
به گزارش جام جم سیما ، ارشاد در سریال دوردستها که با مشارکت سازمان استاندارد و گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما ساخته شده است. سراغ مضامین روز جامعه بخصوص در بحث سلامت و تندرستی میرود، سریال دوردستها سریالی پرشخصیت و موقعیتمحور است و روایتگر داستان زندگی رسول و صادق است که کارخانه روغنسازی دارند و مدتی است دچار بحران مالی شدهاند. صادق که فعالیت دیگری راهانداخته، سهام خود را میفروشد. حبیب به پیشنهاد عماد که مورد اعتماد و همه کاره او است به کارخانه ورود پیدا میکند و در این میان داستان رباب و دخترش و چالش آنها با رسول شکل میگیرد.
این خط سیر داستانی خانوادگی در پیش روی مخاطب و مردم قرار میدهد. با جواد ارشاد کارگردان سریال درباره ساختار، نوع ارتباطش با بازیگران، ویژگیهای داستان و نحوه کارگردانی دوردستها گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
در سالهای اخیر بیشتر در حوزه کارگردانی در تلویزیون فعالیت کردهاید. کار درتلویزیون برایتان چه ویژگیهایی دارد؟
به عنوان یک کارگردان حرفهای همیشه پیشنهادهای کاری را قبول میکنم که آثار ارزشمند و بامفهومی باشند و بنابراین ممکن است در شرایطی این کارهای مطلوب و بهتر از سوی تلویزیون پیشنهاد شود و من در این حوزه فعالیت بیشتری داشته باشم. همیشه علاقه داشتهام درکارگردانی صاحب اندیشه و تفکر باشم و بتوانم با زبان تصویر این اندیشه و فکر را به مخاطب هم منتقل کنم. رسانه تلویزیون هم رسانه فراگیر، گسترده و پرمخاطبی است که در اقصی نقاط کشور مخاطب دارد و کار در مقیاس گسترده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و نظرات مخاطبان است که یک سریال یا یک فیلم را ارزشمند میکند. کار بدون مخاطب ارزشی ندارد. همیشه در ساخت آثارم سراغ موضوعات و سوژههای میروم که دغدغههای اجتماعی در آنها جدی است. چند سال پیش تلهفیلم «فسیل زنده» را کارگردانی کردم که در ارتباط با انقراض ماهیان خاویاری و تاثیرات زیستمحیطی مربوط بود. زمانی که این فیلم را میساختم کمتر کسی این تصور را داشت که بتوان از چنین موضوعی به عنوان بیس داستانی درایجاد درام استفاده کرد. خوشبختانه این فیلم بعد از پخش توانست تاثیرات خوبی در شمال کشور داشته باشد و برای عدهای یک هشدار جدی زیستمحیطی تلقی شود. در سریال ستاره حیات هم به مسائل بهداشتی و درمانی و اورژانسی با نگاه متفاوتی پرداختم تا بتوانیم سطح آگاهی مردم را به مسائل بهداشت و سلامت را افزایش دهیم. برای ساخت سریال دوردستها که ماهها زمان صرف پیشتولید و تولیدش شد به اندازه ساخت شش فیلم سینمایی انرژیبر بود. در کلیت در سریالسازی علاقه دارم بیشتر در حوزههای آموزش همگانی مردم باشد.
در این نوع روایت و ساختار به جذابیتهای داستانی هم توجه دارید؟
بله، بشدت لزوم ساخت سریال در رسانه ملی در حوزه انتقال مفاهیم و مسائل آموزشی با استفاده از زبان هنر احساس میشود و این رویه میتواند در حوزههای مختلف باعث فرهنگسازی شود. معتقدم برای افزایش سطح آگاهی مخاطبان در این حوزهها باید سالانه تعداد زیادی سریال تولید شود. در بسیاری مسائل اجتماعی که چالش به وجود میآید رد پای کمبود آموزش دیده میشود و پرداختن به این بحثها در مسائل مختلف جوانها از قبیل ازدواج و نوع و شیوه روابطشان، مباحث آموزش شهرنشینی از قبیل ترافیک، آپارتماننشینی و حوزه اشتغال و کار یک نیاز جدی است. اشتغال جوانها در هر دورهای بخصوص در سالهای اخیر همیشه دغدغه جدی برای خانوادهها و دولتمردان بوده است و کمتر در آثار سینمایی یا تلویزیونی به آنها پرداخته میشود. یکی از راههای توسعه پایدار اشتغال دائم است و همیشه به همین دلیل دنبال موضوعاتی بودم که نه فقط برای جوانان امروز سرگرمکننده و جذاب باشد، بلکه موضوع روز جامعه هم باشد. البته این روزها گاهی آثاری را میبینیم که موضوعات آن چندان مورد توجه جوانان نیست. جوانان امروز دارای معلومات و آگاهی بوده و خیلی باهوش هستند. بنابراین ما به عنوان سازنده آثار نمایشی باید سعی کنیم دنبال موضوعات جذاب باشیم و باید سراغ سوژههایی برویم که حس مسئولیتپذیری را در افراد جامعه افزایش بدهد.
در کارهای قبلیتان و همین سریال دوردستها همیشه تاکید و توجه به بنیان خانواده قابل بازخوانی است...
بله، اگر نهاد خانواده و روابط موجود در این کانون درست و مناسب باشد به صورت اتوماتیکوار تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد. متاسفانه در برخی آثار دوستان فیلمساز بدون نگاه منطقی به مدرنیته پرداخته میشود و سنتها و ارزشها مورد کمتوجهی واقع میشود. این رویه در حالی است که در غرب تازه به اهمیت خانواده توجه شده است و حتی در فیلمهای تجاری مثل سریع و خشن هم به این مساله تاکیدی انجام میشود. در اغلب فیلمهای این چند ساله اخیر به بحث گسست خانواده و خیانت توجه شده است. در حالی که تنها جایی که زندگی انسان معنا و مفهوم پیدا میکند عنصر خانواده است.
دوردستها در کدام ژانر خانوادگی قابل ارزیابی است؟
این سریال در نوسان بین درام و ملودرام خانوادگی است و جاهایی بنا به مقتضیات داستان از عناصر ملودرام بخصوص برای جلب مخاطب استفاده میکنیم. البته تلاش کردم سریال زیاد وارد این نوع مسائل و بازی با احساس مخاطب نشود.
آیا استفاده از خرده داستانهای زیاد که به صورت موازی در سریال روایت میشود به ارتباط مخاطب با خط داستانی سریال لطمهای وارد نمیکند؟
استفاده از این رویه ماحصل جلساتی بود که با نویسنده و نمایندگان تلویزیون داشتیم. البته احساس کردم که شاید این فرم روایی به تماشاگر کمک کند که درحین دیدن سریال احساس خستگی و یکنواختی در ساختار سریال نکند و از طرفی باعث فعالتر شدن ذهنش شود تا پازلهای مختلف درون داستان را در کنار هم بچیند تا به یک جمعبندی درباره روابط بین شخصیتها و سرانجام قصه برسد. یک جورهایی استفاده از چنین طراحی در فیلمنامه به چالش کشیدن ذهن مخاطب هم بود. این رویه روایت داستانی در اغلب سریالهای معتبر و درجه یک خارجی مورد رویکرد سازندگانشان است. انگار چند فیلم رابه صورت موازی در کنار هم میکس میکنید و در پیش روی مخاطب قرار میدهید. اغلب مخاطبان دوست دارند در حین دیدن سریال درباره کنشهای شخصیتها اظهارنظر و قضاوت کنند و در خلال سریال با توجه به عملکرد شخصیتها این قضاوتشان دستخوش تغییرات بشود.
به نوعی اسکلت فیلمنامه دوردستها بیشتر موقعیتمحور است تا شخصیتمحور. درست است؟
بله، میشود این برداشت را کرد. اما نباید فراموش کرد تلاش شده هر شخصیت رنگآمیزی خودش را داشته و نماینده گروه و قشر خاصی باشد و همه این شخصیتها به نوعی مابهازا دارند.
بحث استاندارد مواد غذایی و روغن بحث ارزشمندی در حوزه سلامت است که در سریالها دوردستها مورد توجه قرار گرفته است، چرا این موضوع را دستمایه کار قرار دادید؟
باید با پرداختن به این موضوعات که با سلامت مردم مرتبط است حساسیت عمومی را بالا برد. اگر به موقع مسائل سلامتی مدیریت شود و پیگیری بر درمان رجحان پیدا کند ازخ یلی از هزینههای سرسامآور درمان پزشکی جلوگیری خواهد شد. البته با ساخت یک سریال صرف نمیشود در این راستا جریانسازی انجام داد و باید همه نهادها از جمله وزارت بهداشت و درمان و آموزش و پرورش مشارکت داشته باشند. معتقدم اگر اصول اولیه بهداشت و سلامت به درستی رعایت شود خیلی از مردم تا 60 سالگی احتیاجی به درمان و دکتر نخواهند اشت. در بحث تصادفات هم این تعاریف و آگاهیسازی قابل تسری است و بالای 90 درصد از تصادفات عاملش سهلانگاری است.
آیا میتوانیم بگوییم محور اصلی داستان رباب و اعضای خانوادهاش هستند؟
تا قسمتی از فیلمنامه چنین محوریتی درباره رباب و خانوادهاش و جستجوی یگانه برای پیدا کردن رد و نشانی از پدرش وجود دارد. اما جایی این محوریت به دیگر شخصیتها منتقل میشود و به طور مثال در قسمتهای پایانی سیمین جزو شخصیتهای اصلی میشود.
نکتهای که اغلب بازیگران سریال به آن اذعان داشتند سعهصدر و برخورد مناسب شما در قبال پیشنهادهای بازیگران درباره نوع بازیشان است. این رویه چقدر به بهتر شدن کیفیت مجموعه کمک کرده است؟
من در مواجهه با بازیگران باتجربه و صاحبنام و شناخت و اشراف به درام و فیلمنامه دارند نظراتشان را جویا میشوم و احساس میکنم باید در حوزه نقششان مشارکت داشته باشند. معتقدم نقش کارگردان مثل یک رهبر ارکستر است و تمام جوانب و شرایط را میسنجد و در مواجهه با تمرینات بازیگران کلیت کار را شکل میدهد. این اتفاق درباره بازیگران باتجربهای مثل فاطمه گودرزی و دانیال حکیمی و دیگران رخ داد و نظراتشان را جویا شدم و انصافا فاطمه گودرزی درباره شخصیت رباب تحلیل و نظرات جذاب و ارزشمندی داشت که برایم خیلی قابلتوجه بود. اما درباره بازیگران جوان به چنین رویهای اعتقادی ندارم.
احمد محمدی / ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان