قاعده جهان اغلب این بوده که گذشته‌ها سرشار از لطف و صفا بوده و با گذشت زمان، تمام دلخوشی‌ها، تجربه‌ها و حتی آدم‌های خوب از بین رفته‌اند. این قاعده نانوشته منطق و اساس روشنی ندارد.
کد خبر: ۸۷۷۳۳۹

با این همه سبب شد، انگشت نکوهش و گاه اتهام والدین و مربیان به سمت نسل نوجوان نشانه برود.

به تبعیت از جامعه، تولیدکنندگان آثار نمایشی نیز به مساله شکاف یا تفاوت بین نسل‌ها توجه کرده و فیلم‌ها و سریال‌های متعددی با این مضمون به‌خصوص در دهه 80 تولید کرده‌اند، اما خوشبختانه برنامه‌سازان در مسیر تحقیق و پژوهش برای نگارش سریال‌های تلویزیونی با ریشه‌یابی مسائل به ابعاد و ویژگی‌های این تفاوت‌ها پی‌برده و از متهم کردن نسل جدید پرهیز کرده‌اند.

در مهم‌ترین آثاری که درباره شکاف نسل‌ها ساخته شده، دلایل این شکاف مد نظر بوده و خوشبختانه این آثار ضمن این که به سرکشی، عصیان، جسارت و حتی حرمت‌شکنی‌های نسل جدید اشاره کرده‌اند، در کنار و نه مقابل این نسل قرار گرفته‌اند.

پایش به جای گسست

چند سالی است چنین آثاری در تلویزیون تولید نمی‌شود یا دست‌کم نگاه سازندگان آثار چندان که باید نگران و دلواپس نیست. دکتر علی قنبری به عنوان یک جامعه‌شناس، سازندگان آثار نمایشی را بخشی از جامعه و متاثر از فضای جامعه می‌داند و توضیح می‌دهد: زمانی که مسائل مرتبط با تفاوت بین نسل‌ها برای مدیران فرهنگی کشور اهمیت داشت، ساخت این آثار مد نظر قرار می‌گرفت، اما حالا مدیران پذیرفته‌اند آنچه بین نسل نوجوان و خانواده‌ها وجود دارد، شکاف نیست، تفاوت است.

این جامعه‌شناس از کم شدن دغدغه‌ها خبر داده و توضیح می‌دهد: حالا دیگر نسل گذشته و جدید به اینجا رسیده‌اند که یک فضای توافقی ایجاد کنند و در جهت درک و پذیرش تفاوت‌ها گام بردارند. این واکنش کاملا طبیعی و مناسب است. همه ما می‌دانیم، سهمی که نوجوانان از این سرزمین، فرهنگ و داشته‌های فرهنگی برای خود قائل هستند و نیز جهان‌بینی و خواسته‌های آنها با نسل قبل از خودشان متفاوت است و این نسل مانند نسل نوجوان و جوان در تمام دنیا تحت تاثیر تغییرات و تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی جهان است و تغییر و تفاوت لزوما به معنای گسست نیست.

طبیعی است ناهنجاری‌های جامعه مساله‌ای است که از دید متخصصان دور نمی‌ماند و دکتر قنبری نیز توجه به این موارد را ضروری می‌داند. وی تاکید می‌کند: پذیرش تفاوت‌ها به معنی بی‌توجهی به ناهنجاری‌ها و آسیب‌ها نیست. لازم است مدیران فرهنگی همواره شرایط و احوال جوانان و نوجوانان را پایش کنند و در‌صدد بازکردن گره‌ها باشند.

به گفته این جامعه‌شناس، یکی از بهترین شیوه‌ها برای حفظ تعادل و ایجاد تعامل بین نسل‌ها آن است که در آثار نمایشی به ویژگی‌های نسل‌ قدیم و جدید توجه شود. وی در این زمینه به سریال کیمیا اشاره می‌کند و این نکته که با وجود ضعف‌های اجرایی، نویسنده بخوبی توانسته در این سریال با تیزبینی و دقت، تفاوت نسل‌ها را به نمایش بگذارد و ویژگی‌های نسل‌های مختلف را نمایش دهد.

پرهیز از نصیحت

تقریبا به هر نسلی که تعلق داشته باشید، بر این باورید که نسل‌های پیش از شما اهل نصیحت کردن و پند دادن هستند. به نظر می‌رسد این ویژگی همه ماست که فارغ از دوره‌ای که در آن متولد شده‌ایم، از پند و نصیحت گریزانیم یا دست‌کم آن را عریان و بی‌پرده نمی‌پذیریم.

رضا درستکار، منتقد سینما و تلویزیون نیز بر این واقعیت صحه می‌گذارد و پند و اندرز در آثار نمایشی را اتفاقی ناپسند می‌داند. درستکار سریال پدر‌سالار را جدی‌ترین و اولین سریال موفق تلویزیون در زمینه تفاوت بین‌ نسل‌ها می‌داند و توضیح می‌دهد: در این سریال بود که اولین بار شاهد رویارویی دو نسل بودیم. این مساله در سریال نرگس هم به نمایش درآمد، اما خوشبختانه این سریال‌ها تلاش نکردند حرف و پیامی را به مخاطبان القا کنند.

این منتقد، انتقال پیام را آفت بزرگ آثار تلویزیونی می‌داند و با اشاره به واکنش مخاطبان درباره چنین سریال‌هایی می‌گوید: هرگاه یک سریال تلویزیونی تلاش می‌کند حرف و پیامی را به مخاطبش حقنه کند، از سوی مخاطب طرد می‌شود و دیگر دیده نمی‌شود که بتواند تاثیری بر مخاطب بگذارد. فاصله بین نسل‌ها نیز باید با ظرافت و دقت در سریال‌های تلویزیونی به نمایش درآید چون اگر فیلمساز جانب والدین را بگیرد و شروع کند به پند و اندرز، مخاطب جوان را از دست خواهد داد.

از نگاه درستکار، هنرمند باید ابعاد و لایه‌های مختلف فاصله نسل‌ها را که ناشی از تفاوت آنها با یکدیگر است، بررسی کند و برای رسیدن به این هدف، مدیران فرهنگی و کسانی که ساخت چنین آثاری را سفارش می‌دهند، باید دست نویسندگان را در پرداخت موضوع باز بگذارند.

این منتقد، تفاوت واقعیت‌های جامعه و آنچه در فضای سریال‌های تلویزیونی رخ می‌دهد را یکی دیگر از آسیب‌ها می‌داند و معتقد است اگر سازندگان سریال‌های تلویزیونی از واقعیت‌های جامعه فاصله بگیرند، نخواهند توانست مخاطب را اقناع کنند.

دردسرهای پدر و پسری

قصه تفاوت و فاصله‌ای که بین یک پدر مذهبی و پسر امروزی‌ او ایجاد شده، داستان سریال فاصله‌ها را ساخته است؛ سریالی که به کارگردانی حسین سهیلی‌زاده و به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی تولید شد و از شبکه 3 به نمایش درآمد.

فیلمنامه سریال به قلم مسعود بهبهانی‌نیا نوشته شد و تفاوت نگاه و جهان‌بینی دو نسل را در قالب ماجراهایی پر افت و خیز به نمایش ‌گذاشت. فاصله‌ها کوشید تا حد ممکن نگاه سرزنش‌کننده را در قبال نسل جوان کنار بگذارد و با نگاهی دلسوزانه اساس و پایه تفاوت‌ها و بیشتر از آن، ریشه مشکلات و مسائل جوانان را بیان کند.

اگرچه «فاصله‌ها» گاه در دام شعارزدگی گرفتار می‌شد و گاه اغراق به باورپذیری آن لطمه وارد می‌کرد اما از تلاش نسل گذشته برای درک تفاوت‌هایش با نسل امروز حکایت داشت و نوید بخش گام‌هایی بود که برای تعامل و همراهی با جوان‌ترها در حال برداشتن بود.

آسیب‌های روانی در دوران سرکشی

داستان سریال دوران سرکشی اگر چه یک نمونه خاص و متفاوت را مد نظر قرار داده و قابل تعمیم به همه جوان‌ها نیست، اما می‌کوشد مشکلات اجتماعی رفتاری بلوغ بخصوص در مورد دختران را مد نظر قرار دهد و اشتباهات این دوره را در بروز مسائل حاد روحی و روانی به نقد بکشد.

فیلمنامه این سریال را علیرضا طالب‌زاده نوشت، کمال تبریزی آن را کارگردانی کرد و سال 81 از شبکه تهران به نمایش درآمد. مهم‌ترین ویژگی سریال را می‌توان جسارت آن در طرح موضوعی مانند فرار دختران نوجوان از خانه دانست که سریال با تعهد و مسئولیت‌پذیری قابل توجهی آن را طرح و بررسی کرد. دوران سرکشی در قالب داستان زندگی یک دختر نوجوان و نمایش عوامل آسیب‌زننده به سلامت روان، تاثیر مولفه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی در بروز بیماری روانی چندشخصیتی را به نمایش گذاشت.

دوران سرکشی از آثار پیشرو تلویزیون بوده و همچنان به لحاظ مضمون و ساختار قابل تامل است.

عبور از خط قرمز

تقریبا هیچ سریالی به اندازه «خط قرمز» از خط قرمزهای تلویزیون عبور نکرده است! چند پسر نوجوان یا بهتر است بگوییم در آغاز راه جوانی، برای فرار از مشکلات زندگی، از خانه و خانواده فرار می‌کنند و برای رسیدن به خواسته‌ها و آرزوهایشان پا به مسیری می‌گذارند که مقصدی نامعلوم دارد و حوادث ناگوار بسیاری را تجربه می‌کنند.

این سریال اولین بار دی ماه سال 1380 از شکه سه پخش و با اعتراض‌هایی مواجه شد. شعله شریعتی در مقام نویسنده و قاسم جعفری به عنوان کارگردان در یک سریال جوان‌پسند از چندین خط قرمز مانند رابطه با جنس مخالف، فرار از خانه، اعتیاد و ایدز در یک سریال عبور کردند. تلویزیون در مقابل برخی نشریات و افراد تندرو مقاومت کرد و پخش این سریال را به سرانجام رساند تا به بهانه یک اثر داستانی، دشورایی‌هایی که فاصله بین‌ نسل‌ها می‌تواند برای خانواده‌ها و جوانان ایجاد کند، به نمایش درآید و بخشی ‌از واقعیت‌های جامعه همچنان که هست، در قالب یک اثر تلویزیونی دیده شود.

دردها و دلمشغولی‌های نسل جدید

مخمصه‌ای که والدین در مواجهه با رفتار نوجوانان و جوانان گرفتارش شده بودند، به حدی پیچیده و دشوار به نظر می‌رسید که شبکه یک در سریالی به نام «آسمان همیشه ابری نیست» کوشید از زوایای مختلف با داستان‌های متعدد به آن بپردازد و چنین بود که قصه پنج دختر نوجوان با نام‌های نسرین، مهتاب، صبا، سهیلا و مرجان را به صورت مستقل روایت کرد.

فیلمنامه سریال را احمد خداکریم نوشت و سعید عالم‌زاده آن را کارگردانی کرد و شبکه یک در سال 1389 آن را به مخاطبانش ارائه داد. «آسمان همیشه ابری نیست» نیز مانند دیگر آثاری که درباره شکاف نسل‌ها ساخته شده، سعی کرده تصویری واقعگرایانه و دلسوزانه از مشکلات نسل نوجوان و جوان به نمایش بگذارد و دردها و دلمشغولی‌های آنها را طرح و تبیین کند. اگرچه این سریال به اندازه دیگر آثاری که با نگاه به مسائل نوجوانان و جوانان ساخته شده از کیفیت قابل توجهی برخوردار نبود، اما توانست بسیاری از مسائل و دشواری‌های پیش روی نوجوانان را طرح و بررسی کند.

آذر مهاجر

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها