در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
کارآگاهانی که به خانه او در منطقه بیگین هیل در کنت انگلستان زنگ میزدند، به سرعت به این نتیجه میرسیدند که آقای استارلی قاتل همسر 29 ساله خودش است. گراهام براحتی نفرت خود نسبت به همسرش را بیان میکرد و اعتقاد داشت که او با افراد زیادی ارتباط داشته است. اما نیروهای پلیس تحقیقات خود را با یک دردسر بزرگ شروع کردند. حدود 12 ماه از ناپدید شدن لیندا استارلی گذشته بود که مادر او به نیروهای پلیس گم شدن دخترش را اطلاع داد. او در این مدت بارها از دامادش شنیده بود که گرچه لیندا خانه را ترک کرده است، اما به طور دائم از طریق تلفن با او ارتباط دارد.
زمانی که نیروهای پلیس به در خانه استارلی رفتند، او رک و صریح به آنها گفت: «لیندا از خانه رفته و انتظار ندارم دیگر او را ببینم. نمیدانم کجاست و خوشحالم از اینکه از شر او خلاص شدهام». سپس کارآگاهان سعی کردند این پازلها را در کنار یکدیگر قرار دهند. لیندا استارلی آخرین بار در خانهاش در جولای سال 1981 دیده شد و آن زمانی بود که خواهرش به دیدن او رفته بود. لیندا که در آن زمان شش ماهه باردار بود به خواهرش گفت که شب قبل با همسرش دعوای شدیدی داشته و ضربهای به شکمش زده است. لیندا گفته بود که همسرش به ارتباطات او مشکوک شده بود. روز بعد، لیندا که نماینده فروش یک شرکت آرایشی بود، ناپدید شد.
گراهام به دو فرزند خود (یک دختر شش ساله و یک پسر چهار ساله) گفت که مادرشان دیگر باز نمیگردد. همسایهها گفتند همان روز آتشی در خانهاش روشن کرد و تمام لباسهای همسرش را سوزاند. تا یک سال بعد و تا جولای سال 1982، گراهام طوری زندگی میکرد گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. او حتی به خانواده همسرش اطمینان داد که لیندا در سلامت کامل است. در همان زمان فردی امضای لیندا را جعل و تمام حسابهای او را خالی کرد. پزشک خانوادگی لیندا به کارآگاهان اطلاع داد که این زن برای به دنیا آوردن فرزند خود به عمل سزارین احتیاج داشته است. در نتیجه سوابق تمام بیمارستانها و کلینیکها در این زمینه بررسی شد، اما هیچ نتیجه خاصی در بر نداشت.
پلیس به این نتیجه رسید که همسر لیندا با استفاده از تکنیکهای کارآگاهی، مکالمات تلفنی لیندا با افراد مختلف را ضبط کرده بود. یکی از کارآگاهان خطاب به گراهام گفت: «ما بخوبی میدانیم که همسر شما چندان به زندگی پایبند نبود و میدانیم که گاهی اوقات چنین فشارهایی فرد را به سمت قتل و جنایت میکشاند». اما گراهام با وجود بیماری هرگز در جریان بازجوییها دچار لکنت زبان نشد و حتی یکبار به صراحت گفت: «تصور میکنید او را در باغچه خانهام دفن کردهام. هیچگاه با چنین کار احمقانهای گلها را مسموم نمیکنم».
گراهام که همیشه نقش داشتن در ناپدیدن شدن لیندا را انکار میکرد، به آنها گفت: « او بارها در گذشته برای مدتی رفته بود و من تمایلی به گزارش در این زمینه نداشتم. خوشحالم که او رفته و هرگز نمیخواهم دوباره او را ببینم». با کشیده شدن این ماجرا به روزنامهها و تلویزیون، جستجو برای یافتن جسد لیندا جدیت بیشتری به خود گرفت. چوبهای کف اتاق پذیرایی خانه استارلی و آجرهای دیوار برای یافتن نشانهای کنده شد. با استفاده از تجهیزات پیشرفته و سگهای آموزشدیده، باغ و اطراف خانه به دقت مورد بررسی قرار گرفت. رودخانهها و دریاچهها تا محدوده 50 کیلومتری برای یافتن استخوانهایی از یک زن در زیر آب مورد بررسی قرار گرفت. با وجود تمام این تلاشها، هیچ نشانهای از مرده یا زنده بودن لیندا استارلی پیدا نشد.
در این میان گراهام، نیروهای پلیس را به خاطر پیدا نکردن حتی یک سر نخ کوچک مورد تمسخر و انتقاد قرار میداد. کارآگاهان که از وضع سلامت او مطلع بودند، با مهربانی و آرامی بازجویی را پیش میبردند. پس از سه ماه تحقیق و بازجویی، جورج کراسی که رهبری تیم تحقیق را بر عهده داشت، تصمیم گرفت که دستور دستگیری گراهام را صادر کند. در حالیکه نیروهای پلیس خود را برای بازداشت گراهام آماده میکردند، او بر اثر سکته قلبی درگذشت. در نتیجه پرونده قتل لیندا استارلی با مرگ تنها مظنون بسته شد. وکیل گراهام بعدها افشا کرد که موکلش در وصیتنامه خود تنها در مورد داراییهایش صحبت کرده بود و هیچ اشارهای در مورد ناپدید شدن همسرش نکرده بود. پس از یک هفته از مرگ گراهام، کارآگاهان منطقه کنت به این نتیجه رسیدند که دیگر نباید این پرونده را دنبال کنند.
حسین خلیلی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: