همه چیز از گریههای نیلوفر شروع شد. پدر وقتی وارد خانه شد، دختر هفت ساله، خود را در آغوش او انداخت و با گریه از پدر خواست به حرفهایش گوش کند.
رفتار دخترک پدر را نگران کرده بود. وقتی نیلوفر ماجرای تلخ آزار و اذیت خود را توسط مرد همسایه اعلام کرد، پدر تصمیم به انتقام گرفت؛ انتقامی برای خاموش کردن شعله خشم. به بهانهای اصغر را به مغازه برادرش کشاند و او را خفه کرد. بعد هم جسد را داخل صندوق عقب خودرو گذاشت و در بیابانهای اطراف تهران به آتش کشید.
کشف راز قتل
شکایت خانواده اصغر درباره ناپدید شدن پسرشان و کشف خودروی سوخته مقتول باعث شد پلیس تحقیقات در این زمینه را آغاز کند و شهریور سال 93 با دستگیری قاتل، راز این جنایت هم فاش شد. میلاد در بازجوییها مدعی شد، اصغر دختر او را مورد آزار و اذیت قرار داده و برای انتقام مرد جوان را به قتل رسانده است. اعترافاتی که از سوی اولیای دم رد شد و آنها اعلام کردند، اصغر اهل این کارها نبود و میلاد برای رهایی از قصاص این حرفها را میزند.
به گزارش جامجم ، 16 ماه پس از این جنایت پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا قضات دادگاه کیفری درباره ادعای مرد 42 ساله تصمیمگیری کنند. سرانجام شنبه، دهم بهمن به عنوان روز محاکمه تعیین شد تا قاضی محمدباقر قربانزاده، رئیس دادگاه و دو قاضی مستشار پس از بررسی پرونده، دفاعیات متهم و وکیل مدافعش و اولیای دم، رای خود را صادر کنند. ساعت 11 صبح صدای کشیده شدن زنجیر روی زمین، سکوت دادگاه را شکست. مرد میانسال با پابند و دستبند در ردیف اول نشست. برادرش هم به اتهام معاونت در قتل در کنارش نشست تا نوبت دفاعشان شود.
رئیس دادگاه پس از تذکرات قضایی به اولیای دم و متهمان از نماینده دادستان خواست تا کیفرخواست را قرائت کند. براساس کیفرخواست، میلاد متهم به قتل عمد، حریق خودرو و جنایت بر میت بود. برادرش هم متهم به معاونت در قتل است. مادر مقتول به عنوان اولیای دم وقتی در جایگاه قرار گرفت، برای قاتل پسرش تقاضای قصاص کرد.
او درباره شکایتش گفت: من فقط قصاص میخواهم و به هیچ عنوان حاضر به بخشش نیستم. او با ادعاهای دروغ قصد دارد خود را تبرئه کند و هیچ کدام از حرفهایش درست نیست. قاضی با تفهیم اتهام به میلاد از او خواست به دفاع از خود بپردازد. مرد 42 ساله وقتی مقابل سه قاضی کیفری قرار گرفت، دوباره مدعی شد با تصور مهدورالدم بودن مقتول او را کشته است.
مقتول مهدورالدم بود
این مرد در دفاعیاتش گفت: من راننده نیسان بودم و با آن باربری میکردم. شهریور سال گذشته وقتی به خانه آمدم، نیلوفر مرا در آغوش گرفت و راز آزار و اذیت خود را فاش کرد. سراغ همسرم رفتم که او هم حرفهای نیلوفر را تائید و عنوان کرد یک ماما هم پس از معاینه نیلوفر اعلام کرده دختر هفت ساله مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. خیلی عصبانی بودم و از برادرم خواستم اصغر را به مغازهاش بکشاند تا با او حرف بزنم. به بهانهای مرد جوان را به زیرزمین برده و درباره جنایت سیاه پرسیدم که او نهتنها عذرخواهی نکرد؛ بلکه در چشمان من نگاه کرد و گفت این کار را کرده است. به طرفش رفتم و او را با دستانم خفه کردم. در همین حین آب معدنی مسموم را به او دادم . بعد از قتل به برادرم گفتم حال اصغر بد شده و از او خواستم تا کمک کند او را به خانهشان یا بیمارستان برسانم. با کمک برادرم، جسد را در صندوق عقب گذاشته و بعد خودرو را در حاشیه شهر آتش زدم. اگر اصغر عذرخواهی میکرد، او را نمیکشتم.
برادر میلاد به عنوان معاون در قتل اتهامش را نپذیرفت و گفت: من نمیدانستم برادرم چه قصدی دارد و فردای قتل متوجه موضوع شدم. پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد