آسیب‌شناسی فهرست‌بندی‌های انتخاباتی در گفت‌وگو با محمدرضا باهنر

2 سال برای وحدت، 2 هفته برای رقابت!

محمدرضا باهنر اگرچه نایب‌رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی و از باسابقه‌ترین نمایندگان مجلس با 28 سال حضور در خانه ملت است، اما بیشتر به‌عنوان یک چهره تشکیلاتی و کارگردان بسیاری از کنش‌های سیاسی شناخته می‌شود. او دبیرکل جامعه اسلامی مهندسان است و پس از درگذشت حبیب‌الله عسکراولادی به ‌جای او در رأس جبهه پیروان خط امام و رهبری نشست؛ جبهه‌ای که با هدف ایجاد وحدت در جبهه اصولگرایی تشکیل شده بود.
کد خبر: ۸۸۱۹۷۰
2 سال برای وحدت، 2 هفته برای رقابت!

باهنر که در دوره دهم انتخابات مجلس با کاندیدا نشدنش خبرساز شد، نقش مهمی در رسیدن اصولگرایان به وحدت داشت و برای همین هم در گفت‌وگو با جام‌جم از پشت‌پرده تشکیل ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات هفتم اسفند سخن گفت و به آسیب‌شناسی نظام حزبی در ایران پرداخت.

در آستانه شروع تبلیغات انتخاباتی برای مجلس دهم، این سوال میان افکارعمومی مطرح است که مهندس محمد رضا باهنر بعد از خرداد 95 که کار در مجلس نهم به پایان می‌رسد، چه‌کار می‌کند؟

از نظر اداری بنده چهار، پنج سالی است به‌عنوان کارمند وزارت مسکن و شهرسازی بازنشسته شده‌ام، اما تیپ افرادی چون ما در انقلاب بازنشستگی ندارند و امیدوارم تا آخرین لحظات حیات برای حصول اهداف کمی وکیفی نظام جمهوری اسلامی با رهنمود‌های رهبرمعظم انقلاب تلاش کنم.

اولویت شما در سال‌های دور از مجلس چیست؟

علاقه‌مندی بنده متشکل کردن جریانات سیاسی کشور است و اعتقاد دارم نظام مردمسالاری دینی با داشتن چند حزب قدرتمند که دارای چارچوب و برنامه‌های مشخص بوده و پاسخگو نیز باشند، بهتر می‌تواند ‌با مشکلات برخورد کند. البته کارهای زمین مانده دیگری هم هست که باید انجام بدهم.

شما در این دوره نامزد انتخابات مجلس نشدید. ممکن است در انتخابات سال 96 ریاست جمهوری حضور پیدا کنید و رقیب آقای روحانی باشید؟

حتما خیر (با لبخند) و خواهش من این است که رابطه ما با آقای روحانی را خراب نکنید.

اصلا به رئیس جمهورشدن فکر می‌کنید؟

نه به هیچ وجه.

با این که شما نامزد انتخابات مجلس نشدید، ولی از چهره‌هایی بودید که کار تکمیل فهرست ائتلاف اصولگرایان را پیگیری می‌کردید. اگر اجازه دهید به سراغ برخی نقدها از فهرست اصولگرایان در تهران برویم. مثلا این که برخی گروه‌های اصولگرا مانند رهروان ولایت در این فهرست حضور ندارند یا این که حضور برخی دیگر از جریانات اصولگرایی در این فهرست پررنگ‌تر است. می‌خواهم بدانم مکانیسم تهیه این فهرست چگونه بود و آیا ساماندهی حزبی که همواره بر آن تاکید داشته‌اید کار را جلو برد؟

وقتی حزب نداشته باشیم جریانات سیاسی و آدم‌ها شناور هستند و ممکن است هر روز، اسم یک جریان، گروه یا موضع افراد تغییر کند. خب این از مشکلات نداشتن حزب است. برای همین است که معمولا وقتی به هر انتخاباتی نزدیک می‌شویم جریانات مختلف سیاسی ـ چه ما اصولگریان و چه اصلاح‌طلبان ـ وقت عمده خود را صرف وحدت میان خودشان می‌کنند و عوض این که تئوری‌پردازی کرده یا برنامه‌هایشان را به مردم معرفی کنند، سعی می‌کنند اختلافات میان خود را کاهش دهند و پس از آن تازه نوبت به رقابت با رقیب می‌رسد. یعنی گروه‌های سیاسی ما بیشتر انرژی خود را صرف خودشان می‌کنند تا رقیب. برای همین دوره از انتخابات باید بگویم ما از دو سال قبل کار را شروع کردیم تا به وحدت برسیم، ولی چند روز قبل تازه به نقطه وحدت اصلی رسیدیم و از حالا می‌خواهیم با رقیب رقابت کنیم... .

یعنی دو سال را صرف وحدت کردید و دو هفته برای رقابت با رقیب‌تان فرصت دارید؟!

بله. خب این هزینه خیلی بالایی دارد. البته در این دوره باید بگویم الحمدلله بیش از انتظار بنده به وحدت نزدیک شدیم و جلو رفتیم و کار تمام شد. خلاصه‌ای از مکانیسم رسیدن به فهرست اصولگرایان این است که ما پس از مشورت‌های فراوان از میان 2400 نفر ثبت‌نام شده در تهران حدود 150 نام را احصا و کارنامه آنان را قابل تامل و بررسی دانستیم.

این ما که می‌گویید، منظورتان جبهه پیروان است یا شورای ائتلاف؟

منظورم ائتلاف است.

روشن است در مجموع چند اصولگرا در تهران ثبت‌نام کرده بودند؟

اصلا نمی‌شود تفکیک کرد. با عذرخواهی از نامزدها باید بگویم بعضی از این عزیزان تنها علاقه‌مند هستند وارد مجلس شوند و برایشان فرقی نمی‌کند از اصلاح طلبان حمایت کنند یا اصولگرایان یا معتدلین! لذا احصا کردن تیپ فکری 12 هزار نفرثبت نام شده در کل کشور بسیار مشکل است. خلاصه ما توانستیم 150 اسم را احصا کنیم و بعد بر این اساس دو الی سه فراخوان به جریانات حقوقی و سیاسی، اصولگرا و شخصیت‌های صاحب نفوذ اصولگرا دادیم و از آنان خواستیم، چنانچه نام دیگری دارند، ارائه کنند که بعد از فراخوان دیدیم اسامی به 195 تا 200 رسید. بعد از آن با شروع شدن کار،‌ ریزش افراد را با هدف رسیدن به 30 نام آغاز کردیم. ابتدا حدود صد نفر ریزش داشتند که البته همه این افراد نیز از انسان‌های شریف حامی طیف اصولگرا بودند؛ ولی ما چاره‌ای نداشتیم چون در فهرست تنها 30 نفر باید جای می‌گرفتند. بعد از این مرحله، به سراغ تعریف یکسری شاخص‌ها رفتیم و تلاش کردیم با کسانی که آشنا نبودیم، صحبت کنیم و در نهایت فکر کردیم فهرست تهران باید نمادی از مجلس آینده باشد و شاخه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی باید مدنظر باشد و نیروها باید در شاخه‌های تخصصی موردنیاز در مجلس توزیع شوند. در تقسیم دیگر، هرم سنی را نیز لحاظ کردیم.

اتفاقا یکی از نکات حاشیه‌ساز فهرست، حضور نامزد 32 ساله است... .

بله، ما کسانی را که در دهه 30، 40، 60،50 و 70 زندگی خود بودند مد نظر قرار دادیم، به طوری که در فهرست فعلی، از نامزد 32 ساله تا 71 ساله دیده می‌شود. در تصمیم دیگری که در فهرست صورت گرفت گرایش‌های مختلف اصولگرایی دیده شد و عملا جدولی ماتریسی پدید آمد که حل کردن آن کار بسیار سختی بود. پس از این تصمیمات بود که ائتلاف با احتیاط شروع به کاستن از نفرات حاضر در فهرست کرد و این کار آن قدر سخت بود که به تعبیری گاهی احساس می‌شد در این ریزش انگار یکی از فرزندان، از جمع خانواده خارج می‌شود، اما کاری نمی‌توانستیم بکنیم چون کرسی‌های تهران در مجلس تنها 30 عدد است.

تلاش نکردید افراد جا مانده از فهرست به حوزه انتخابیه دیگری منتقل شوند؟

این کار انجام شد. مثلا فردی مثل دکتر حاج بابایی در تهران مطرح بود و اگر هم در فهرست قرار می‌گرفت حتما رای می‌آورد، اما بعد از مشورت و صحبت بهتر دانسته شد از شهر همدان که ایشان ظرفیت بالایی برای رای‌آوری دارد، نامزد شود تا بتواند عامل وحدت میان اصولگرایان باشد. البته دقت کنیداگر هر نامزدی قصد داشته باشد از شهرستان نامزد شود باید زمینه لازم در آن شهر داشته باشد. به هر ترتیب با رعایت همه این شاخص‌ها، شامل تخصص، سن و گرایش‌های سیاسی فهرست نهایی ارائه شد.

با این همه گفته می‌شود برخی گروه‌های سیاسی اصولگرا وزن بیشتری نسبت به سایر گروه‌ها در این فهرست دارند. این نقد را قبول دارید؟

ما ‌دور از سهم‌خواهی تلاش کردیم وزن فهرست به یک طرف سنگینی نکند. از یاد نبرید در تهران پنج نفر از نمایندگان فعلی ثبت‌نام نکردند و دونفر هم از ابتدا در فهرست اصولگرایان نبودند (آقایان محجوب و مطهری) لذا 23 نماینده فعلی باقی می‌ماندند که به‌علت حضور افراد توانمند و با انرژی، از این تعداد، تنها شش الی هفت نفر در فهرست جای نگرفتند، لذا باید بگویم تهیه این فهرست، فرآیند را بسیار طولانی طی کرد. در مورد ایرادات و اشکالاتی که بیرون به فهرست گرفته می‌شود هم باید گفت این انتقادات هم وارد هست و هم نیست.

فهرست نهایی ماحصل کار گروهی هفت نفره بود و قرارمان با ائتلاف اصولگرایی این بود که اگر ما هفت نفر روی هر فردی اجماع کردیم، دیگر این تصمیم مصوبه قلمداد شود. البته نباید نادیده گرفت اگر به هر کدام از این هفت نفر بگویند فهرست دیگری به تنهایی ارائه کند، قطعا فهرست فعلی بیرون نخواهد آمد و هر کس نظر خودش را خواهد داشت. اما حاصل اجماع، همین فهرستی بود که می‌بینید. حالا اگر کسی انتقاد کند که دراین فهرست افراد تُند یا کندی حضور دارند، باید بگویم بله درست است. در نهایت در فهرست، نامزدهایی از طیف پایداری تا جبهه پیروان خط امام و رهبری حضور دارند.

اما حضور نداشتن طیفی از اصولگرایان که بیشتر با نام فراکسیون رهروان ولایت مجلس شناخته می‌شود، احتمال شکل‌گیری فهرست‌های موازی میان اصولگرایان را افزایش می‌دهد...

ببینید، برخی جریانات سیاسی موجود، ظرف تعریف شده تئوریک ندارند. مثلا همین اعتدال ـ که دولت یازدهم با این شعار وارد میدان شد ـ هنوز ظرف مشخصی ندارد و کمتر کسی در کشور باور می‌کند جامعه اعتدالی کشور در حزب اعتدال و توسعه تجمیع شده باشد. همین اشکال درباره رهروان ولایت نیز وارد است و ما حزبی با مواضع روشن و تعریف شده با یک شورای رهبری و ساختار مشخص نداریم که حالا بگوییم چرا اعضای آن در فهرست اصولگرایان نیستند.

به هر حال اینها در مجلس نهم یک فراکسیون را تشکیل می‌دادند...

از نظر تئوریک فراکسیون‌ها در مجلس نمی‌توانند حزب محسوب شوند، هرچند احزاب می‌توانند فراکسیون داشته باشند. شما فرض کنید در حال حاضر فراکسیون رهروان ولایت هم اکنون در مجلس 200 عضو دارد، اما سوال اینجاست که آیا این فراکسیون در دور آینده با همین افراد به حرکت خود ادامه خواهد داد؟ قطعا نه. چون امکان دارد این افراد دور بعد تغییر کنند و از 200 نفر موجود مثلا 150 نفر موفق نشوند دور بعدی در مجلس حاضر شوند. لذا باید گفت فراکسیون‌ها در مجلس همیشه شناورند و مثل دریاچه‌ای هستند که مرتب مقداری آب به آن داخل و مقداری از آن خارج می‌شود. لذا با این ویژگی‌های یک فراکسیون، اصلا نمی‌توان حزب تشکیل داد. به همین دلیل بارها به دوستان گفتم اگر می‌خواهید حزبی با عنوان رهروان ولایت تشکیل دهید، فارغ از مجلس هشتم یا نهم باید یکسری افراد همفکر کنار هم بنشینید و ساختار حزب را تشکیل دهید.

با وجود این خبرهایی شنیده می‌شود مبنی بر این که برخی اختلافات داخلی باعث شد چهره‌های شاخص این جریان در فهرست نهایی حضور نداشته باشند؟

شاخه‌های مختلف اصولگرایی بالاخره اختلافاتی با یکدیگر دارند و وقتی شورای ائتلاف اصولگرایی تشکیل شد معنایش این نبود که این اختلافات از میان رفته است. ما که نمی‌خواستیم یک حزب تشکیل دهیم، بلکه بنابر ائتلاف بود. یعنی می‌خواستیم بر حداقل‌ها ائتلاف کنیم. ما در ائتلاف ممکن است با حزبی ده نقطه اختلافی، اما 15 نقطه مشترک داشته باشیم. لذا در بخشی که همفکر هستیم برای اهداف مشترک ائتلاف می‌کنیم. با این همه از نظر بنده رهروان ولایت یک تعریف حقوقی نداشت و با وجود حضور افرادی در این جریان مانند آقای کاظم جلالی که نماینده موفق و موثری هستند، اما این طیف ظرفیت حقوقی نداشت. در رابطه با سوال شما این را هم اضافه کنم که در شورای اصولگرایی چند بار از آقای لاریجانی خواسته شد به جلسات تشریف بیاورند یا نماینده‌ای معرفی کنند که ایشان گفتند در کسوت رئیس مجلس مصلحت نمی‌دانند در تشکیلات سیاسی برای انتخابات وارد شوند که حرفی منطقی بود؛ بنابراین طیف رهروان ولایت، در جلسات حاضر نبودند و دکتر لاریجانی هم نماینده‌ای نداشت و این مجموعه دست به دست هم داد تا چنین اتفاقی افتاد، اما این که درآینده این طیف به صورت جداگانه فهرست بدهد یا خیر را نمی‌توانم پیش‌بینی کنم.

نگران نیستید فهرست‌های موازی در جریان اصولگرایی، سبد رأی جریان اصولگرا را کاهش دهد؟

ما علاقه‌مندیم فهرست اصولگرایان یک فهرست واحد باشد، اما این که رهروان با تابلوی خود یک فهرست ارائه یا با گروه‌های دیگر ائتلاف کنند، بستگی به خود آنها دارد.

آیا امکان دارد اصلاح‌طلبان از میان اصولگرایانی که در فهرست قرار ندارند، یارگیری کنند؟ آیا این اتفاق نشان‌دهنده ریزش در بدنه نخبگان سیاسی اصولگرایان است یا این که نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان آن‌قدر دچار بحران در فهرست خود هستند که عملا نامزدهای خود را از اصولگرایان قرض می‌گیرند؟

اگر اصلاح‌طلبان همین الان هم بخواهند یک فهرست خالص از نیروهای خود ارائه کنند، نامزد زیاد دارند، اما ممکن است چهره مشهور کمتر داشته باشند. معمولا در فهرست‌های ائتلافی، حضور چهره‌ها، جزو شاخصه‌های فهرست محسوب می‌شود، اما لزوما ضرورت ندارد هر 30 نفر چهره باشند. بنابراین اگر در فهرست اصولگرایی نگاه کنیم شاید هفت تا هشت نفر چهره یا به اصطلاح لوکوموتیو باشند و بقیه افراد حاضر در فهرست چندان شناخته شده نیستند. براساس همین منطق، بستن فهرست اصلاح‌طلبان هم بستگی به این رویکرد دارد که آیا می‌خواهند فهرست خالص بدهند یا این که با اعتدالیون دولتی همراه شوند یا از طیف‌های دیگر نیرو بگیرند.

به هر حال به‌نظر می‌رسد برخی چهره‌های اصولگرا به اصلاح‌طلبان نزدیک شده‌اند... .

این که در فهرست اصلاح طلبان افرادی از طیف اصولگرا قرار گیرد می‌تواند دو تعریف داشته باشد. یکی این که بگویند با بخشی از اصولگرایان ائتلاف کردیم یا این افراد اصولگراهایی هستند که اصلاح‌طلب شده‌اند که نگاه دوم، از نظر سیاسی رویکرد بدی دارد. چون این طور احساس می‌شود که بعضی‌ها تنها رفتن به مجلس برایشان مهم است و اهمیتی ندارد از چه نردبانی بالا می‌روند! ضمن احترام به همه این افراد باید گفت چنین کاری یک رفتار سیاسی درست و حرفه‌ای نیست.

مصطفی انتظاری هروی / فاطمه امیری

سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها