهای لحظهای و تکیه مداوم بر صدای شاتر دوربین به مدد کاتهای فراوان کار کرده است. وی در قالبی نوآورانه و تم مستندگونه و مصاحبه محورش به دنبال ارائه داستان در میان مونولوگهایی گزارش گونه است که از زبان آدمهایی در کسوت جامعهشناس، وکیل، دانشجو، قاضی، کاسب و.... شنیده میشود. مونولوگهایی که گاه به شعار نقب میزنند و به اعتقاد بسیاری پاشنهآشیلهای آخرین ساخته درمیشیان هستند. مخاطب از همان ابتدای فیلم و با هجوم مونولوگها متوجه میشود با فیلمی خارج از چارچوبهای معمول روایی روبهروست. تدوین غیرخطی و سرعت بالای فیلم که در امتداد آن کاسته میشود، یکسری اطلاعات درخصوص روند ارتکاب یک جنایت را به مخاطب میدهد.
آخرین فیلم درمیشیان تصویری از آدمهایی را روایت میکند که در جریان جبر اجتماع به سرنوشت تیرهای محکوم شدهاند و روان مغشوششان راه را برای ادامه رفتارهایی آنارشیستی مهیاتر میکند. در کنار محتوای اجتماعی و واقعگرایانه لانتوری، فیلم بیش از این که بهدنبال پرداخت آسیب شناسانه بزهکاریهای اجتماعی مانند خشونت علیه زنان و زورگیری باشد، در پی ستایش بخشودن و حق بودن قصاص است، این که فردی زندگی خود را صرف طلب بخشش از اولیایدم کرده است، آیا خود هم میتواند در شرایط مشابه، ببخشد؟
در کنار مفاهیم تاثیرگذار اجتماعی فیلم، اما نمیتوان نشان دادن بی محابای چهره اسیدپاشی شده مریم گذشت، سکانسهایی که برخی مخاطبان تاب تحمل دیدن لحظهای از آن را هم نداشتند و در آن لحظات جای دیگری غیر از پرده سینما را مقصد نگاه خود قرار میدادند. درباره این که نشان دادن چنین صحنههایی تا به چه اندازه میتواند عریان و بیپرده اتفاق بیفتد، نظرات متفاوتی وجود دارد اما شاید همین نشان دادن بیپرده بتواند تاثیرگذاری نقد این رفتار بزهکارانه اجتماعی را عمیقتر کند. در نهایت میتواند این گونه گفت که شاید اگر پرداختن کارگردان به آسیبهای اجتماعی و مسائل سیاسی مانند رانتخواری و اختلاسهای میلیاردی و...، مستقیم و شعارگونه نبود، لانتوری میتوانست فیلمی بهتر از آنچه هست از کار در بیاید.
به هر حال لانتوری شاید فیلمی بهتر از اثر پیشین درمیشیان به حساب نیاید اما اثری است که در کارنامه سینمای اجتماعی کشور ماندگار خواهد شد.
سپیده آماده
جامجم