به گزارش جامجم ، یازدهم شهریور سال گذشته این قتل در خیابان همیلا به پلیس گزارش شد. ماموران پس از حضور در این خانه متوجه شدند، سه مامور کمپ ترک اعتیاد برای انتقال پسر معتادی به این خانه آمده بودند. سعید 26 ساله از ده سال قبل به موادمخدر اعتیاد پیدا کرده بود و خانوادهاش در تماس با مدیر کمپ خواستار انتقال او به کمپ ترک اعتیاد شده بودند.
در زمان انتقال جوان معتاد به کمپ، سعید با چاقوی آشپرخانه به سمت آنها حملهور شده و یکی از آنها به نام امیر 29 ساله را از ناحیه گردن و نفر دوم به نام میثم 28ساله را از ناحیه کتف دست راست مجروح کرده بود که امیر براثر اصابت ضربه چاقو به شریان حیاتی و خونریزی شدید جان باخت.
«میثم» که از ناحیه کتف دست راست مجروح شده بود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: زمانی که همراه صاحبخانه وارد خانه شدیم، سعید در آشپزخانه بود که به سمتش رفتیم، اما ناگهان او به طرف برادرم حملهور شد و با چاقو ضربهای به او زد. قصد کمک کردن به برادرم را داشتم که مرا نیز از ناحیه کتف مجروح و سپس از خانه فرار کرد.
اعترافات متهم
سرانجام 15 شهریور، متهم با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی خود را تسلیم کرد.
سعید در اعترافاتش و درخصوص روز جنایت به کارآگاهان گفت: به خاطر مصرف موادمخدر با پدرم دچار اختلاف شدید شدم. حدود دو شب قبل از حادثه، خانه را ترک کرده و با ماشین در خیابان پرسه میزدم و به همین سبب دچار بیخوابی و خستگی شدید شده بودم و تصمیم گرفتم برای استراحت به خانه بازگردم. درخانه در حال استراحت بودم که صدای باز شدن در ورودی را شنیدم. به سمت آشپزخانه دویدم و پشت کابینت آشپزخانه نشستم. تمام وجودم میلرزید؛ ناگهان دستم به چاقوی دسته سفیدی خورد و آن را برداشتم. در همین زمان سه نفر وارد آشپزخانه شدند؛ ترسیده بودم و به آنها گفتم: «جلو نیایید» اما یکی از آنها به سمت من آمد. در آن لحظه میخواستم از خانه فرار کنم که با چاقو به طرف یکی از آنها حمله کردم و درحالی که فریاد میزدم «خدایا کشتمش» به سمت در خروجی خانه دویدم. زمانی که وارد آسانسور شدم، ناگهان متوجه چاقوی خونآلود در دستم شدم؛ ترسیدم و چاقو را روی زمین انداختم. از آسانسور و ساختمان بیرون آمدم. نمیدانستم کجا میخواهم بروم، ولی با تمام سرعت به انتهای کوچه دویدم. یادم افتاد که یک آژانس در انتهای کوچه قرار دارد. به آژانس رفته و درخواست ماشین کردم. راننده گفت: «کجا برم» که گفتم «فقط برو». داخل ماشین زدم زیر گریه. من قصد زدن او را نداشتم فقط برای نجات خودم دست به این کار زدم. به خانه یکی از دوستانم در اسلامشهر رفتم و پس از چند روز به اداره آگاهی مراجعه کردم.
شرط مادر مقتول
پس از این جنایت و درحالی که پرونده در دادسرا در حال رسیدگی بود، مادر مقتول برای بخشش قاتل فرزندش شرط عجیبی گذاشت. او به بازپرس گفت: اگر سعید اعتیادش را ترک کند و دیگر به سمت موادمخدر نرود، او را میبخشم.
پس از این شرط پسر جوان اعتیادش را ترک کرد و تعهد داد دیگر به سمت اعتیاد نرود. مادر مقتول وقتی دید پسر جوان به قولش عمل کرده؛ او را بدون هیچ چشمداشتی بخشید.
عروسی پسر جوان
پس از بخشش اولیای دم، پسر جوان اسفند سال گذشته با قرار قانونی آزاد شد و توانست با دختر موردعلاقهاش عقد کند.
در ادامه پرونده برای محاکمه به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد .
صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی برگزار شد که پسر جوان در دفاع از خود گفت: من از کارم پشیمانم و دیگر به سمت اعتیاد نمیروم. اولیای دم هم بخشش بزرگی انجام دادند که تا عمر دارم مدیون آنها هستم.
پس از دفاعیات سعید، قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شده و او را به یک سال حبس تعزیری محکوم کردند. مرد جوان به عنوان مجازات تکمیلی قرار شد به مدت دو سال هر هفته به سرای سالمندان کهریزک برود و به سه پیرمرد در استحمام کمک کند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم: