
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سالمندان، اجر و قرب سابق را ندارند
جامعهشناسان معتقدند در گذشته جامعه ما بیشتر با مدل جمعگرایی مطابقت داشت. در این مدل ارتباطات بین فردی، بر همکاری دستهجمعی، اهداف مشترک و خانواده به عنوان منبع حمایتی برای افراد تاکید میشد.
در نتیجه چون آموزش و انتقال اطلاعات در درجه اول در کانون خانواده و در درجات بعد در جامعه صورت میگرفت، نقش سالمندان با تجربه و آگاه به عنوان یک پایگاه غنی اطلاعات، پررنگ و قابل احترام بود، اما با صنعتی شدن و تغییر شکل خانواده، سالمندان نیز اقتدار خود را از دست دادند و جایگاهشان تغییر کرد.
دکتر احمد احمدیپور، روانشناس معتقد است؛ کاهش جمعیت در خانوادهها با تنزل جایگاه سالمندان ارتباط دارد. به عبارتی دیگر از آنجا که با گذشت زمان رشد جمعیت جوان در کشورمان کند شده است افراد مجبورند حتی در دوران پیری به فعالیت اقتصادی بپردازند و جمعیت جوان کمتر جایگزین آنها میشوند.
به گفته او با افزایش ساعات کاری و سن بازنشستگی، رفتارهای جمعی و مشترک در خانوادهها محدود شده و سالمندان به مراتب زمان کمتری در کنار اعضای خانواده هستند که باعث میشود پیوندهای عاطفی میان آنها با نسلهای بعدی کمرنگ شود و وقتی این ارتباطها کم جان باشد، طبیعتا منزلت سالمندان آنگونه که شایسته است رعایت نمیشود.
بهانه زیستن میخواهند
هم اکنون افراد سالخورده گرفتار تعارضی بین تصورات خود و واقعیات زندگی شدهاند چون در دوره آنها سالمندی به گونه دیگری بود و آنان تصور دیگری برای دوران موسپیدیشان داشتند و هرچند علوم پزشکی و بهداشتی سبب افزایش طول عمر شده، اما باید دید تا چه حد این موضوع در کیفیت زندگی و رضایت سالخوردگان از زندهبودنشان تاثیر مثبت دارد؛ چرا که سالمندان ترجیح میدهند تا سالهای اضافی عمرشان را در نهایت آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری کنند.
دکتر عالیه شکربیگی، جامعهشناس و استاد دانشگاه میگوید: سالمندان دوست دارند در تصمیمگیریها شرکت کنند، تجارب خود را انتقال دهند و در کنار جوانان باقی بمانند چون این فعالیتها به آنها نوید زنده بودن میدهد. از این رو تشکیل گروههای همسن و سال و شرکت در فعالیتهای اجتماعی میتواند به آنها کمک کند.
همچنین پژوهشهای روانشناسان نشان میدهد افسردگی از بیماریهای روحی و روانی رایج میان سالمندان است که منجر به انزوای آنان میشود. زیرا برخلاف آنچه برخی سالمندی را یک دوره توام با افول قدرت، رنج و ناخرسندی میدانند، اما متخصصان حوزه رشد اهمیت این دوره را با دورههای گذشته زندگی برابر دانسته و آن را جزئی از بلوغ و تکامل میدانند. مرحلهای که در آن طبق نظر اریک اریکسون، روانکاو معروف اگر بخوبی طی شود به ایجاد خرد در فرد
منجر میشود.
احمدی در این باره میگوید: سالمندان در این دوره از زندگی با چالشهای متعددی روبهرو میشوند که برخی از آنها میتواند اثرات نامطلوب و شدیدی روی سلامت جسمی و روانی آنها بگذارد از جمله این چالشها از دست دادن قدرت و سلامت جسمی، بازنشستگی، بیکاری و کاهش درامد، از دست دادن همسر، دوستان و تنهایی است. به گفته این روانشناس در چنین شرایطی بیتوجهی اطرافیان، نداشتن شناخت از نیازهای فردی سالمندان و احترام قائل نشدن برای آنها و منزلتشان میتواند زمان شروع مشکلات سالخوردگی را تسریع کند و بر شدت آن بیفزاید و توانایی سازگاری و انطباق با چالشها را لطمه بزند.
احترام بله، ترحم هرگز!
کاهش نقش سالمندان در جامعه سبب میشود جوانان منابع خوب اطلاعاتی را از دست بدهند، تجربیاتی که شاید در سایر منابع اطلاعات به آسانی قابل دسترسی نباشد، اما باید توجه داشت که احترام به سالمند نباید با ترحم همراه بوده، بلکه شناسایی و درک شرایط آن فرد، فهم نیازهای او
در نظر گرفتن اولویتها و کمک گرفتن از او برای رسیدن به خواستههایش باشد. از جمله این نیازها حفظ شان و منزلت او به عنوان یک فرد با تجربه و خردمند، حفظ استقلال، شرکت دادن او در تصمیمگیریها بخصوص در مورد مسائل شخصی خود، اجرا کردن نقطه نظرات آنها، فراهم کردن یک محیط امن فیزیکی، جلوگیری از تنهایی و انزوا از طریق تشویق به شرکت در فعالیتهای اجتماعی با همسن و سالها، محدود نکردن آنها در فعالیتهای مورد علاقه و در جریان قرار دادن آنها از امور خانواده است.
شکربیگی باور دارد که وجود ارتباط با خانواده و جامعه برای سالمند بسیار ارزشمند است و به او حس مفید بودن میدهد و علاوه بر آن که خانواده نباید جایگاه سالمندشان را فراموش کنند، در جامعه هم باید انواع فعالیتها برای سالخوردگان فراهم شود و فعالیتهای اجتماعی متناسب با علایق و ارزشهای فرد براساس شرایط فرهنگی و بومی افراد، وجود داشته باشد.
در گذشته احترام گذاشتن به بزرگترها
به ویژه سالمندان به عنوان یک فضیلت اخلاقی، ارزش فرهنگی، هنجار اجتماعی و نیز به عنوان یک رفتار مقبول و پسندیده تشویق میشد بنابر این ادب و احترام به بزرگترها در خانوادهها و جامعه تشویق میشد و افراد خود را ملزم به رعایت این موضوع میدانستند.
احمدیپور، روانشناس و استاد دانشگاه میگوید: چون در جامعه گسترده گذشته چند نسل در کنار یکدیگر زندگی میکردند احترام به شان سالمندان امری عادی بود، اما اکنون نسلها کمتر در کنار یکدیگر زندگی میکنند و با این حال با تلاش برای حضور این گروه در جمع، ایجاد امنیت روحی و جسمی، گوش دادن به صحبتهایشان و همدلی میشود آنها را انزوا از خارج کرد.
به هر حال واقعیت امروز جامعه این است که سالمندان در معرض تنهایی، انزوا، محدودیت در روابط بین فردی و حتی طرد اجتماعی هستند که رویکرد و برنامههای اجتماعیمحور با تمرکز بر خانواده میتواند در جلوگیری از انزوا و مهجورشدنشان کمک کند که در این صورت نه تنهاکیفیت زندگی سالمندان ارتقا مییابد بلکه دولتها هم هزینههای بهداشتی و درمانی کمتری برای آنها متحمل میشوند. همچنین برنامهریزی برای اینکه سالمندان به عنوان شهروندان ارشد جامعه شناخته شوند برای نسلهای جوان لازم است چون اولا سرانجام خودشان هم سالمندی است و ثانیا آنها هم به تجربه موسپیدکردهها نیاز دارند تا بهتر و مفید تر زندگی کنند و در بحرانها درست تصمیم بگیرند. حسن ختام این گزارش هم روایتی زیبا از پیامبر اکرم (ص) است که میفرمایند «وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمتهای الهی بر شماست.»
سالمندی روی خط آمار
بر اساس آخرین سرشماری سال 90 ، حدود 2/8 درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند و پیشبینیها نشان میدهد تا سال 1404 بیش از 10 درصد و تا سال 1430 بین 21 تا 25 درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند. سن سالمندی طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، 60 سالگی به بالاست، اما سن سالمندی در کشورها و جوامع مختلف و حتی در میان ساکنان مناطق تفاوت دارد چون تغییرات سالمندی، تدریجی است بنابراین سالمندی براساس تغییرات بیولوژیک، اجتماعی و روانی افراد مختلف، متفاوت خواهد بود.
زهرا تالانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: