
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم سیما،در این مستند با ساختار مسابقه، دو خانواده شهری و روستایی یک هفته جایشان را با هم عوض میکنند و این آغاز ماجراست.
در فصل اول یک خانواده پنج نفره از روستای معروف کلیدر جایشان را با زن و شوهری ساکن تهران و بدون فرزند عوض میکنند.
جالب اینجاست مرد شهری براحتی شغل مرد روستایی را که چوپانی است انجام میدهد و همکار چوپانش با مهربانی راه و چاه کار را به او یاد میدهد، اما مرد روستایی مجبور به مسافرکشی میشود و در این راه به او توهین میشود و حتی نزدیک است کتک بخورد!
جدای لایه رویی این جابهجایی که به مشکلات شهرنشینی و آرامش روستا میپردازد، در عمق ماجرا یک عدم شناخت نسبت به هر دو نوع زندگی وجود دارد به این صورت که برخلاف تصور عامه زندگی در روستا صرفا آرامش و شیر محلی و نکاتی از این قبیل نیست و زحمات خاص خود را دارد.
اما مسلما کیفیت زندگی بالاتری وجود دارد و برخلاف شهرنشینی که اساسا استرسزاست آرامشی خاص در آن وجود دارد.
در ابتدای دهه 40 و همزمان با اصلاحات ارضی مورد نظر کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا در ایران همواره شهرنشینی یک نوع مزیت و روستایی بودن یک نقص بزرگ محسوب میشده و با وجود تلاشهای سه دهه گذشته کماکان این ذهنیت وجود دارد.
البته در چند سال گذشته ژست افتخار به روستایی بودن و آخر هفتهها به یک شهرستان کوچک رفتن برای آرامش گرفتن رواج یافته که آن هم زاییده همان تفکر گفته شده است.
اما این مستند در مسابقهای بدون پیشداوری دو خانواده را در موقعیتی جدید قرار میدهد و کنشها و رفتارهایشان را بررسی میکند و مسلما زوج روستایی بسرعت برای زادگاهشان و طبیعت دلتنگ میشوند.
این دلتنگی نه یک شعار که برخواسته از روح آزاد آنها در روستایشان است، اما زوج شهری با دلیل و منطق و بحث میخواهند به خود بقبولانند روستا زیبا، آرام و باصفاست، اما جای ما در شهر است!
این تناقض از نوع همان رفتار آخر هفتهای است که انسان شهرنشین را میان بتون و درخت گرفتار کرده است، ولی متاسفانه شهرنشینی بخصوص از نوع پایتخت کماکان یک افتخار و مزیت محسوب میشود.
این مجموعه به نظر موضوع هوشمندانهای دارد و البته به نظر میرسد به شکلی زیر پوستی به اصلاح نگاه غلط رایج پیرامون روستا و شهر میرسد.
البته توجه به این نکته ضروری است که توسعه روستایی به شکل یکسان در تمام استانها اتفاق نیفتاده و نمیتوان یک نگاه کلی به همه آنها داشت، اما مسلما ترویج بازگشت به روستا یا حداقل شهرستانهای کوچک میتواند از اهداف مهم اینگونه آثار باشد.
مستندهایی از جنس خونه به خونه که با مشارکت مستقیم مردم و البته با آگاهی سوژه نسبت به کلیت موضوع ساخته میشود، میتواند به شکلی واقعگرایانه به اصلاح نگاه غلط این دو زیستگاه انسانی نسبت به هم کمک کند و دیدگاه سیاه و سفید آنها را نسبت به هم عوض کند.
مسلما نه انسان شهرنشین در امکانات و رفاه غوطهور است و نه انسان روستایی در فقر و عدم امکانات زندگی میکند و به گفته احمد، روستای آنها مفاخر و بزرگان زیادی به جامعه تحویل داده و برای خود هویتی مستقل دارد.
قسمت دوم فصل اول، سکانس زیبایی دارد که زن روستایی دلتنگ برای خانواده و صدای نی پدرش اشک میریزد و با شوهرش درد دل میکند و نشان میدهد هیچکدام از جاذبههای مدرنیته نتوانسته جای فرهنگ و زادگاهش را برای او پر کند و جالب اینجاست که زن خانواده شهری کاملا دغدغه کمبود ابزار برای زندگی را دارد و شاید این همان تفاوت اساسی انسان شهرنشین و روستانشین باشد.
این مستند مشخصا دارای یک ایده مشخص است و البته میتوانست با تدوینی متفاوت و ایجاد ریتمی سریع از موسیقی محلی بیشتری استفاده کند تا در رفت و برگشتهای زمانی، بیننده همراهی بیشتری با موضوع داشته باشد.
سهراب سپهری میگوید: «گوش کن: دورترین مرغ جهان میخواند» و انگار همه ما نیاز به یک درخت در دامنه کوهی داریم تا به آواز دورترین مرغ جهان در یک روستای آرام گوش دهیم. روستایی که نه یک مکان، بلکه نمادی است از اصالت و پاکی مردمانش.
بهرنگ ملکمحمدی
ضمیمه قاب کوچک
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سعیده لعلی، مدیر کتابخانه مرکزی سازمان صداوسیما از ویژگیهای منحصر بهفرد این مکان فرهنگی برای ما گفته است
سفیر ایران در لبنان در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه «جامجم» از پیامهای مراسم با شکوه بیروت میگوید
به بهانه نمایشگاه «مشق دل» در گالری صداوسیما
در گفتوگوی «جامجم» با یک مشاور خانواده مطرح شد