به گزارش جام جم آنلاین،حتما شما هم در اطرافیان خود به افراد شلخته و نامنظم برخورد کردهاید یا حداقل در مورد آنها و کارهایشان چیزهایی را شنیدهاید یا حتی ممکن است خود شما نیز کمی شلخته و نامنظم باشید.
شلختگی یکی از خصیصههای ناپسند رفتاری است که نه تنها موجب بروز مشکلاتی در زندگی شخصی فرد میشود، بلکه ممکن است زندگی اطرافیان را نیز تحتالشعاع قرار دهد، اندک نیستند
مادران و پدرانی که از بینظمی فرزندانشان به ستوه آمدهاند یا زن و شوهرانی که به سبب شلختگی و نامرتبی همسر بشدت در رنج هستند و خود را مجبور به ترک زندگی مشترک میبینند.
برای اینکه بدانید شلختگی چیست، چگونه بهوجود میآید و برای خلاص شدن از آن چه باید کرد، این گزارش را تا انتها بخوانید.
شلختگی چیست و شلخته کیست؟
وارد خانهاش که میشوی، بازار شام است، شتر با بارش گم میشود، هر طرف سرت را میچرخانی، پر از شلوغی است.
لباسهای تلنبار شده روی مبل، ظرفهای نشسته داخل ظرفشویی، کابینتهای به هم ریخته و انبوهی از مجلات و روزنامه را که در هر گوشه اتاق روی هم جمع شده به هیچ عنوان نمیتوان نادیده گرفت، معترض میشوم و از او میپرسم، حوصلهات از این همه بی نظمی سر نمیرود؟!
نامرتب بودن یا در زبان عامیانه همان شلخته بودن، دلایل بسیار و انواع مختلفی دارد و هرکس بنابر ویژگیهای شخصیتی، تربیت خانوادگی و سبک زندگی خویش، تعریفی متفاوتتر از دیگری، راجع به ترو تمیزی یا شلختگی دارد.
برخی از افراد به محض دیدن چند برگ کاغذ مچاله شده روی میز، تصور میکنند صاحب میز باید فرد شلخته و بینظمی باشد، اما عدهای دیگر، در دنیایی از هرج و مرج هم زندگی کنند هرگز گمان نمیبرند که اینها نشانه شلختگی است.
معمولا شلختهها مشکلی با این اخلاق ندارند و فکر میکنند زندگیشان کاملا طبیعی است و این دیگرانند که سخت میگیرند و مدام در پی حرف و حدیث هستند.
حتی ممکن است تصور کنند دیگران با آنها مشکل دارند و شلختگی را بهانهای برای ایراد گفتنهای جورواجور کردهاند.
شلختگی تقریبا با بینظمی مترادف است، البته با درجهای شدیدتر و بیشتر از بینظمی خود را نشان میدهد.
بعضی از افراد شلخته، ظاهر بسیار آراسته و مرتبی دارند اما خانه و زندگی شان به هم ریخته و نامنظم است.
عدهای زندگی شان مرتب اما ظاهری نامرتب دارند، برخی هم زندگی نامرتب و هم پوشش و ظاهری نامنظم دارند، برخی هم در خانه شلخته و نامرتب و در خارج از خانه بسیار آراسته و منظم هستند.
اگر چه بعضیها هم در همه زمینههای زندگی اعم از ظاهری و بهداشت فردی، رعایت زمان و در زمینه فکری و ذهنی شلخته هستند.
این افراد همان کسانی هستند که شلختگیشان تا صفحه رایانه و موبایلشان نیز پیشروی کرده و پر از فایلها و عکسهایی است که به طور نامرتب چیده شده که گاه حتی خود فرد نمیداند به چه دلیل آنها را آنجا جمع کرده است
و عدهای دیگر نیز اگر چه شاید پوشش و زندگی مرتب و منظمی داشته باشند اما در بُعد زندگی اجتماعی کاملا شلخته هستند و موجب بروز مشکلاتی میشوند.
چه بسا بسیاری از مسائل اخلاقی و اجتماعی مثل حسن خلق، وفای به عهد و پیمان، رعایت بهداشت اجتماعی، احترام به ناموس مردم و پرداخت حقوق دیگران، احترام به اموال عمومی و دولتی و... در موضوع شلختگی معنا و مفهوم پیدا میکند.
برای مثال کم نیستند کسانی که بیانضباط اقتصادی و مالی هستند، مصرف زیاد از حد دارند و بیخود و بیجهت خرج میکنند!
بر این اساس، افراد بینظم و شلخته را میتوان در چهار گروه دستهبندی کرد: دسته اول توده درستکنها هستند، همان کسانی که برای در دسترس بودن وسایل مهم، سعی میکنند آنها را بالای انبوهی از وسایل روی هم ریخته شده قرار دهند.
دسته دوم، شلختههای مخفیکار هستند که در ظاهر آدمهای مرتب و منظمی به نظر میآیند اما به واقع بسیار نامنظم هستند و دسته سوم، شلختههای ریخت و پاش کننده هستند.
افرادی که هر چیزی را در هر جایی که دوست داشته باشند، میاندازند و معمولا نیز، چون فراموشکارند هرگز نمیتوانند وسایل را به تنهایی پیدا کنند و دسته آخر کسانی هستند که اجازه میدهند
برای چند روز همه چیز زندگیشان به هم ریخته و نامرتب باشد، اما بیگمان بدترین نوع شلختگی، متعلق به افرادی است که بهداشت شخصی خود را رعایت نمیکنند.
شلختگی؛ ذاتی یا اکتسابی
هیچ ژن مشخصی برای انتقال صفت شلختگی شناسایی نشده است اما تحقیقات متعدد ردپایی از وراثت را در شلختگی افراد نشان داده است.
چه بسا در بین افرادی که عمو، عمه، خاله، دایی و... شلختهای داشتهاند اگر چه شاید روابط نزدیکی هم با آنها نداشته باشند، اما شلختگی بیشتر از دیگران در آنها دیده میشود.
روانشناسان، پایه رعایت نظم بهصورت طبیعی یا نظم وسواسگونه یا برعکس، بینظمی و شلختگی افراد را مربوط به دوران کودکی و سنین یک و نیم تا سه سالگی میدانند.
چه بسا در این سنین، نه تنها کودک به مفاهیم طبقهبندی، دستهبندی، رعایت نظم و زمان توجه ویژهای دارد بلکه والدین نیز، این دوره زمانی را فرصت مناسبی برای آموختن قواعد و روشهای زندگی اجتماعی از جمله نظم و ترتیب به کودک قلمداد میکنند
مثلا، آداب دستشویی رفتن از جمله مواردی است که در این دوره به کودک آموخته میشود که اگر با ملایمت و با توجه به شرایط کودک انجام شود، یعنی بدون تنبیه و سرزنش، باعث یادگیری نظم و ترتیب در کودک میشود.
در حالی که سختگیری فراوان یا کوشش بیش از حد برای این که کودک در همین سنین، آداب دستشویی رفتن و به دنبال آن نظم و ترتیب را یاد بگیرد.
موجب بروز دو واکنش کاملا متفاوت در کودک میشود، اولین واکنش عبارت است از این که فرد به صورت کاملا انفعالی حالت پذیرش بیقید و شرط نسبت به تمام دستورات بزرگسالان پیدا میکند و برای جلب رضایت و خشنودی آنها بهصورت افراطی نظم و ترتیب را رعایت خواهد کرد که نمونه بارز آن افراد وسواسی هستند.
بیتوجهی کامل به نظم و ترتیب آن هم به شکل شلختگی، دومین واکنش کودک است، اگرچه میتوان با آموزشهای مدام موجب ایجاد تغییر در عادتهای نظم یا بینظمی شد.
از سوی دیگر، معمولا افراد شلخته در خانواده یک فرد شلخته دارند که کودک از طریق مشاهده و الگوبرداری از رفتارهای وی، ترجیح میدهد بینظم باشد تا منظمتر، مثلا اگر کودک پدر شلختهای داشته باشد.
بنابر خصیصه تمایل به راحتطلبی در بشر، تلاش میکند از پدر تقلید کند تا از مادر منظم، بنابراین ممکن است مسواک نزند، لباسهایش را جمع نکند و ... همچنین یادگیری از دیگر عوامل موثر در شلختگی است.
یعنی رفتار شلختگی بر اثر تکرار، در خزانه رفتاری فرد نهادینه میشود، بهعنوان مثال کودک هرگز لباس هایش را جمع نمیکند و از جانب کسی هم مورد مواخذه و سرزنش قرار نمیگیرد، تکرار این رفتار بتدریج تبدیل به عادت میشود و کودک را فرد شلختهای بار میآورد.
جالب است بدانید گاهی اوقات فرزندان خانوادههای منظم و بسیار سختگیر هم مبتلا به شلختگی میشوند. روانشناسان این نوع از بی نظمی را شلختگی وارونه نام نهادهاند.
تحکم و زورگویی والدین و یا تکرار پیامهای کلامی متوالی آنان برای حفظ یا رعایت نظم، فرزند را در جبهه مقابل قرار داده و او را وادار به مقاومت میکند، که پیامد این تضادورزی چیزی جز شکلگیری نوعی از شلختگی نیست.
البته گاهی فرد از همان ابتدا شلخته نیست اما به دلیل تجربه شرایط خاصی از زندگی دچار شلختگی میشود، مثلا به هنگام بلوغ، نوجوان بهدلیل میل به استقلال، در مقابل نظمی که خانواده بر آن تاکید بسیار دارد، مقاومت میکند.
بهعنوان نمونه اتاقش را تمیز نمیکند چون اینطور بیشتر احساس راحتی میکند، و عادت به این رفتار اشتباه است که باعث میشود فرد در بقیه زندگیاش شلخته شود.
البته ناگفته نماند که شدت و ضعف شلختگی فرد به میزان تحمل خانواده و اطرافیان نیز بستگی دارد، بهطور مثال برای یک خانواده به همریختگی اتاق به مدت دو روز، امری عادی و قابل تحمل بوده اما بیش از این مدت، به معنای شلختگی است یا برای خانوادهای مرتب نبودن ظاهر و لباس، مساله مهمی نیست در حالی که برای خانواده دیگری یک فاجعه محسوب میشود.
تفاوت تعریف خانوادهها از نظم و بینظمی باعث شده است شلختگی امری نسبی به نظر آید چه بساد برخی از افراد بعد از ازدواج، از طرف همسرشان شلخته خطاب میشوند
چون قبلا رفتارشان مورد تائید خانواده بوده ولی امروز همسرشان انجام آن عادتهای پیشین را شلختگی میداند.
گاهی شلختگی محصول بیماری است
گاهی اوقات شلختگی، نامرتبی و بینظمی فرد نه مربوط به ذات و ژنتیک است و نه محصول یادگیری و مشاهده و تقلید از دیگران، بلکه نشانه وجود مشکلی در روح و روان فرد است.
مثلا بانویی که در جمع فامیل و آشنا، شهره به تر و تمیزی بوده است به یکباره نه به وضع ظاهری خود میرسد و نه به خانه و زندگی، لباسهای کثیفش در ماشین لباسشویی و ظرفهای نشستهاش روی سینک ظرفشویی باقی میماند.
مقدار زیادی گرد و خاک اثاث خانهاش را میپوشاند، در یک کلام کثیفی از سر و روی این بانو و زندگیاش میریزد، اینجا دیگر بحث فراتر از شلختگی است.
چه بسا ممکن است این فرد بواسطه مشکل خیلی جدی که در زندگیاش حادث شده، بهصورت شلخته شدن با مساله لاینحلاش مواجه میشود، در حالی که پشتبند آن میتوان نشانی از افسردگی، بیرغبتی به زندگی، احساس رنج از بیتوجهی همسر و... را جستوجو کرد.
روانشناسان معتقدند برخی از مشکلات روانی بهصورت شلختگی بروز مییابد، معمولا شلختگی در بیماران مبتلا به وسواس بسیار قابل مشاهده است.
مثلا آقایی که از شدت وسواس، نظافت هر بار حمام رفتناش چند ساعت طول میکشد، ممکن است به صورت واکنشی از رفتن به حمام امتناع کند، چه بسا خوب میداند هر بار حمام رفتن با چه سختی و مشقتی همراه است که نه تنها خود بلکه دیگران را هم آزار میدهد.
در واقع گاه افراد مبتلا به وسواسهای شدید نظافت به صورت تناقضآمیزی، نسبت به نظافت و تمیزی بیتوجه میشوند.
همچنین در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا، وضعیتی از شلختگی ظاهری مشهود است، معمولا افراد مبتلا، به بهداشت و نظافت خود، اهمیت نمیدهند، حتی ممکن است هرگز حاضر به تعویض لباسهایشان نباشند و در صورت احساس اجبار برای حمام رفتن و نظافت کردن، با همان لباسهای کثیف زیر دوش بروند.
افسردگی بیماری دیگری است که باعث بینظمی و شلختگی میشود، افراد مبتلا به این بیماری به صورت کاملا عجیب و اغراقآمیزی دچار بی نظمی در کارها میشوند.
معمولا نمیتوانند فعالیتهایشان را بموقع انجام دهند، آنها را فراموش میکنند یا به تعویق میاندازند مثلا نه تنها به سر و وضع و نظافت خود نمیرسند بلکه هرگز حاضر نیستند اتاقشان را تمیز و مرتب کنند، حتی گاه نمیپذیرند که دیگران این کار را برایشان انجام دهند.
معمولا اطرافیان در مواجهه با این وضعیت دچار اشتباه میشوند و فکر میکنند که فرد دچار حالت خصومت و لجبازی شده است در حالی که در بیشتر موارد این مسائل، نشانههای ابتلای فرد به افسردگی است.
معمولا دارو درمانی و بهبود بیماری روانی میتواند به بهبود مشکل شلختگی و نامرتبی منجر شود و فرد را به حالت قبل و طبیعی باز گرداند.
شلختههایهمیشهکثیف
برای برخی از افراد شلخته مهم نیست بهطور منظم و زود به زود حمام بروند و نظافت کنند، گاهی اوقات بوی بد عرق و حتی بوی دهان شان از فاصله دور دیگران را آزار میدهد.
حتی گاهی همین شلختگی و رعایت نکردن بهداشت فردی باعث میشود دوستان و آشنایان و حتی غریبهها از آنها فاصله بگیرند و یا مورد تمسخر و بیاحترامیشان قرار دهند، اما با این حال همچنان کوشش نمیکنند خود و عادتهایشان را تغییر دهند.
بینظمی و شلختگی نهتنها به تحقیر و سرزنش فرد شلخته منجر میشود بلکه باعث پرورش و تقویت حس بی اعتمادی به فرد نامنظم نیز میشود چه بسا دیگران نمیتوانند به کسی که حتی نسبت به خود، احساس مسئولیت نمیکند.
اعتماد کرده و کاری را به او بسپارند، بیتردید پیش از واگذاری مطلبی به آنها، عاقبت ناخوش آن را پیشگیری میکنند.
این بیاعتمادی اعتبار شخصی، اجتماعی، شغلی فرد را زیرسوال میبرد و در نتیجه فرد هرگز در جایگاههای مناسب و مساعد خانوادگی و اجتماعی، جایی نخواهد داشت و این عامل یکی از مهمترین دلایل کمبود و یا فقدان اعتماد به نفس در افراد شلخته است.
ضمن تمام مشکلات عنوان شده، باید این مهم را نیز، مورد توجه قرار داد که برای فرد شلختهای که بهداشت شخصیاش را رعایت نمیکند، هرگز دوست و آشنایی همیشگی موجود نخواهد بود چه بسا دوستان به دلیل آزاری که از معاشرت با این فرد متحمل میشوند، به ستوه آمده و فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
گرچه گاه افراد شلخته بهدلیل پذیرش نقشهای اجتماعی و یا به جهت جلب توجه و تائید دیگران، مجبور به رعایت بعضی چیزها میشوند.
مثلا کسی که مدیرعامل یک شرکت است، به ناچار با ظاهری آراسته در محیط کاری ظاهر میشود، چون میداند اگر نامرتب باشد، مورد قبول نخواهد بود.
بنابراین با خودش میجنگد و آراستگی ظاهرش را رعایت میکند اما این آراستگی آنقدر درونی نشده که به زندگی شخصی و خانوادگی هم بسط داده شود.
بنابراین به محض خروج از شرکت، نقاب از چهره بر انداخته و با ورود به دنیای فردی خویش، خود واقعیاش را بروز داده و رفتارهای شلختهوارش را ادامه میدهد.
امان از دست این همسر
این موضوع بهخصوص در زندگی مشترک و میان زن و شوهرها بسیار مشکل آفرین است، همان زوجینی که یکی تمیز است و دیگری بی نظم.
همسری که از صبح تا شب، مدام در حال جمع و جور کردن ریخت و پاشهای دیگری است و از بیفکریها و بینظمیهای همسرش احساس خستگی و ناراحتی میکند، گرچه گاهی اوقات، شلختگی به حد اعلی میرسد و رعایت نکردن نظافت شخصی را هم دربرمی گیرد.
بیتردید رعایت نکردن بهداشت در روابط زناشویی زوجین بیش از دیگر ابعاد شلختگی، مشکلاتی را به وجود میآورد که کاهش میل به برقراری رابطه جنسی از مهمترین آن به شمار میآید.
سردی جنسی بتدریج با کاهش میزان دفعات برقراری رابطه زناشویی، باعث شکلگیری روابط عاری از شور و شوق و از سراکراه میشود که در نهایت نیز ممکن است به جدایی کامل همسران از یکدیگر بینجامد.
کیفیت رابطه همسران برحسب اینکه هریک از آنان بصری، سمعی یا لمسی باشند، متفاوت است.
معمولا افراد بصری که قدرت دیداری قویتری دارند بیشترین آسیب را در مقابل همسران شلخته و نامرتب متحمل میشوند.
این که بانوی خانه نامرتب و نامنظم باشد، به هماهنگیهای رنگ و شکل لباسهایش هیچ اهمیتی ندهد، در یک کلام مدام بوی پیاز داغ بدهد و یا آقای خانه لباس نامرتب و کثیف بپوشد، به بهداشت چهره و بدن خود رسیدگی نکند تنها به این بهانه که بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک، این حرفها و حرکات جایی ندارد.
مشکل بسیاری از زوجین بوده و دردناکتر زمانی است که هر یک از همسران خود را برای دیگران جز همسر، مرتب و منظم و تمیز نگاه دارند
اما هنگام حضور در خانه به ظاهر و نظافت شخصی خود اهمیت ندهند بیگمان چنین احوالی چندان خوشایند دل هیچ زوجی نیست و اثرات مخرب آن را میتوان بر روی روابط زوج و زندگی مشترکشان مشاهده کرد.
اندک نیستند زنان و مردانی که برای فرار از روبهرو شدن با همسر شلخته و کثیف، به فیلمها و فضای مجازی، اینترنت، ماهواره و از همه بدتر به بیوفایی و خیانت روی آوردهاند.
این وضعیت بسان زنگ خطری برای همسران است که شلختگی را در زندگی جدی بگیرند و درصدد رفع آن برآیند، چه بسا همین عامل پیش پا افتاده، راحتتر از آن که تصورش را کنیم میتواند پایههای زندگی را بلرزاند و زندگی مشترک را تا مرز طلاق عاطفی و یا طلاق ثبتی پیش ببرد.
آقایان شلخته ترند!
تجربه و تحقیقات نشان داده است مردان بیش از زنان شلخته هستند که البته این مساله از منظر روانشناسی تربیتی جای بحث بسیار دارد.
نحوه تربیت دختران و پسران در خانواده در این امر نقش بسزایی دارد، معمولا خانوادهها به تربیت و انضباط دختران بیش از پسران اهمیت میدهند و برنامههای آموزشی مشخص و مدونی برای رعایت نظم و ترتیب و قوانین و مقررات لحاظ میکنند
مثلا مادران بهطور معمول دختران را وادار میکنند کارهای شخصی خود را خودشان انجام دهند این در حالی است که در مورد پسران چنین سختگیری اعمال نمیشود.
همچنین در مورد رعایت نظم در ساعات رفت و آمد، دختران بیش از پسران تحت تعقیب هستند، دختران حتما باید سر ساعت معینی در منزل باشند.
در حالی که حضور بموقع و سروقت پسران در خانه چندان مورد توجه و اهمیت نیست؛ بی تردید در نتیجه ی چنین سبک تربیتی اشتباه است که بعدها با مردانی مواجه میشویم که به نوعی در کارهایشان بی نظم و بیبرنامه هستند.
شناسایی افراد شلخته در یک نگاه
زبان بدن مشخصی برای شناسایی افراد شلخته وجود دارد، به لحاظ ظاهری لباسها ناهمخوان با هم و آرایش و اصلاح، نامرتب و به هم ریخته است اگرچه معمولا به لحاظ رفتاری نیز، حواس پرت و بدقول هستند و غالبا بدقولی و حواس پرتی شان را با کوبیدن دست بر پیشانی نشان میدهند
که این خود یکی از علائم زبان بدن افراد فراموشکار و دروغگوست. نحوه نشستن این افراد متفاوت از دیگران است، سست و وارفتهاند و اغلب اوقات برایشان فرقی نمیکند جای تمیزی برای نشستن انتخاب کرده باشند یا آلوده و کثیف.
ریختن مواد خوراکی بر روی پیراهن، میز و زمین و یا تمیز نگاه نداشتن وسایلی که از دیگران به امانت گرفته میشود از جمله دیگر خصایص افراد شلخته است.
نشانههای فوق، همه یا هر یک به تنهایی، میتوانند در شناسایی یک فرد شلخته به شما کمک کنند.
پیش بهسوی درمان شلختگی
معمولا افراد نامرتب و بینظم خود قبول ندارند که فرد شلختهای هستند و معمولا نیز فکر میکنند کاری که انجام میدهند عین تمیزی و درستی است.
شاید تنها به وقت بروز مشکلی در زندگی است که متوجه اشتباهشان شوند و برای رفع آن به فکر بیفتند و یا از خانواده و اطرافیان برای حل مشکل شلختگی شان، طلب مساعدت کنند.
به همین دلیل اولین گام در درمان شلختگی، این است که فرد، خود بخواهد از این شرایط خلاص شود و آگاهانه سعی در بهبود وضعیتش داشته باشد، چه بسا تجارب بالینی نشان داده است اگر کسی نخواهد، بهترین درمانها و روشهای مختلف اصلاح و تغییررفتار هم نتیجهای نخواهد داشت.
چه در زندگی مشترک باشید و چه در زندگی شخصی، بهتر است با تنظیم یک قرارداد به حل این مشکل بپردازید، گرچه حضور یک ناظر میتواند موجب سهولت حرکتتان در مسیر تغییر شود.
ناظر در این وضعیت متعهد میشود در مواقع لزوم در مورد انجام کارها به فرد یادآوری و او را کمک کند، گرچه ناظر در این مرحله باید بداند حداقل رفتار را از فرد انتظار داشته باشد و هرگز نخواهد تمامی کارها از همان ابتدای امر به نحو مطلوب انجام شود.
همچنین ناظر باید پویا و فعال باشد و در هر مرحله از درمان، فرد شلخته را همراهی کند چه بسا اگر گوشهای بایستد و فقط با پیامهای کلامی، فرد را به انجام کارهای مختلف تشویق کند، راه به جایی نخواهد برد و نتیجه مطلوبی را دریافت نخواهد کرد.
در درمان شلختگی بهتر است از اصل «جلوگیری از بروز رفتار»، به کرات استفاده کنیم، یعنی هرگز اجازه ندهیم رفتار نادرست انجام شود، به همین دلیل لازم است برای مدتی روی رفتارهای فرد شلخته نظارت کامل اعمال شود.
به حداقل رفتار مطلوب و اصلاح شده باید پاداش تعلق بگیرد و ناظر نیز باید نشان دهد که متوجه آنهاست.
پیامهایی مثل «چقدر امروز زیباتر شدی»، «چقدر مرتب و آراستهای»، «چقدر خونه بوی تمیزی میدهد» و... نشاندهنده این است که تلاشهای فرد در جهت اصلاح رفتار کاملا قابل مشاهده و ستایش است.
توصیه میشود جدولی از تغییرات رفتاری تهیه کنید تا خود شخص علاوه بر آن که از موارد اصلاحی خود باخبر میشود از میزان تغییر و چگونگی آن نیز مطلع گردد، بیتردید وقتی شاهد این تغییرات مثبت باشد برای ادامه مسیر راغبتر خواهد شد.
از سوی دیگر، در برخورد با این افراد، باید به شدت از پیامهای کلامی تند و زننده اجتناب کرد، چرا که ممکن است تاثیر کاملا معکوسی داشته باشد.
پیامهای کلامی تندی مثل، «تو درست بشو نیستی، باز لباست را اینجا انداختی»، یا لحن نامناسب، پرخاشگری، تحقیر، سرزنش، انتقادهای کوبنده و... تاثیر بسیار منفی در اصلاح رفتار فرد دارد.
لازم به یادآوری است زمان لازم برای تغییر رفتار، در برخی از افراد طولانی تر و در بعضی دیگر کوتاه تر است، برای کسب موفقیت باید صبر و حوصله بسیار داشت.
انجام منظم تمرینات، مشکل شلختگی را به میزان 90 درصد کاهش میدهد، اما اگر ریشه رفتار فرد در کودکی بوده و به دلایل خاصی نیز تثبیت شده باشد، نیاز به درمانهای تخصصی لازم است.
نسرین صفری / مشاور خانواده
ضمیمه چاردیواری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد