با بازیگر نمایش نفرین طبقه گرسنه

بعضی از سالن‌های خصوصی سوله و انباری هستند

بابک جعفریه متولد 1355 و از بازیگران فعال حوزه نمایش و تصویر است که این روزها در نمایشی از سم شپارد به نام نفرین طبقه گرسنه به کارگردانی فرامرز رمضانیان در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایفای نقش می‌کند.
کد خبر: ۸۸۶۱۰۹

جعفریه که دانش‌آموخته کلاس‌های بازیگری زنده‌یاد حمید سمندریان است و زیر نظر محمدعلی سجادی و حمید لبخنده، دوره بازیگری در مقابل دوربین را گذرانده است، بازی در نمایش‌هایی نظیر مرکب‌خوانی ارکستر مردگان، آدم برفی، چیترا، مسیر زندگی، مستاجر، اتاقی در هتل پلازا و.... را در کارنامه خود دارد. بازیگری در فیلم‌های سینمایی کارد و کلوچه (محمدعلی سجادی)، خانه یحیی‌ـ خانه‌ای در خیابان41 (حمیدرضا قربانی)، دعای مادر (علی آشتیانی) و.... نیز از دیگر تجربه‌های بابک جعفریه در حوزه تصویر است. با وی درباره نمایش سم‌شپارد و مسائل روز تئاتر گفت‌وگویی کردیم که می‌خوانید. گفتنی است در نمایش نفرین طبقه گرسنه علاوه بر بابک جعفریه، سپهر طهرانچی، رها مقدم، سارا کریمیان، احسان بیات‌فر، بهنام مومنی و دانیال محسنی نیز ایفای نقش می‌کنند.

کمی از نقشی که در نمایش «نفرین طبقه گرسنه» دارید، بگویید.

در نمایش نفرین طبقه گرسنه نقش شخصی به نام الیس داناوان را به‌عهده دارم. البته در نمایشنامه، سم‌شپارد (نویسنده) تنها به اسم شخصیت اشاره کرده که با صلاحدید کارگردان (فرامرز رمضانیان) و بازگذاشتن دست بازیگر در انتخاب، نام‌خانوادگی نیز برای او خلق کردیم. در انتخاب نام‌خانوادگی نیز حساسیت بسیار به خرج دادیم تا با اسامی رایج در کشور آمریکا، همخوانی لازم را داشته باشد. الیس داناوان کافه‌دار است و در طول شبانه‌روز در کافه‌اش با انسان‌های مختلفی که بیشترشان از لحاظ شخصیتی و رفتاری حقیر هستند، ارتباط دارد. او چه بخواهد و چه نخواهد باتوجه به محیط کارش فردی منفی و سیاه، زورگو و قدرت طلب است و به هیکل تنومند، ثروت و از همه مهم‌تر به دوستان پرقدرت و با نفوذش در عرصه سیاسی کشورش دلخوش است و هر کاری که دلش بخواهد انجام می‌دهد.

دلیل انتخاب سم شپارد جه بود و چه کسانی تا حالا به نمایشنامه‌هایش پرداخته‌اند؟

سم شپارد یکی از نمایشنامه‌نویسان بر‌تر معاصر است. باتوجه به این‌که تا به حال این نمایش در ایران اجرا نشده بود و نیز تشویق‌های زنده یاد هما روستا و راهنمایی اشکان خطیبی باتوجه به آشنایی ایشان به آثار سم شپارد و کمک‌های ایشان، همه و همه دست به هم داد تا محرک بسیار خوبی جهت این انتخاب شود. در ضمن آقای مهرجویی تا به حال دو نمایش از این نویسنده بزرگ را ترجمه و خودشان به صحنه برده‌اند.

به نظر شما نمایشنامه‌نویسی در ایران چه وضعیتی دارد؟

وضعیت خوبی ندارد، چرا که ما تمام توانمان را در جهت هر چه بهتر شدن و پویایی این امر نمی‌کنیم. یکسری مسائل از جمله سختی‌های راه ثبت و انتشار نمایشنامه باعث شده تا کمتر کسی وارد این جرگه شود و همان‌هایی هم که حرفی برای گفتن دارند، کمتر می‌توانند با نمایشنامه‌نویسان دیگر کشور‌ها رقابت کنند. از این رو مهجور و دچار سرخوردگی و خودسانسوری می‌شوند.

قبول دارید بازی کردن در نمایشنامه‌های غیرایرانی تفاوتی با بازی نقش‌های وطنی دارد؟

بله قبول دارم. تفاوت زیادی در بازی کردن در نمایشنامه‌های ایرانی با غیر ایرانی وجود دارد. نقش‌های ایرانی به‌خاطر رفتار و زبان مادری ملموس‌تر است ولی بازی شخصیت‌های غیرایرانی به‌دلیل دور بودن از جامعه و دشواری همسان‌سازی آن بسیار دشوار‌تر از نقش‌های ایرانی است. این‌که بتوانی از همه لحاظ فضای غیروطنی را طوری خلق کنی تا مخاطب خودرا درآن فضا حس کند بسیار دشوار است.

برای نزدیک شدن به نقش اصولا چه کارهایی انجام می‌دهید؟

از زمانی که مشخص و مقرر می‌‌شود که چه نقشی را باید بازی کنی راه‌های مختلفی جهت نزدیک شدن و رسیدن به آن نقش وجود دارد. مطالعه فراوان و تحقیقات درباره نقش مذکور و دیدن فیلم‌های بسیار در آن راستا بسیار موثر است. البته راهنمایی‌های کارگردان بسیار کارساز است. تعبیر ساده‌تر و خودمانی‌ترش این است که باید خودت را در نقش غرق کرده و با آن نقش شبانه‌روز زندگی کنی. باید دغدغه‌ات شود و دائما به آن فکر کنی. لازم به ذکر است که این شائبه به‌وجود نیاید که با دیدن فیلم‌های خارجی و ایرانی تحت هیچ شرایطی نباید از بازی بازیگرانی که‌‌ همان نقش را بازی کردند کپی‌برداری شود. به‌عنوان مثال من در نمایشنامه نفرین طبقه گرسنه نقش الیس داناوان را با تمام خواسته‌های کارگردان و معیارهای ذهنی‌اش و توقعاتش از نقش را اجرا می‌کنم ولی با بیان و فیزیک بدنی و حس بابک جعفریه و نه هیچ‌کس دیگر. در اصل من خودم هستم در قالب الیس داناوان.

چقدر سالن‌های نمایش ما برای اجراهای صحنه‌ای استاندارد است؟

اصولا جهت اجرای یک نمایش موفق و قوی داشتن اولین شاخص که دارا بودن سالن نمایش استاندارد است امری غیر قابل اجتناب است. هم‌اکنون به غیر از چند سالن بقیه تماشاخانه‌ها اولین و ضروری‌ترین معیارهای استانداردسازی یک سالن نمایش را ندارند. با سر زدن به بعضی سالن‌های خصوصی که اکثرا واحدهای مسکونی آپارتمانی بوده یا سوله و انبار هستند، پی به این مهم می‌بریم.

مهم‌ترین چیزهایی که در یک اجرا به شما به‌عنوان بازیگر انرژی می‌دهد چیست؟

عوامل بسیار زیادی در یک اجرا به بازیگر انرژی می‌دهد که می‌توان به‌عنوان نمونه: حمایت و استقبال تماشاگران، برخورد مناسب و حرفه‌ای مسئولان تماشاخانه را می‌توان نام برد.

شما به عنوان بازیگری که سابقه کار در حوزه تصویر و تئاتر را دارید کدام عرصه را سخت‌تر می‌دانید؟

هر حوزه‌ای سختی‌های خاص خودش را دارد. ولی به نظر بنده تئاتر سخت‌تر است. در تئاتر در بعضی مواقع در یک یا دومتری مخاطب و نفس به نفس او باید نقش‌آفرینی کنی و اولین خطای تو آخرین خطای توست، ولی در تصویر امکان جبران خطا وجود دارد.

در حوزه اجراهای صحنه‌ای نقشی بوده که دیگری بازی کرده باشد و دوست داشتید شما بازی می‌کردید؟

شاید کمتر کسی پیدا شود که بگوید نه. بنده هم از این ماجرا استثنا نیستم. خیلی از نقش‌ها بوده که در خود می‌دیدم آن را می‌توانم اجرا کنم ولی با صلاحدید کارگردان نتوانستم آن نقش را بگیرم و بازی کنم. به‌طور مثال در نمایش خروس که به نظر من یکی از بهترین‌های نمایش در حال حاضر بود، تنها دلیل کارگردان برای نسپردن نقش سخی داد به بنده سوای پاس کردن تمام معیارهای ذهنی خانم سارا کریمیان اقبال (کارگردان موفق نمایش خروس) تنها چاقی آن زمان بنده مانع رسیدن من به این نقش بود زیرا ایشان سخی داد را لاغر می‌دیدند که بنده نیز با احترام به نظر ایشان از بازی در این نقش انصراف دادم.

در حوزه تصویر چطور؟

شاید بلندپروازی یا زیاده خواهی تلقی شود ولی چون در عالم واقعیت بنده بسیار بلند پروازم خیلی دوست داشتم جای همکار خوب و نازنینم آقای پیمان معادی در جدایی نادر از سیمین یا درباره الی بازی کنم که الحق و الانصاف ایشان نیز در این نقش کلی درخشیدند.

از تئاتری‌های قدیمی دوست داشتید کنار چه کسی یا کسانی و یا در کار چه کسانی بازی می‌کردید؟

برای هر بازیگری چه در عرصه تئاتر و چه در عرصه تصویر افتخار بزرگی است که در کنار بزرگانی همچون عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز و داوود رشیدی و دیگر استادان جهت کسب تجربه و درس‌آموزی تلمذ کند. بازی کردن در امیر کبیر دکتر رفیعی و سقراط و ترور حمیدرضا نعیمی و کارهای محمودرضا رحیمی و پیام دهکردی و حسین کیانی و محمد یعقوبی را دوست دارم.

اجراهای متوالی یک نمایش در شب‌های مختلف به بازیگر تجربه‌های بیشتر می‌آموزد یا از یک مرحله به بعد ملال‌آور می‌شود؟

اصولا اجرا‌ها در شب‌های اول باتوجه به برنامه‌ریزی کامل باز دارای نقص و کمی و کاستی است و اجراهای متوالی یک نمایش در شب‌های مختلف به بازیگر تجربه‌های بیشتری می‌آموزد مبنی بر این‌که آن نقص‌ها برطرف می‌گردد. به نظر بنده هدف از انتخاب و دیگر مراحل اداری برای تصویب یک نمایش تنها برای اجرای موقت است که بازیگر به امید روز اجرا و هنرنمایی‌اش روی صحنه تمام مرارت‌ها را تحمل می‌کند و از نظر بنده ملال‌آور نمی‌شود. از معدود مواردی که باعث ملال‌آوری کار برای بازیگر می‌شود می‌توان به استقبال نکردن تماشاگران و وجود صندلی‌های خالی است. با این‌که استادم زنده یاد سمندریان همیشه متذکر بود که ما نسبت به تماشاچی تعهد داریم و شده حتی برای یک نفر نیز باید اجرای کامل و موفقی را انجام دهیم.

مهرداد نصرتی ـ اعظم حسن تقی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها