بیش از 20 سال است که محمد مسلمی، ‌علی فروتن و حمید گلی برای بچه‌ها برنامه‌سازی می‌کنند و چند سالی است که به عموهای فیتیله‌ای شناخته می‌شوند. مسلمی را که معمولا کارگردانی برنامه‌ها به عهده اوست، به نوعی می‌توان سخنگوی عموهای فیتیله‌ای هم دانست. این گروه از امروز با برنامه جشن فرشته‌ها به شبکه یک می‌آیند. با مسلمی درباره بچه‌های امروز و بچه‌های دیروز و آسیب‌هایی که آنها را تهدید می‌کند، گفت‌وگو کردیم.
کد خبر: ۹۱۱۲۱۰

امسال با آغاز ماه رمضان با یک برنامه به تلویزیون آمده‌اید؛ چگونه می‌خواهید سبک زندگی ایرانی اسلامی و روزه‌داری را به بچه‌ها آموزش دهید؟

برنامه جشن فرشته‌‌ها در محله هرندی و با حضور بچه‌های این محله برگزار می‌شود.در این برنامه به این نکته می‌پردازیم که ماه رمضان جشن بزرگ مسلمانان است و بهتر است اعضای خانواده در کنار هم باشند و روزهای بانشاطی را دور هم سپری کنند.

محله هرندی محله خاص و پرآسیبی است. این قبیل برنامه‌ها چه تاثیری در زندگی بچه‌‌های این منطقه دارد؟

نگاه شهرداری تهران به این محله ویژه است. با توجه به آسیب‌پذیر بودن محله هرندی، قرار است کارهای فرهنگی در این منطقه بیشتر شود. هدف این است به خانواده‌ها آموزش داده شود که در کنار هم باشند و از یکدیگر حمایت کنند. بچه‌های این منطقه خیلی آسیب‌پذیرند و دولت و نهاد‌های مختلف تصمیم دارند برای بهبود زندگی مردم این محله بخصوص بچه‌ها کارهایی انجام دهند که بخشی از آنها فعالیت‌‌های فرهنگی است. همه سازمان‌ها و نهادها طوری برنامه‌ریزی کرده‌اند که حضور معتادان و قاچاقچیان مواد مخدر در این محله کم‌ شود. قرار است هنرمندان، ورزشکاران و چهره‌های معروف زیادی به برنامه جشن فرشته‌ها بیایند و خانواده‌ها را به دورهم بودن و حمایت از یکدیگر تشویق کنند.

شما به عنوان سازندگان برنامه‌ جشن فرشته‌ها درباره زندگی در این محله تحقیق کرده‌اید؟

بله. ما بارها به این منطقه سر زده‌ایم. در برخی از خانه‌های این محله گاهی بیشتر از ده خانواده زندگی می‌کنند. خانواده‌هایی که از نظر مالی بشدت در مضیقه هستند و بخشی از آنها بچه‌های کار را نگهداری می‌کنند و تعدادی از آنها هم معتادان پرخطر هستند. افرادی که در این محله زندگی می‌کنند، آسیب‌های جدی را به تمام شهر منتقل می‌کنند.

به نظرتان کارهای فرهنگی، روی مردم آنجا تاثیری دارد؟

تجربه ثابت کرده که بی‌تاثیر نیست. ما چند سال قبل در این محله برنامه اجرا می‌کردیم روزهای اول دعواهای خیلی بدی می‌شد، اما روزهای آخر بچه‌ها خودشان در برنامه مشارکت می‌کردند، کاردستی می‌ساختند و به برنامه می‌آوردند، مقابل دوربین هنرنمایی می‌کردند. باورشان می‌شد که استعداد‌هایی دارند و مثلا می‌توانند مقابل دوربین بایستند، شعر و قرآن بخوانند. این فعالیت‌ها بچه‌های مناطق آسیب‌پذیر را تشویق می‌کند که توانایی خود را بیشتر باور کنند و متوجه آسیب‌هایی که آنها را تهدید می‌کند، باشند.

کمپین‌‌هایی برای حمایت از کودکان کار تشکیل می‌شود یا گروه‌هایی مانند جمعیت امام علی (ع) به مردم این مناطق کمک می‌کنند. چقدر این فعالیت‌‌ها می‌تواند بچه‌ها را از آن مناطق دور و از آنها حمایت کند؟

به نظرم همه نهادها و سازمان‌های دولتی و مردم‌نهاد باید برای بهبود اوضاع مردم این مناطق وارد عمل شوند و به صورت پیگیر و دائمی روی این کار متمرکز شوند. در غیر این صورت، فعالیت‌های پاره‌ وقت شبیه مُسکن عمل می‌کند و تاثیری نخواهد داشت. البته معتقدم در شرایط فعلی حتی بچه‌هایی که در خانواده‌های معمولی یا مرفه هم زندگی می‌کنند به نوعی در معرض آسیب هستند؛ برنامه‌‌های ماهواره‌، ‌بازی‌های خشن رایانه‌‌ای و موبایلی تهدید جدی برای بچه‌هاست.

شما چندین سال است برای بچه‌ها برنامه‌سازی می‌کنید، چه عاملی باعث شد تا برنامه‌سازی برای بچه‌ها دغدغه شما شود؟

از سال 64 که وارد مدرسه هنر و ادبیات شدیم تا سال 67 استادمان آقای علیرضا خمسه بود. کارهای فانتزی که با ایشان انجام می‌دادیم ما را به کار کودک علاقه‌مند کرد. دنیای کودکان پر از رنگ و شعر است. این دنیا را همه دوست دارند. احساس کردیم می‌توانیم وارد این دنیا شویم و برای بچه‌ها برنامه‌سازی کنیم. هیجان، رویا و صداقت موجود در این نوع برنامه‌‌ها ما را در این حوزه ماندگار کرد.

از خودتان برایمان بگویید، در چه خانواده‌ای بزرگ شدید؟

متولد تهران هستم، ما سه تا بچه بودیم و پدرم آهنگر بود. من بعضی اوقات پیش پدرم کار می‌کردم. پدرم اجازه می‌داد تعطیلات تابستان در کنار آهنگری، کار تئاتر هم انجام دهم.

اکنون برخی معتقدند بچه‌ها نباید کار کنند و وقت آنها باید با آموزش و سرگرمی پر شود (درباره کودکان معروف به کودکان کار این موضوع فرق می‌کند) اما بچه‌‌های نسل قبل که در کنار درس خواندن کار هم می‌کردند و تجربیات خوبی برای زندگی کسب می‌کردند. نظر شما در این باره چیست؟

نسل ما در بچگی کار را تجربه می‌کرد. بزرگ‌تر که شدیم، سربازی هم رفتیم. هیچ کدام از اینها بد نیست و آدم را برای شرایط سخت زندگی آماده می‌کند و باعث می‌شود قدر نعمت‌‌های خداوند را بیشتر بدانیم. کار در کنار پدرم باعث شد تا متوجه شوم نانی که پدرم در سفره ما می‌گذارد، با چه زحمتی تهیه می‌شود. قدر هر چیزی را که پدر برای ما می‌خرید می‌دانستیم و مثل بچه‌های امروزی نبودیم که یک اسباب بازی خیلی زود جذابیتش را برای آنها از دست بدهد. کار در کودکی باعث می‌شود بچه‌ها با فلسفه کار و تامین مخارج زندگی آشنا شوند و این موضوع در موفقیت آنها در آینده و در بزرگسالی بسیار موثر است.کودکان باید از دست و گوش و چشم خود بدرستی استفاده کنند تا ورزیده شوند، اما الان متاسفانه همه هوش و حواس بچه‌ها صرف تبلت، موبایل و ماهواره می‌شود و اگر برای این مشکل راه‌ حلی عملی پیدا نشود، نسل‌های آینده، تن‌پرور و بی‌مسئولیت خواهند بود.

طاهره آشیانی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها