جام جم آنلاین گزارش میدهد
حضور پوراحمد در برنامه 15 فروردین «خندوانه» میتوانست اتفاق خوشیمن و مبارکی برای دوستداران و هواداران این کارگردان باشد. جالب آنکه، گپ و گفتهای رامبد جوان و پوراحمد یکی از جذابترین برنامههای فصل سوم خندوانه را تا به اینجا رقم زد. همه چیز خوب پیش میرفت تا یکی دو روز پس از حضور در خندوانه، این کارگردان در نشستی که به مناسبت اکران فیلم آخرش «کفشهایم کو؟» در خبرگزاری ایسنا تشکیل شده بود، به تلویزیون تاخت و دلخوری از حذف بخش کوچکی از سخنانش در خندوانه را با عصبانیتش از فروش نداشتن فیلمش پیوند زد و رسانه ملی را به حمایت نکردن از سینمای ایران متهم کرد.
پوراحمد حتی پا را از این هم فراتر نهاد و تلویزیون را مسبب پخش تیزر فیلمهای سینمای ایران در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان دانست، آنهم بابت هزینه بالای تبلیغ در شبکههای داخلی.
کارگردان پرسابقه اصفهانی در عین حال دلایل قطع همکاری چند سالهاش با تلویزیون را اینگونه توجیه کرد که: «تلویزیون دیگر اعتبار ندارد که من برایش کار کنم و آنها هم مایل نیستند برایشان کار کنم.»
شاید خالی از لطف نباشد که برای پاسخ به اتهامات کیومرث پوراحمد ابتدا از «کفشهایم کو؟» آغاز کنیم. اگر پرده تعارف را به کنار زده و قرار را بر صداقت و صراحت بگذاریم، فیلم آخر پوراحمد اثر جذاب و قابل اعتنایی از کار درنیامده است. این ادعا دو نشانه دارد؛ فروش پایین این فیلم به خصوص در قیاس با دیگر فیلمهای اکران شده در نوروز 95 و نقدهایی که منتقدان در این مدت برای فیلم به رشته نگارش درآوردهاند. پس دلایل و چرایی فروش نامناسب یک فیلم را ابتدا باید در ساختار و محتوایش جستوجو کرد تا عوامل محیطی و جانبی دیگر.
از این موضوع که بگذریم، پوراحمد در حالی تلویزیون را به عدم همکاری با سینما متهم میکند که پخش تیزر و زیرنویس فیلمهای ایرانی در شبکههای تلویزیونی کاملا رایگان است و کمترین هزینهای بابت آن از تهیهکنندگان دریافت نمیشود. ای کاش این کارگردان پرسابقه قبل از ایراد چنین اتهامی، پرسوجویی هر چند مختصر میکرد تا اطلاعاتی اولیه و ابتدایی به دست بیاورد.
کیومرث پوراحمد در حالی تلویزیون را بیاعتبار مینامد که روزگار خوش و تجربههای موفقی را در رسانه ملی گذرانده است و انتظار میرفت که حرمت گذشتهها را نگه دارد و بیوفایی و بد عهدی نکند. مخاطبان آثار تلویزیونی هنوز سریالهای موفق او – قصههای مجید و سرنخ- را به یاد دارند و از این آثار به نیکی یاد میکنند. از سوی دیگر، کوچ این کارگردان از تلویزیون به سینما کنش چندان موفق و پر برکتی نبوده و فیلمهای او مگر در موارد معدودی مانند «اتوبوس شب» و با کمی اغماض «شب یلدا» عموما بیمایه بوده و چه در گیشه و چه در جلب نظر منتقدان و کارشناسان، یکسره به بیراهه رفته و ناکام ماندهاند.
در پاسخ به بخش دوم از سخنان این کارگردان که عنوان کرده تلویزیون هم تمایلی به همکاری با او ندارد، باید این پرسش را مطرح کرد که تا به امروز چند طرح و فیلمنامه را به مسئولان تلویزیون سپرده که جواب رد شنیده و مایوس شده است؟ چگونه است که تلویزیون با روی باز از کارگردانان دیگر استقبال کرده و در حد مقدورات، امکانات در اختیارشان قرار میدهد تا اثر خود را بسامان برسانند، اما در قبال کیومرث پوراحمد که اتفاقا تجربه خوبی از همکاریهای گذشته با او دارد تاقچه بالا میگذارد و از در ناسازگاری وارد میشود؟!
ای کاش پوراحمد حرمت گذشتهها را حفظ میکرد و به جای تاختن به رسانه ملی، فکر ساخت یک سریال خوب دیگر برای تلویزیون را در سر میپروراند، مگر که تجربههای تلخ اخیر خود را در سینما به دست فراموشی بسپارد. پوراحمد بیانصافی را تا بهآنجا رسانده که حتی کارکنان زحمتکش صداوسیما را که در خط مقدم جبهه جنگ نرم قرار دارند از اتهامات خود بینصیب نگذاشته و با تهمتهای عجیب و غریبی مانند زیرمیزبگیر مورد هجمه همهجانبه قرار داده است.
در روزگاری که شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و عموما معاند چنگ و دندان تیز کرده و در صدد جذب بازیگران ایرانی هستند، بهکارگیری عباراتی از جنس سخنان کیومرث پوراحمد، به نوعی کملطفی و آب به آسیاب دشمن ریختن است.
سعید کریمیان، مدیر شبکه جم که ریشه و تبارش به منافقین میرسد در پیام نوروزی خود وعده داده است که تعداد کانالهای این شبکه را به 31 خواهد رساند که این مساله قطعا مستلزم وجود حامیان و پشتیبانان مالی است؛ حامیانی البته مشکوک و در تضاد با ملت ایران. قیاس چنین شبکهای که کیان خانواده ایرانی را مورد هدف قرار داده و اتفاقا بابت پخش تیزر فیلمهای ایرانی هزینه دریافت میکند با تلویزیون داخلی که به هر حال رسانه ملی است و ریالی از تهیهکنندگان سینمایی برای نمایش تیزر فیلمهایشان مطالبه نمیکند، مقایسهای معالفارق و البته غیرمنصفانه و ناجوانمردانه است. قرار نیست مرغ همسایه همیشه غاز باشد. از سوی دیگر، تهیهکنندگان سینما خود با سازمان صداوسیما توافق کردهاند که از شرایط ویژه و رایگان تبلیغ فیلمهایشان در تلویزیون بهرهمند شوند و در عوض، قید شبکههای ماهوارهای فارسیزبان غالبا معاند را بزنند. مگر هزینهکردهای گزاف و سپردن تیزر یک فیلم به شبکههای ماهوارهای تا چه میزان میتواند در فروش یک اثر سینمایی تاثیر داشته باشد؟ جالب است که بیش و کم همه سینماگران از این توافق البته انتفاعی برای اهالی سینما خبر دارند مگر کیومرث پوراحمد؟!
رابطه و پیوند سینما و تلویزیون باید متقابل و دوسویه باشد که نیست. سینماگران همیشه از تلویزیون متوقع هستند و انتظار دارند صداوسیما تمام قد پشت سینما بایستد اما خود در هر فرصتی و به هر بهانهای بیمحابا و ناعادلانه به این سازمان میتازند. یک سوال اساسی هم در این میان مطرح است؛ سینما تا به امروز برای تلویزیون چه کرده است؟
صداوسیما با پخش رایگان تیزر فیلمهای سینمایی تا به امروز میلیاردها تومان به صنعت سینمای ایران فایده رسانده است و درعوض، تنها و تنها توقع دارد که سینماگران آثارشان را براساس ضوابط نظام جمهوری اسلامی ایران تولید کنند تا علاوه بر پخش رایگان تیزرهایشان، امکان اکران و دیدهشدن در تلویزیون را نیز داشته باشند. آیا این خواسته، توقعی نابجا و غیرمنطقی است؟
تلویزیون نهایت همکاری را در پخش تیزر فیلمهای معقول و منطبق با ضوابط نظام جمهوری اسلامی ایران داشته و خواهد داشت. برای نمونه تیزر فیلم بادیگارد ابراهیم حاتمیکیا تا به امروز دهها بار پخش رایگان داشته است.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان