2 شعر برای راهیان نور

دو شعری که در این ستون می‌خوانید، سروده قاسم صرافان، شاعر خوش‌ذوق کشورمان است که برای اولین بار توسط جام‌جم منتشر می‌شود.
کد خبر: ۸۸۸۶۱۷
2 شعر برای راهیان نور

قرار است این شعرها امروز به مناسبت روز ملی راهیان نور در قالب یک قطعه موسیقی با صدای ماندگار حاج صادق آهنگران رونمایی شود.

راوی

بگو راوی، از آن شب‌های پرشور

روایت کن برادر جان، جنون را

روایت کن از آن آلاله هایی

که تا عرش خدا بردند خون را

بگو راوی، روایت کن برادر!

اگرچه دیدنی‌ها، گفتنی نیست

بگو با راهیان نور در عشق

مسیری جز شهادت، رفتنی نیست

هنوز اینجا پر از راز

پر از شور و شکوهه

پر از عطر شهیداست

دوپازا و دوکوهه

هنوز اروند و کارون

غزل خوانند و عاشق

دل داغ شلمچه

شده باغ شقایق

جهان آرا جهانی را همین‌جا مات و حیران کرد

همین‌جا باکری با هر قدم ذکر خدا می‌گفت

بگو راوی همین‌جا حاج احمد اشک‌ها می‌ریخت

همین‌جا از عبور راه قدس از کربلا می‌گفت

همین‌جا حاج همت با نظر بر عکس روح‌الله

دری رو به خدا، با رد شدن از خویش، وا می‌کرد

بگو در کربلای چار بود، آنجا که هر لاله

به روی خاک می‌افتاد، زهرا(س) را صدا می‌کرد

بخوان راوی بخوان باز

وصیت‌نامه‌ها را

روایت کن شکوهِ

سواران خدا را

ببین مستانه در هور

علی هاشمی را

ببین در بی نشانی

یلان فاطمی را

بگو آرامش شب‌های حمله

میان چشم عاشق‌ها چه رنگی است

بگو از نان خشک و کشتن نفس

بگو جنگیدن با دل، چه جنگی است

بگو باز از قلاویزان، مریوان

بگو تا بستن عهدی دوباره

حرامی‌ها همیشه در کمین اند

حالا ماییم و مرصادی دوباره

هنوز اینجا پر از عشق

پر از شور و شکوهه

پر از عطر شهیداست

دوپازا و دوکوهه

هنوز اروند و کارون

غزل خوانند و عاشق

دل داغ شلمچه

شده باغ شقایق

قافله

آرزوی کربلا دارد هنوز این قافله

می‌رود پشت سرِ مولای خود بی‌فاصله

پرچمی در دست ما مانده است از یاران مان

روی آن صد لاله نقش از خون سرداران مان

حاجی عشقیم و رو به فکه، مجنون می‌رویم

همدلِ دریا دلان، همراه کارون می‌رویم

از نفس هرگز نمی‌افتد سپاه عاشقان

باز می‌آید صدای: «با نوای کاروان»

(ادامه با آهنگ قدیمی) با نوای کاروان...

با نوای کاروان بستیم ما بار سفر

های! مرد است و صبوری، های! مرد است و خطر

چیست دشمن؟ تا نگاه دوست فرمان می‌دهد

وای از آن وقتی که مولا اذن میدان می‌دهد

رهروان عشق را با عافیت خواهی چه کار؟

مرد را با سازش و تسلیم و کوتاهی چه کار؟

عاشقان! رفتید اما جایتان خالی نبود

«ای شهیدان به خون غلتان خوزستان! درود»

(ادامه با آهنگ قدیمی) ای شهیدان...

دل به لبخند شب دجال بستن خامی است

نخل بیداری ما از ریشه‌ای اسلامی است

با یمن، با مصر، ما چشم انتظار یوسفیم

مثل کنعان، مثل مکه، بی ‌قرار یوسفیم

از درون باید که پُر شد، صیقلی شد، کوه شد

باید اول مرد توفان بود و یار نوح شد

از نفس هرگز نمی‌افتد سپاه عاشقان

صبح نزدیک است، هان! «ای لشکر صاحب زمان»!

ای لشکرِ...

قاسم صرافان
شاعر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها