به گزارش جام جم آنلاین ، قاضی قربانزاده، رئیس شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به همراه دو مستشار، صبح دیروز به دو پرونده قتلی که متهمان آن موفق به جلب رضایت اولیایدم شده بودند، رسیدگی کردند.
نخستین پرونده مربوط به مردی است که ٤سال پیش دست به جنایت زد و همسر خود را به قتل رساند.
درست روز اول خرداد سال ٩٠ بود که به ماموران پلیس ورامین خبر رسید زن جوانی در خانهاش به قتل رسیده است. بلافاصله تیم تجسس برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شد و تحقیقات خود را دراینباره آغاز کرد. درهمان دقایق نخست حضور ماموران در محل، آنها با جسد زن جوانی روبهرو شدند که با ضربات جسم سخت به سرش ازسوی شوهر خود کشته شده بود. بنابراین مرد جوان همانجا بازداشت شد و پس از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجوییهای قضائی و پلیسی قرار گرفت.
وی در بازجوییها با اعتراف به این جنایت به ماموران پلیس گفت: «مدتی بود که به همسرم بدبین شده بودم. رفتارهای مرموزی داشت و همین باعث میشد هر روز بیشتر از قبل به او مشکوک شوم. برای همین همیشه سر این موضوع با هم دعوا داشتیم تا اینکه روز حادثه از همسرم بابت بعضی از رفتارهایش توضیح خواستم که او باز هم جوابهای سربالا به من داد. من هم به شدت عصبانی شدم و کنترل رفتارم را از دست دادم تا اینکه درگیری ما بالا گرفت و آنقدر عصبانی شدم که یک ضربه با کفگیر به سرش زدم. وقتی دیدم بیهوش شد، اینبار با چوب به سراغش رفتم و چندین ضربه دیگر هم زدم. تا جایی که جان خود را از دست داد.»با اعترافات این مرد، وی صحنه جنایت را نیز بازسازی کرد و پروندهاش برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
مرد جوان در دادگاه محاکمه شد و با حکم قضائی به قصاص محکوم شد. این حکم به تأیید هیأت قضائی دیوانعالی کشور نیز رسید و مرد جوان به ایستگاه پایانی زندگی خود نزدیک میشد. تا اینکه درنهایت مادرزن و پدرزن این مرد به حرمت شبهای ماه محرم، از قصاص دامادشان گذشتند و رضایت خود را اعلام کردند بنابراین مرد اعدامی در روزهای آخر از مرگ نجات یافت و پروندهاش هم برای رسیدگی دوباره از جنبه عمومی جرم به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این مرد صبح دیروز بار دیگر در مقابل هیأت قضایی ایستاد و به قضات جنایی گفت: «باور کنید قصد کشتن همسرم را نداشتم و در آن لحظه کنترل خودم را از دست داده بودم.»
درپایان نیز هیأت قضایی وارد شور شدند و این مرد با حکم دادگاه به زندان با احتساب ایام گذشته بازداشت محکوم شد بنابراین او از زندان آزاد شد.
دومین پرونده نیز به سال ٨٨ برمیگردد. ششم اسفند سال ٨٨ بود که درگیری مرگباری درخیابان به ماموران پلیس پایتخت اطلاع داده شد.
ماموران نیز بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور درمحل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور کارآگاهان جنایی مشخص شد درگیری بین دوپسر جوان رخ داده که یکی از آنها با ضربه چاقو دیگری را به قتل رسانده است بنابراین قاتل دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
او با اعتراف به قتل پسر جوان به ماموران گفت: «مدتی بود که از پسری به نام مهیار پول طلب داشتم. او ٥میلیون تومان پول مرا پس نمیداد و هرکاری میکردم تا این پول را پس بگیرم، فایدهای نداشت. بعد از مدتی هم مهیار کلا ناپدید شد و اصلا به تماسهای من پاسخی نمیداد. مدتی گذشت تا اینکه روز حادثه مهدی یکی از دوستان مهیار را درخیابان دیدم که سوار خودروی مهیار بود. من هم از این فرصت استفاده کردم از مهدی خواستم خودروی مهیار را دراختیار من قرار دهد تا به جای طلبم آن را بردارم ولی مهدی مقاومت کرد و ما با هم درگیر شدیم. درحالی که به شدت کنترل اعصابم را از دست داده بودم، چاقویی از جیبم بیرون آوردم و ضربهای به او زدم.»
پس از اعترافات این پسرجوان پرونده وی پس از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این پسر با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد و رأی صادره به تأیید قضات دیوان عالی کشور نیز رسید. او دوبار پای چوبه دار رفت تا اینکه در نهایت توانست با پرداخت دیه ٢٥٠میلیون تومانی رضایت خانواده اولیای دم را جلب کند.
به این ترتیب این پسر صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
وی به هیأت قضایی گفت: «روز حادثه آنقدر عصبانی بودم که کنترلی بر رفتارم نداشتم. الان هم پشیمان هستم و توبه کردهام.»
درپایان نیز هیأت قضایی وارد شور شدند و قرار است این پسر جوان با حکم دادگاه به زودی از زندان آزاد شود.
منبع: باشگاه خبرنگاران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد