یک دار بزرگ، چله و نخ‌های ظریف و رنگی ابریشمی و پشمی، شانه، قیچی، نقشه‌ای پر از ترنج و گل و انگشتانی پر از ذوق هنر و زیبایی زنان و مردانی که زندگی را از پشت دار قالی بزرگ می‌بینند. کسانی که نقش گل، افشان، بته‌جقه و اسلیمی می‌زنند بر تار و پودهای بی‌جان و زیبایی را رج به رج هدیه می‌کنند بر تن اصیل فرش.
کد خبر: ۸۷۶۳۰۹

فرش با آن همه هنرمندی ظریف و ریزه‌کاری‌های پرهیجان، مخصوص ایران است و هنوز که هنوز است کشورهای توسعه‌یافته غربی و حتی چین ـ کشور میلیون‌ها نیروی انسانی ـ نتوانسته تقلیدی حتی ضعیف را از آن بازسازی کند، چراکه فرش دستباف با عنصر شتاب بی‌محابا و تولید انبوه تناقضی آشکار دارد و با ابهت و قدرت مقابل صنعت ماشینی ایستاده. فرش از روح بافنده سرچشمه می‌گیرد و گل‌هایش از جان او آب می‌نوشند و سبز می‌شوند و قد می‌کشند.

گل‌ها و بوته‌های فرش ایرانی با آوازهای بافنده سحرخیز که بعد از نماز صبح پشت به کرختی روزمرگی کرده و رو به زندگی نشسسته، می چرخد و تاب می‌خورد و می‌رقصد تا به عرش برسد. آوازهایی که اگر سرت را روی فرش بگذاری صدایشان را می شنوی، صدای آرام زنی که روی قالی شعر سهراب و تهمینه می‌خواند، عاشقانه فرهاد و شیرین زمزمه می‌کند و به یاد مجنون لیلی اشک می‌ریزد «دلم گیر است در یک تار مویت، مثال شانه‌ای بر دار قالی.»

زنان ایرانی وقتی سپیده صبح هنوز خمیازه بلندش را نکشیده و از پشت کوه بیرون نیامده، روی دار قالی می‌رفتند و چشم بر نقشه باز می‌کردند و نان از دست قالی می‌گرفتند. گاهی تک‌نفره و گاهی دو سه نفری. یکی نقشه‌خوان و بقیه دنبال رو نقشه‌گو، سفیدرو، پره سرخ، یه سبز زیر، قهوه‌ای بیا وسط، آبی بشین کنار و... بعد از دو سه رج هم داستان شانه‌هایی که پود را به تار محکم می‌کردند تا جدایی میان آنها نباشد و آخر هم قیچی تیزی که با ظرافت موهای اضافه برآمده را می چید تا زیبایی نقش برجسته را دوچندان نشان دهد.

بافتن یک قالی بسته به ابعاد آن دارد، بین شش ماه تا دو سال و حتی بیشتر زمان می برد، مصداق هر که بامش بیش است این ماجرا و آخر هم در یک روز خاص و میمون چله‌کشی و پرداخت قالی تا فراز و نشیب‌هایش با هم یکی شود.

و قسمت پایانی ماجرا که شیرین نیست و به تلخی می‌گراید. داستان جدایی عاشق از معشوق و دل از دلدار، فرش‌هایی که از پنجه‌های زخمی عاشق جدا و راهی بازار می شوند تا نانی باشند بر زخم زندگی. فرش‌ها، اما وفادارند، گوشت را بگذار روی تن زیبایشان، صدای عاشق را از تار و پود گلزار آن می‌شنوی.

فهیمه سادات طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها