بعضی افراد با وجود همسر و با طرح دلایل غیر منطقی مثل این‌که همسر قانونی‌ام نیازهای روانی و عاطفی‌ام را تامین نمی‌کند، با زنان و مردان دیگر رابطه‌ای خلاف عرف و شرع جامعه برقرار می‌کنند که به آن خیانت می‌گویند.
کد خبر: ۹۰۰۹۳۰

خیانت درجات مختلفی دارد؛ از صحبت کردن صمیمی‌با نامحرم در فضای مجازی بگیرید تا برقراری رابطه جنسی. در حال حاضر خیانت به‌دلیل مشکلات اقتصادی، فشارهای شغلی، عدم تامین نیازهای رشدی و شخصیتی و ازدواج نادرست و غلط نسبت به دو دهه گذشته در حال وقوع است و متاسفانه ارزش‌ها و باورهای حفظ نظام خانواده دستخوش نابسامانی جامعه قرار گرفته است. از همین روی افراد به خود حق می‌دهند که نیازهای روانی و عاطفی و جنسی را از راه برقراری ارتباط نادرست با زنان و مردان دیگر تامین کنند. متاسفانه قبح خیانت در جامعه به‌دلیل عدم توجه لازم به ارزش‌ها در حال شکسته شدن است. اولین دلیل آن آگاهی فرد از نیازهای روانی و احساسی خود بوده و به این آگاهی رسیده که نیازهای روانی‌ و احساسی‌اش در زندگی مشترک باید تامین شود، اما چون نمی‌شود، متاسفانه به دیگران روی آورده و از راه نادرست تامین می‌کند. اما در گذشته این‌طور نبود. علت دوم وجود ارتباط آسان و مهار نشده در فضای مجازی است. افراد به جای این‌که از این فضا برای تبادل اطلاعات علمی‌استفاده کنند، دنبال رابطه احساسی و عاطفی هستند. علت بعدی را می‌توان در تربیت فرد جست‌وجو کرد که در چارچوب ارزشی سالم خانواده به آن دست پیدا نکرده است. عامل دیگر وجود عوامل تقویت کننده در سطح جامعه است. منظور افرادی هستند که براحتی تن به یک ارتباط نادرست داده‌اند و جالب این‌که احساس رضایت‌مندی هم می‌کنند. در گذشته یک دختر یا پسر مجرد از این‌که با یک مرد یا زن متاهل رابطه داشته باشد، بشدت واهمه داشت و آن را خلاف عرف و حرام می‌دانست، اما امروزه بعضی از دختران و پسران مجرد یا زنان و مردان متاهل براحتی وارد زندگی دیگری می‌شوند. توجیه غیرمنطقی‌شان هم این است که: «با همسرش مشکل دارد و چون دوستش دارم نیازهایش را تامین می‌کنم.» که از نظر ما این دلایل «بزه اجتماعی» به‌شمار می‌روند. در گذشته برقراری این روابط با ترس و نیروی بازدارندگی وجدان همراه بود، اما در حال حاضر این‌طور نیست. علتش هم تکرار این رفتار و بزه اجتماعی در سطح جامعه است. حالا فرد این خیانت را در دوستان و آشنایانش دیده یا به نوعی شاهد آن بوده است. همین مساله باعث می‌شود ترس او از خیانت کردن بریزد و مرتکب آن شود. پایین آمدن ارزش‌های مذهبی و دینی هم علت دیگر آن است. سطح پایبندی به ارزش‌های دینی در افرادی که به سمت خیانت می‌روند پایین است و به این فکر نمی‌کنند که «خدا» و «وجدانی» هم وجود دارد. گاهی اوقات موضوع تا به آنجا پیش می‌رود که دو نفر که یکی از آنها متاهل یا هر دو متاهل هستند، برای رسیدن به‌هم حتی به قتل فردی که سر راهشان است هم فکر می‌کنند. احساسی که میان این دو فرد وجود دارد، نه عشق است و نه هوس؛ جنون احساسی است و به خاطر همین جنون است که به راحتی زن در را باز می‌گذارد تا فردی که با او ارتباط برقرار کرده، نیمه‌شب شوهرش را به قتل برساند. یعنی سطح ناکامی‌ و عقده‌های عدم تامین نیازهای روانی و جنسی به حدی در فرد بالا رفته که تبدیل به یک تشنگی وصف‌ناپذیر برای برقراری رابطه در او شده است. اینها بعد ازاقدام به قتل عمد، با این‌که می‌دانند حکم آن اعدام است، به اعدام فکر نمی‌کنند چون به خیال خام خودشان طوری قتل را انجام می‌دهند که پلیس هرگز به آنها مظنون نمی‌شود. معمولا در جوامعی که باورها و نظام‌های دینی کمرنگ است و مشکلات مالی و اخلاقی بیشتر دیده می‌شود، طبعا در آن جامعه بیشتر شاهد بروز خیانت خواهیم بود. ضمن این‌که انتشار خبرهای مربوط به خیانت در صورتی‌که همراه با تحلیل جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نباشد و رسانه‌ها صرفا به ارائه مطلب بپردازند و از عواقب منفی آن سخن نگویند، این رفتارها در سطح جامعه تقویت خواهند شد. البته این‌که فرد در رسانه از عمل مجرمانه‌ای که انجام داده اظهار پشیمانی می‌کند نیز به نوبه خود بازدارنده است.

دکتر پرویز رزاقی - روان‌شناس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها