
این نخستین غافلگیری من در سفر به ارمنستان بود. اما چرا نخستین غافلگیری؟ شاید دلیل اصلیاش زمان کوتاه پرواز به ارمنستان بود. کمتر از یک ساعت و نیم طول کشید تا در فرودگاه ایروان دنبال چمدانهایمان بگردیم. آنقدر زود رسیدیم که نمیتوانستم تصور کنم وارد کشور دیگری شده ام. آقای یروان به فارسی حرف میزد و خاطرههایش از محله نارمک را با ما مرور میکرد. آنقدر دلتنگ بود که به محض ورودمان بخواهد از ایران حرف بزند. او ایرانی بود و سالها بود که ایران نیامده ، اما کاملا مشخص بود که دلش برای کوچههای محله کودکیاش پر میکشد.
بعد از استراحت در هتل و تماشای منظره برفی با غافلگیریاش، بیرون آمدیم و با دقت کردن به حروف نوشته شده روی در و دیوارها و زبان سخت ارمنی که هیچ چیز از آن نمیفهمیدیم، باور کردم در یک کشور دیگر هستیم. کشوری که البته به مرور زمان به ما ثابت کرد برای گردشگران مقصد امنی محسوب میشود، میتوان در فروشگاههای شبانهروزیاش تا صبح رفت و آمد و خرید کرد و نگران هیچ اتفاق ناخوشایندی نبود. ارمنیها واقعا سرشان به کار خودشان بود و به قول معروف کاملا مشخص است دنبال هیچ دردسری نیستند و هرچند لبخند گرم ما ایرانیها را در برخورد با توریستها ندارند، اما رفتار ناخوشایند یا دلسردکنندهای هم که نمونههایش را در برخی کشورها شنیدهایم را ندارند.
اول: بخش خوشمزه سفر!
شاید بهتر باشد با خودم روراست باشم و اول از بخش خوشمزه سفر بگویم. در ارمنستان تا میتوانید غذا بخورید. ارمنیها عادت دارند قبل از خوردن غذا خیار و گوجه و پنیر بخورند. آنها معتقدند پنیر تمام اسیدهای مضر دهان را از بین میبرد و بعد میتوانند غذایشان را بخورند و خطری سلامتشان را تهدید نکند.
ارزان بودن مواد غذایی بر ارزان بودن غذا در رستورانها هم تاثیرگذار است و ما هر بار از رستوران بیرون میآمدیم با تعجب قیمتها را با رستورانهای ایران مقایسه کردیم. با مبلغی که در ایران نمیتوان باکیفیتترین غذا را تهیه کرد، در ارمنستان میتوان بهترین غذا را خورد. کیکها و شیرینیها، ماهی و گوشت، میوهها و سبزیجات و البته از همه مهمتر لواشکهای فوقالعاده خوشمزه در سفر به ارمنستان انتظار آدم را میکشند. به این ترتیب شاید بهتر باشد بگویم من در انتظار سفر دوباره به ارمنستان هستم!
دوم: کجا برویم؟
حالا که از اصل مطلب برای ما ایرانیها که بخش خوراکیهاست گذشتیم، برسیم به دیدنیهای ارمنستان. ایروان شبیه یک موزه بزرگ است. شما میتوانید در ارمنستان طولانیترین مسیرها را به قول خودشان «هازار درام» طی کنید.
اولین دیدنی ارمنستان خیابانهای زیباست. قدم زدن در میدان جمهوری و محلههای اطرافش و البته تماشای ورودی زیبای موزه ارمنستان میتواند از بخشهای جذاب این سفر باشد. کافههای ارمنی و اروپایی بسیار خوبی هم در همین محدوده قرار دارند، اما اگر اهل تجربه در سفر هستید به دیگر محلههای شهر هم سری بزنید و با تصویری کاملا متفاوت روبهرو شوید. ارمنیها هنوز هم عادات دوره شوروی را در خود حفظ کرده اند و معتقدند حفظ نمای بیرونی خانه با دولت است و به آنها ارتباطی ندارد.
یکی دیگر از دیدنیهای زیبای ایروان «هزار پله» یا «پارک کاسکاد» است. اگر وارد ساختمان هزار پله شوید میتوانید با پلههای برقی مسیرها را بالا بروید و آثار هنر معاصر ارمنستان را که در طبقات مختلف قرار دارد، تماشا کنید. البته اگر کمی اهل گالریگردی باشید به این نتیجه تلخ میرسید که هنرمندان هموطن چقدر از روی دست ارمنیها کپی کردهاند و ما بیخبران فکر کردهایم که ایدههای خوبی دارند.
موزه هنرهای معاصر هم از جمله فرصتهای خوبی است که میتواند سفر شما را به یک سفر تمامعیار فرهنگی نزدیک کند. موزههایی که تابلوهای بسیار خوبی را در خود جای داده و البته آنقدر تعدادشان زیاد است که شاید گردشگران غیرمتخصص را خسته کند. از نکات جالب این موزه خانمهای پیری هستند که در گوشه گوشه موزه نشستهاند و مراقبند که کسی از تابلوها عکس نگیرد. یکی بافتنی میبافد و یکی روزنامه میخواند. خلاصه اینکه نبود دوربین در موزه به اشتغالزایی برای سالمندان ارمنی کمک کرده است. در ارمنستان و در ایروان تا دلتان بخواهد کلیسا میبینید، اما مسجد کبود ایروان را فراموش نکنید. بنای آجری و معماری زیبای این مسجد میتواند لحظاتی دوباره این تصور را در من ایجاد کند که در ایران هستم.
تا یادم نرفته این را هم بگویم که سالن اپرای ارمنستان را از دست ندهید. حتی اگر این فرصت را نیافتید که بتوانید در این سالن اجرایی را ببیند، باز هم زیبایی آن را از دست ندهید و معماریاش را یک دل سیر تماشا کنید. البته ما این فرصت را پیدا کردیم که پا به سالن اپرا بگذاریم و پیانونوازی رونا رهبری، نوازنده نابغه ایرانی را هم ببینیم.
سوم: چه بخریم؟
خب اول از همه این را بگویم که رفتن به ارمنستان با خانمها اصلا به صرفه نیست! پاساژهای مختلف و برندهای مطرح دنیا در ایروان از مواردی است که آقایان را هم تحت تاثیر قرار میدهد چه برسد به خانمها! البته قیمتها بسیار بالاست و خرید سخت. از اینرو به شما توصیه میکنم اگر مثل من نمیتوانید از خرید صرفنظر کنید، مطمئن باشید حسابی در دردسر میافتید و پولهایتان را خرج میکنید. اگر اهل خرید صنایع دستی هم باشید میتوانید به بازار ورنیساژ بروید.
البته در گوشه و کنار ورنیساژ چهره متفاوتی از ارمنستان را هم خواهید دید. پیرزنان و پیرمردانی که در گوشه و کنار بازار لباس، کفش و دمپاییهای دست دوم خیلی کهنهای را میفروشند و البته خریدار هم دارند، گوشهای از مشکلات مردم کشورشان را به رخ هر عابری میکشانند. بعد از مواجهه با این صحنهها از دوست ارمنیام درباره شرایط مردم سوال میکنم و او میگوید مردم آنقدر در مضیقه هستند که ترجیح میدهند ارمنستان کشور مستقلی نباشد و زیر نظر روسیه برود تا ارزش پولشان بالا رفته و بتوانند زندگی راحتی را بگذرانند. هر چند سفر تمام شده و حالا یک خاطره است، اما دلم تنگ شده برای شهری که مردمانش هنوز هم روی اغلب ماشینها و ورودی مغازههایشان آرم یادمان نسلکشی ارامنه را دارند، اما موسیقی، مجسمه و هنر را فراموش نکردهاند و چشمهایشان پر از مهربانی است.
زینب مرتضاییفرد - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
محمود قماطی، نائبرئیس شورای سیاسی حزبالله در گفتوگوی اختصاصی با «جامجم»:
صریح و بیپرده با علیرضا خانی عضو سابق هیأت مدیره استقلال