به گزارش جام جم سیما،مردمنگاری یا قومنگاری یکی از ژانرهای جذاب فیلمسازی مستند است که جذابیتهای فراوانی دارد.
فیلم مستند سیاهان جنوب ایران همانطور که از نامش پیداست به سراغ ساکنان سیاهپوست جنوب ایران و بهطور خاص سواحل خلیجفارس و دریای عمان میرود و در نوشته ابتدایی توضیح میدهد
این ساکنان جنوب در حقیقت باز مانده نسلی از اهالی قاره آفریقا هستند که از زمان هخامنشیان به بعد و در اثر داد و ستد و حتی جنگهای اروپاییان در بنادر جنوبی ایران و شمال خلیجفارس ساکن شده و به تدریج فرهنگ و مذهب ایرانزمین را پذیرفتند.
این نوشته تنها توضیح موجود در فیلم است و پس از آن تصویر و موسیقی روایتگر زندگی این مردمان است و هیچ گونه روایت یا توضیحی وجود ندارد و دقیقا همین نکته لحن فیلم را به شیوهای خاص درمیآورد.
فیلم از تغییرات طبیعی و چشماندازهای بینظیر مناطق ساحلی شروع میشود و ابتدا به حیات وحش میپردازد و تصاویر زیبایی از نیزار، مرداب و تمساحها به نمایش میگذارد که در نوع خود بدیع است
و سپس به آرامی وارد زندگی روستاییان و مناطقی میشود که فناوری کمتر به آن ورود داشته و البته این تصاویر دارای ویژگیهای گداگرافی و سیاهنمایی نیست و اتفاقا به دلیل داشتن رنگآمیزی مناسب دارای نگاه زیباییشناسانه نیز هست.
به نظر مهمترین نکته در لحن و روایت فیلم استفاده از موسیقی خاص مناطق جنوبی است و این موسیقی تقریبا نقش راوی را بازی میکند.
این نکته البته به ریتم فیلم هم کمک میکند و انتقال فضا از نقطهای به نقطه دیگر با کمترین پرش ذهنی اتفاق میافتد و ذکر این نکته مهم ضروری است که اساسا ریتم در این فیلم با موضوع شکل میگیرد.
یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای فیلم، نوع انتقال اطلاعات بدون روایت و دخالت گفتاری فیلمساز به مخاطب است.
بهعنوان مثال ویژگیهای تنگه هرمز و خلیجفارس در قالب روخوانی یک دانشآموز از روی کتاب درسی در مدرسه اتفاق میافتد یا در قسمتی تکهای از یک موسیقی بندری توسط یک خواننده جوان اجرا میشود که کاملا شبیه موسیقی کشورهای آفریقایی است
و این دقیقا در راستای نوشته ابتدایی فیلم و نگاه فیلمساز است و البته در پلانهای متعددی صنایع دستی و حتی ماهیگیری و صیادی در خلیجفارس نشان داده میشود.
فیلم سیاهان جنوب ایران با وجود ریتم و ساختار خاص خود که با مستندهای دیگر در این موضوع تفاوتهای آشکار دارد و نگاهی به مخاطب خاص هم به همراه دارد.
روایتی درست و با ساختار مشخص از یک نقطه جغرافیایی و مردمانش ارائه میدهد که از طبیعت شروع و به زندگی مدرن ختم میشود و در قسمتهایی وارد دانشگاه و زندگی شهری میشود و همینطور قسمتهایی از یک تئاتر را نشان میدهد.
در قسمتهایی از فیلم شعرخوانی سنتی جنوب به تصویر کشیده شده که مسلما بیننده به دلیل نداشتن اطلاعات از آن نمیتواند مفهوم و فلسفه آن را درک کند و این میتواند یکی از ضعفهای اثر باشد و میشد با یک زیرنویس در این قسمتها بیننده را با جهان موضوع آشناتر کرد
زیرا قسمتهایی مانند عزاداری محرم به شکل سنتی به توضیح نیاز ندارد اما شعر و آواز به زبان بومی میتواند این نکته را با خود داشته باشد.
یکی دیگر از قسمتها، گفتوگوی بچهها در زمین فوتبال در مورد تیم مورد علاقهشان است که به نظر میرسد با سلیقه فیلمساز و نه با کلیت فیلم همخوانی دارد.
این قسمت تنها تکهای از فیلم است که سوژه با دوربین رودر رو میشود زیرا در تمام فیلم سوژهها به زندگی عادی خود مشغولند و ارتباطی با دوربین به شکل مستقیم ندارند.
فرهاد ورهرام مستندساز صاحب نگاه و سبکی خاص است که در این فیلم به طور کامل وارد جهان و جغرافیای موضوع شده و با کمترین دخالت، نمایشی زیبا و شاعرانه از زندگی در جنوب ایران ارائه میکند و به نظر میرسد
الگویی مناسب برای فیلمسازان جوان است تا در ساخت فیلمهای مردم شناسانه از خلاقیتهای بصری بیشتر از روایت و مصاحبههای کلیشهای استفاده کنند.
سیاهان جنوب ایران ادای دینی است به مردم صبور و مهربان جنوب ایران و شمال خلیج زیبایی که قرنهاست فارس بوده و خواهد بود که از شبکه مستند پخش شد.
بهرنگ ملکمحمدی
ضمیمه قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد