خانم هیچکاک بزرگ دستیار همسرش را میشناسد و از شوهرش میپرسد مگه این فیلم تو نیست؟ هیچکاک میگوید بله، اما استوریبورد و دستورالعملها رو به دستیارم دادم تا خودش امروز فیلمبرداری را ادامه بدهد! فارغ از صحت و سقم این روایت، این نکته مهم است که داستانهای اینچنینی از یک واقعیت سرچشمه میگیرد و آن استادی بینظیر او در طراحی فیلم قبل از فیلمبرداری است و این باعث میشده فیلمهای او از قبل در ذهنش ساخته شود و شاید به همین دلیل طبق یک شوخی معروف کسلکنندهترین قسمت فیلمسازی برایش خود فیلمبرداری بوده است.
سر آلفرد جوزی هیچکاک (1980-1899) متولد لندن و بزرگترین فیلمساز انگلیسی تاریخ است که سال 1939 به هالیوود مهاجرت کرد تا در آنجا دوران حرفهایش را ادامه دهد و اتفاقا تا سال 1976 که آخرین فیلمش توطئه خانوادگی را میسازد در هالیوود میماند. او با مجموعهای به نام هیچکاک تقدیم میکند که در سری دوم به «ساعت آلفرد هیچکاک» تغییر نام میدهد ورودی جالب و استثنایی به تلویزیون دارد و جالب اینجاست که همان نوع مورد علاقه فیلمسازی خود را در تلویزیون ادامه میدهد و برخلاف بسیاری از فیلمسازان، سبک مورد علاقهاش را به سیستم تلویزیونی زمان خود تحمیل میکند.
مجموعه آلفرد هیچکاک تقدیم میکند 361 قسمت است که از سال 1955 تا 1962 با مدت زمان 25 دقیقه و از سال 1962 تا 1965 با مدت زمان هر قسمت 50 دقیقه از شبکه سیبیاس و انبیسی پخش شد. این مجموعه توسط تلویزیون یونیورسال تولید و آماده شد و البته همانطور که اشاره شد سری دوم ساعت آلفرد هیچکاک نام گرفت. این مجموعه یک آنتولوژی تلویزیونی است که از ژانرهای تریلر یا دلهرهآور، رازآلود یا مایستری، کمدی و ترسناک استفاده کرده و در هر قسمت داستانی مجزا را روایت میکند و از سوی مجله تایم در فهرست 100 سریال برتر قرن قرار گرفته است. برای بررسی دقیقتر این مجموعه ابتدا لازم است به نوع فیلمسازی هیچکاک نگاهی داشته باشیم.
هیچکاک فیلمساز
آلفرد هیچکاک 67 فیلم سینمایی بلند در کارنامه خود دارد. از 1922 تا 1976 که آخرین فیلمش توطئه خانوادگی را میسازد به مدت 54 سال درگیر فیلمسازی بوده و 22 فیلمنامه هم در این مدت به نامش ثبت شده است. به عبارت سادهتر هیچکاک نیم قرن در سینمای جهان حضور دارد و فیلمهای بسیار مهمی هم در این سالها ساخته که هر کدام در زمان خود و اکنون نیز جای بحث و نقد و نظر دارد. فیلمهایی همچون روانی، سرگیجه، پرندگان، شمال از شمال غربی، مردی که زیاد میدانست، بدنام، ربهکا و... فیلمهایی است که شهرتشان سالها ادامه دارد و بیراه نیست اگر بگوییم هیچکاک قسمت مهمی از تاریخ سینماست. او از دوران صامت فیلمسازی را شروع میکند و با وجود اینکه چندان علاقهای به پرحرفی شخصیتها و دیالوگهای اضافه ندارد با ورود صدا به سینما بخوبی اهمیت آن را در مییابد و جالب اینجاست که بشدت اهل تجربه و خطر کردن در تغییر ساختار فیلمهایش نیز هست. نمونه بارز این نکته، فیلم مهم طناب در سال 1948 است که از چند نمای طولانی و بدون تدوین تشکیل شده و البته خود هیچکاک سالها بعد اعتراف میکند که تدوین قسمت مهمی از سینماست، اما به دلیل درگیری همیشگی او با نظام استودیویی هالیوود، او همیشه به اندازه نیاز پلان میگرفته و به همین دلیل فیلمهایش به غیر از شیوه روایی او قابل تدوین نبوده است. هیچکاک در تمام سالهای فیلمسازی اتفاقات زیادی را تجربه میکند؛ از فروش و توجه بالای منتقدان به سرگیجه و شمال از شمال غربی تا برخورد سرد با پرندگان که البته در سالهای بعد به یکی از فیلمهای شاخص کارنامهاش تبدیل میشود. او همواره آرزو داشت تهیهکننده آثار خودش باشد و جالب اینجاست که هالیوود با آن نظام سرمایهسالاریاش این اجازه را به او نمیدهد.
هیچکاک و جایزه اسکار
شاید باور کردن این قصه سخت باشد، اما آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا هرگز جایزه اسکار را به او نداد و فقط در چند مورد او را نامزد این جایزه کرد. این شوخی بامزه تاریخی در مورد چند سینماگر دیگر هم در طول تاریخ اتفاق افتاده است و در برخی موارد این آکادمی سعی کرده با دادن جایزه یک عمر فعالیت سینمایی آن را جبران کند، اما آنچه مسلم است هیچکاک هرگز به این جایزه نرسید و به نظر میرسد در این فراغ دو سویه، جایزه اسکار بیشتر ضرر کرده و مسلما یکی از نقاط تاریک آن خواهد بود. گاهی در دوران معاصر این نکته به ذهن میرسد که ایکاش تکنولوژی میتوانست کاری کند تا بتوانیم از اعضای آن سالهای این آکادمی بپرسیم اگر هیچکاک لایق اسکار نیست پس چه کسی باید آن را دریافت کند؟!
آلفرد هیچکاک تقدیم میکند
این مجموعه تلویزیونی چند نشانه استثنایی دارد؛ نخست تیتراژ شروع آن است که با یک موسیقی بهیادماندنی و فونت خاص نوشتاری، فیلمهای هالیوودی دهه 50 عبارت آلفرد هیچکاک تقدیم میکند روی صفحه ظاهر میشود و بعد خود هیچکاک در قالب طرحی از خود جای میگیرد و سپس هر قسمت با توضیحات او شروع میشود به این گونه که با وسیله یا حالت خاصی او توضیح کوتاهی درباره داستان میدهد و سپس فیلم آغاز میشود. در سری اول که زمان هر قسمت 25 دقیقه است داستانهای دلهرهآور و جنایی که رگههای مشهودی از طنز هیچکاکی در آن وجود دارد معمولا حاشیه یا پرگویی ندارد و یکراست سراغ اصل موضوع میرود و انگار با یک داستان کوتاه شسته رفته سر و کار داریم. در این داستانها بیننده یکباره با موقعیتی جذاب روبهرو میشود که عمدتا با یک قتل همراه است و البته گرهگشایی به شکلی واضح و قابل فهم اتفاق میافتد و در پایان هر قسمت باز هم هیچکاک یکی دو جمله در مورد داستان میگوید. این مجموعه بیشتر از هر چیز یک کلاس درس آموزشی برای مخاطبان علاقهمند به سینماست تا چگونگی روایت درست یک داستان را در مدت زمانی کوتاه بیاموزند و البته نویسندگان فیلمنامه تا بتوانند در داستانهایشان گرهافکنی و گرهگشایی را به شکلی درست انجام دهند. این قسمتها به لحاظ پروداکشن و بازیگری با وجود سادگی، بسیار حرفهای است و جالب اینجاست که از بازیگران زیادی برای ایفای نقشها استفاده شده و گروه بازیگران آن محدود نیست.
نکته بعد در مورد بسیاری از قسمتها نشان دادن شرایط اجتماعی و نوع زندگی مردم آمریکا در دهه 50 و 60 است که با ریزبینی هیچکاک میتوان از خلال این فیلمهای کوتاه به مناسبات انسانی آن زمان پی برد و البته باید این نکته را مورد توجه قرار داد که تمام فیلمهای هیچکاک دارای این ویژگی است. این 361 قسمت سند بسیار مهمی از خرده داستانهای یک دهه جامعه آمریکاست که در سرمایه داری و شهرنشینی افسار گسیخته میانههای قرن 20 گرفتار شده است.
هیچکاک، موج نوی فرانسه و سیدمرتضی آوینی
یکی از الگوهای مهم سینما گران موج نوی فرانسه فیلمهای آلفرد هیچکاک است. فرانسوا تروفو از فیلمسازان موج نو و سازنده آثار درخشانی همچون چهار صد ضربه درباره او میگوید: هیچکاک در تجسم ترس در سینما نظیر ندارد، او خود موجودی است بسیار ترسان و من تصور میکنم که این جنبه از شخصیتش در توفیق او اثر مستقیم داشته است.
جالب اینجاست که شهید سیدمرتضی آوینی هم در اواخر دهه 60 و ورود فیلمهای روسی و اروپای شرقی به ایران که از هیجان و قصهگویی گریزان بودند مقاله عالم هیچکاک را در کتاب هیچکاک همیشه استاد مینویسد و از چاپ این کتاب توسط مسعود فراستی حمایت میکند، زیرا در مییابد سینمای ایران هم نیاز به یک بازنگری در توجه به سینمای جهان دارد و از این جهت هیچکاک را استاد مطلق سینما مینامد.
هیچکاک بازیگر!
بدون کوچکترین تردیدی هیچکاک بزرگترین کارگردانی است که در تاریخ سینما به شیوهای رندانه و با مزه در تک پلانهایی از فیلمش حضور پیدا میکند و گویی اثرش را امضای سینمایی میکند. این شیوه بعدها در جهان توسط بسیاری از فیلمسازان ادامه پیدا کرد که میتوان از کوئنتین تارانتینو نام برد که در فیلمهایش حضوری در حد یکی دو دقیقه دارد و البته اصلا هم بازیگر خوبی نیست! و نمونه ایرانی این امضای سینمایی هم ابراهیم حاتمیکیاست.
دیدن فیلمهای هیچکاک و البته مجموعه تلویزیونی هیچکاک تقدیم میکند بدون توجه به سلیقه ما که به این استاد و فیلمهایش علاقه داریم یا نه یک نکته بزرگ دارد؛ این که تکتک پلانهای فیلمهایش درسی است برای فیلمسازی و البته ترسیدن به سبک سینما. جایی که خودش میگوید من به مانند یک فیلسوف به مردم همان چیزی را میدهم که میخواهند. آنها دوست دارند که ترس و حشت را تجربه کنند، خوب من هم همان را به آنها میدهم!
علیرضا قاسم بریشی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: