نگاهی به کارنامه حسین یاری

قدم زدن در مسیری آرام و بی‌فرود

حسین یاری را باید جزو آن دسته از بازیگرانی دانست که مسیر کاری و رسیدنش را به شهرت یک‌شبه طی نکرده و هر گامی را با تأمل و انتخاب نقش‌های گزیده و درستش به جلو برده است. بازیگری که در 16 دی ماه 1346 در تهران به دنیا آمده، کارش را در عرصه بازیگری از تئاتر آغاز کرده و در ابتدا مدتی را هم گوینده واحد دوبلاژ صداوسیما بوده است.
کد خبر: ۹۱۷۹۹۱
قدم زدن در مسیری آرام و بی‌فرود
او در ادامه فعالیتش را در سینما و تلویزیون به صورت جدی‌تری پیگیری کرده، چندین جایزه را از جشنواره‌های مختلفی چون بین‌المللی فیلم فجر و دنیای تصویر و نیز یکی دو جشنواره خارجی دریافت کرده و با این حال در تمام این سال‌ها همچنان خود را در سمت کارمند رسمی بانک مرکزی محفوظ نگاه داشته است؛ انتخابی که تنها دلیلش را در نبود امنیت و آرامش کاری برای هنرمندان و بازیگران می‌داند.

نشانی از یک ستاره

یاری را به‌واسطه انتخاب نقش‌های گوناگونی که داشته است، باید در زمره متفاوت‌ترین بازیگران این سال‌ها دانست که احتمالا هیچ‌وقت برای چهره یک شدن در سینماها و دیده شدن همچون ستاره‌های دیگر تلاش ورای طاقتی نکرده و در عوض، انتخاب نقش‌هایی در فضاهای متفاوت و با قابلیت هنرنمایی بیشتر را برای خود برگزیده است؛ گویی هر نقش برایش چالشی جدید و دنیایی تازه است و یاری نه فقط بازیگر، که در وهله اول کاشف ویژگی‌های آن نقش و زیر و بم‌های شخصیتش است؛ برای همین هم هست که نقش‌هایش این‌طور در خاطر مخاطبانش می‌ماند و مورد استقبال منتقدان واقع می‌شود. یک بار در قامت معلم جوان و دلسوزی است که برای آموزش ورزش به شاگردانش راهی مدرسه‌ای قدیمی در جنوب کشور می‌شود (کتونی سفید)، بار دیگر سیاست‌پیشه پنهان‌کاری که حاضر به قبول فرزند شیمیایی‌اش نیست و همسرش را ترک می‌کند (میم مثل مادر) و دیگر بار در کسوت شخصیتی حقیقی، یعنی الله‌مدد شاهسوند، تنها دیپلمات جان سالم به در برده از حادثه کشتار سفارت ایران در افغانستان (مزار شریف).

بازیگری در چشمان

این مسیر آرامی است که یاری تا به‌این‌جا در سینما طی کرده است. مسیری بی‌فراز و فرود و به دور از حاشیه اما همیشگی. گاه در یک سال دو فیلم را به روی پرده داشته و در سال‌هایی هم نه؛ اما با این حال همواره انتخاب درست برایش در اولویت بوده و با این وقفه‌هایی که ایجاد می‌کند، به مخاطب اجازه ته‌نشین شدن آن شخصیت و جا افتادنش را در ذهن می‌دهد. شخصیت بهرام، مرد در آستانه میانسالی فیلم «سعادت‌آباد» را به خاطر بیاورید که از طرفی در کشاکش قطع یا ادامه زندگی‌اش با همسر مقتدر و بی‌علاقه‌اش است (با بازی هنگامه قاضیانی) و از طرفی دیگر هنوز خاطرات عشق پیشینش را از یاد نبرده است و امید دارد که زن (با بازی لیلا حاتمی) هم چیزی از آن روزها در یاد داشته باشد. اما اتفاقی که در تمام طول مدت فیلم و در میانه بحران‌های ایجاد شده در فیلمنامه ذهن مخاطب را به خود درگیر می‌کند، خونسردی و آرامش ذاتی چهره یاری است که انگار تمام آن تقلاها و حرف‌های ناگفته را تنها باید از چشمانش کاوید.

جای پای عیاران در شهر

هرچند به نظر می‌رسد که این مسیر در تلویزیون برای او به‌گونه دیگری پیش رفته است و حسین یاری مجموعه‌های تلویزیونی را عموما باید در قالب شخصیت‌هایی همیشگی دید. شاید بتوان اوج درخشش و نقطه اصلی محبوبیت او را در نقش مجموعه‌ای مناسبتی دانست که در شب‌های ماه محرم سال 80 از شبکه اول سیما روی آنتن رفت و بعد از گذشت تنها چند قسمت تمامی مخاطبان را به تحسین واداشت. حرف از مجموعه «شب دهم» است؛ به کارگردانی حسن فتحی و در فضایی تاریخی که تلاش‌های گروهی از مردم شهر را برای برپایی مجلس تعزیه آن هم در دوران اوج حکومت پهلوی و قانون منع تجمع و عزاداری برای سالار شهیدان روایت می‌کند. مجموعه‌ای که نقش اولش را یاری بر عهده گرفت و در قامت «حیدر خوش مرام»، جوان لوتی مسلکی ظاهر شد که در مقام عیاری بود و با یک نظر به شاهزاده قاجاری شهر جانش را در راه عشق به او گرو گذاشت. تازگی نمایش شخصیت‌های موسوم به کلاه مخملی برای مخاطبان و کلام آهنگین مجموعه و نیز نوع روایتی که فتحی برای کار برگزید هم در این راه به یاری او آمد و این مجموعه را به یکی از نقاط عطف اصلی در کارنامه‌اش بدل کرد. آمار استقبال از بازپخش‌هایی که این مجموعه طی سال‌های بعد در شبکه‌های دیگر داشته و نیز رجوعی به حافظه شفاهی مخاطبان کافی است تا بر این نکته صحه بگذارد که شب دهم را حتی در تاریخ سیما هم باید از مجموعه‌های به یاد ماندنی به حساب آورد.

همیشه برادر

یاری در ادامه به بازی در تله‌فیلم‌های تلویزیونی هم اقبال نشان داده و در تعدادی از تله‌فیلم‌های قابل تأمل سال‌های اخیر تلویزیون به ایفای نقش پرداخته است که از این جمله می‌توان به آثاری چون آوای زمین (به کارگردانی مهرداد خوشبخت)، مهمان‌خانه‌ای در برف (به کارگردانی سعید سلطانی) و نیز زمانی برای درنگ (به کارگردانی روح‌الله حجازی) اشاره کرد. در ادامه مسیرش در مجموعه‌های تلویزیونی هم بازی در دو مجموعه مناسبتی دیگر را تجربه کرده است که هر دو در ماه رمضان روی آنتن رفتند. «مثل هیچکس» و «برادر» که اتفاقا نقاط شباهتی هم با هم دارند و او در هر دو در قامت برادر بزرگ‌تر خانواده است که وظیفه به دور هم جمع کردن اعضای دیگر و به دوش کشیدن مشکلات را بر عهده دارد. گویی این‌طور به نظر می‌رسد که بر خلاف قدرت ریسکش در سینما، خود و یا کارگردانان این مجموعه‌ها ترجیح می‌دهند که یاری برای مخاطبان تلویزیون همچنان در همان قامت شخصیت‌های مثبت و به دور از نقاط ضعف شخصیت‌های دیگر باقی بماند. مسیری که مشخص نیست تا به کی ادامه خواهد داشت و آیا در صورت تکرار چندباره از رونق نخواهد افتاد؟

جوابی که پاسخش را باید در انتخاب نقش‌های بعدی یاری جست‌وجو کرد.

زهرا غفاری

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها