
خانوادهام مرا آزاد گذاشتند تا خودم برای آیندهام تصمیم بگیرم. من که تشنه محبت بودم و از طرفی نگاه دلسوزانه اطرافیان عذابم میداد با پسری آشنا شدم. به خواستگاریام آمد. تبعه خارجی بود؛ پدر و مادرم مخالفت کردند، اما من عقلم را باخته بودم .
طلاهای مادرم را برداشتم و فرار کردم. پسر جوان مرا به یکی از شهرهای مرزی برد. میخواستیم از آنجا به کشورش برویم.
نعیم طلاها و شش میلیون تومان پول نقدی را که همراهم بود، برداشت و گم و گور شد. هاج و واج مانده بودم که پلیس دستگیرم کرد. به خانه برگشتم. از آن به بعد در اتاقم زندانی شدم. خانوادهام از نظر عاطفی طردم کرده بودند. البته به آنها حق میدهم. من اشتباه کرده بودم. مدتی گذشت. از طریق اینترنت با پسر دیگری آشنا شدم.مونس تنهاییام شده بود. قرار و مدار ازدواج گذاشتیم. میگفت بعد از عمل جراحی مادرش به خواستگاریام میآید. امروز و فردا میکرد. دلواپس بودم.یک روز ادعا کرد سه میلیون تومان تقاضای وام کرده تا مادرش را به بیمارستان ببرد. به این امید که بعد از دریافت وام پولم را برمیگرداند، طلاهای همسر برادرم را دزدیدم. از پنجره آپارتمان پلاستیک بیزبان طلا را پایین انداختم. او هم از آن روز گم و گور شد و تازه فهمیدم چه حماقتی کردهام.
میترسیدم خانوادهام بفهمند سرقت طلا کار من بوده؛ فرار کردم. ماموران کلانتری 11 دستگیرم کردند و ...
غلامرضا تدینیراد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی «جامجم» با هوشنگ توکلی پیرامون تجربه بازی در «مرگ تدریجی یک رویا»
طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمیشود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز میدهد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد