سرطلایی فوتبال ایران درگذشت

پایان همایون

این روزها مرگ واژه آشنایی برای فوتبال ایران است. هنوز تری چشم‌ها بابت از دست دادن «رضا احدی» را پاک نکرده بودیم که خبر تلخ دیگری از راه رسید. در فاصله میان پنجشنبه و جمعه، در بامداد بود که خبری در گوشی‌های تلفن همراه دست به دست می‌گشت، باید چند بار آن را می‌خواندی تا باورت می‌شد. آخر مگر می‌شود آن پیرمرد موقر با آن مهربانی دلنشین و خاطرات شیرین از این پس در مراسم‌ها نباشد تا وقتی از دور تو را می‌بیند، بزرگوارانه به سوی تو بیاید و پدرانه بوسه‌ای روانه صورتت کند. این همه نوشتیم اما هنوز هم باید لحظه‌ای جرأت را بیشتر کرد تا صریح و قاطع کلام تلخ را نوشت: «همایون بهزادی درگذشت»
کد خبر: ۸۷۵۱۷۸

همایون‌خان متعلق به نسل پدران است. ستاره نسل پدران... آنها قصه‌ها از او دارند، قصه‌هایی که بخشی جذاب از تاریخ فوتبال ماست. آن روزها که کاپیتان خوش‌تیپ پرسپولیس، تقریبا همه قلب‌ها را به خود محدود کرده بود و جایی برای دوست داشتن دیگران باقی نگذاشته بود. قصه را باید از کجا شروع کرد. شروع قصه می‌تواند 14 دی‌ماه 1320 باشد، روزی که در خرم‌آباد چشم به دنیا گشود، شاید شروع قصه باید آن روزهایی باشد که سنش تازه دورقمی شده بود و به عنوان یک استعداد به شاهین پیوست. 17 سالش بود که در بزرگسالان شاهین بازی می‌کرد و در 18 سالگی به تیم ملی دعوت شد. شاید هم شروع واقعی قصه آنجایی بود که در کنار اسطوره‌هایی مثل پرویز دهداری و حمید شیرزادگان مثلث خط حمله ایران را ساخت. در خرداد سال ۱۳۴۱، در جریان دیدار دوستانه تیم‌های ملی ایران و عراق، در حالی که ۲۰ سال و پنج ماه سن داشت، پیراهن تیم ملی فوتبال را بعد از سه سال پوشید و تا سال ۱۳۵۱ پیراهن تیم ملی را در اختیار داشت و در همان سال بود که در عین ناباوری از فوتبال ملی خداحافظی کرد.

همایون که به خاطر آن پرش‌ها و ضربات سر بی‌نظیر، در سکوها با لقب «سرطلایی» تشویق می‌شد، به موازات قصه تیم ملی، قصه دیگری هم داشت، با انحلال شاهین با دستور پهلوی دوم، همایون همراه با همه ستاره‌های شاهین به تیمی تازه کوچ کرد تا یکی از عوامل محبوبیت تیم تازه‌وارد شود. همایون بهزادی برای اولین بار در روز ۱۶ فروردین سال ۱۳۴۷ در حالی که ۲۶ سال و سه ماه داشت پیراهن پرسپولیس را در بازی دوستانه مقابل تاج سابق بر تن کرد. یک ماه بعد، بهترین روزهای همایون بهزادی در فوتبال بود. با درخشش فوق‌العاده و چهار گلی که او در چهار بازی زد تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات چهارمین دوره جام ملت‌های آسیا که به میزبانی ایران برگزار می‌شد، هر چهار حریف خود را شکست داد و قهرمان شد.

همایون یک روز طلایی دیگر با پیراهن پرسپولیس داشت. آلن راجرز انگلیسی سرمربی وقت پرسپولیس در مقطعی با تیم به مشکل خورد و این تیم را ترک کرد و تا بازگشتش، این بهزادی بود که دوباره مربی بازیکن پرسپولیس شد. او در حالی‌که تیم را برای بازی دربی حساس آماده می‌کرد، راجرز پس از روزهای طولانی غیبت به پرسپولیس برگشت. در آن بازی رویایی برای پرسپولیس که ۱۶ شهریور سال ۵۲ بود، تاج 6 بر صفر شکست خورد که همایون بهزادی سه گل از شش گل را به ثمر رساند و هت‌تریک کرد. تازه بهزادی در آن بازی مصدوم بود و البته با ۳۱ سال و هشت ماه بازیکن زیاد جوانی به حساب نمی‌آمد. بعد از کناره‌گیری راجرز از سرمربیگری پرسپولیس، همایون بهزادی در زمستان ۵۳ سرمربی پرسپولیس شد. او رویه جوانگرایی را پیش گرفت و به جای کلانی، کاشانی، طاووسی، بیوک وطنخواه و… در ترکیب پرسپولیس از وجود محمدرضا زادمهر، محمد دادکان و بیژن ذوالفقارنسب استفاده کرد. اما کم‌کم داشت دوران حاشیه‌نشینی او از راه می‌رسید. او کم کم کنار رفت و دیگر هیچگاه بیشتر از یک پیشکسوت محترم در متن فوتبال وارد نشد. همایون بهزادی از مکتب شاهین بود، مکتبی که درس را بر ورزش مقدم می‌داند؛ همایون بهزادی مدرک کارشناسی را در ادبیات فارسی از دانشگاه گرفت.

دوم بهمن 1394 آخرین روز زندگی سرطلایی بود. مراسم تشییع او روز دوشنبه برگزار می‌شود و فوتبال بار دیگر عزادار است. آن‌قدر عزادار که علی پروین یکی از همبازیان او بگوید: «همایون بهزادی مردی افتاده و بااخلاق بود که برای همه ما حکم استاد را داشت.» یا محمود خوردبین این‌گونه متاثر شود: «او الگوی من در فوتبال بود و همیشه سعی داشتم در زندگی‌ام مثل او عمل کنم. زمانی که فوتبال بازی می‌کرد، هیچ‌کس نمی‌توانست روی سرش، ضربه سر بزند. او سر طلایی فوتبال ایران بود.» نسل‌های جدیدتر هم یاد همایون بهزادی را زنده نگه داشتند، علی کریمی در این باره گفت: «همایون خان پیشکسوتی محبوب، بزرگ، مهربان و خوش قلب بود و همواره به من لطف زیادی داشت. وقتی این خبر را شنیدم بسیار ناراحت شدم.» و احساساتی‌ترین برخورد را علی دایی داشت و جملاتی از این دست: «می‌خواستیم پرواز را به خاطر بسپاریم. می‌خواستیم سایه سرطلایی فوتبال‌مان را باز هم بالای سرمان داشته باشیم. دوست داشتیم پیک مرگ از ایستگاه فوتبال فاصله بگیرد. آرزویمان بود همایون خان فوتبال‌مان بیشتر بماند و با آن لحن دلنشین برایمان روایت‌گر روزهای گذشته باشد و از حافظ و فردوسی و سعدی و مولوی برایمان شعری بخواند؛ آن‌گونه که خود غزلسرای بی‌تکرار مستطیل سبز و ادیب بیرون از چمن فوتبال بود، اما چه می‌توان کرد با نفسی که کافی است برود و برنگردد؟ افسوس فاتح آسمان محوطه‌های جریمه هم ما را تنها گذاشت. خداحافظ استاد.»

...و همایون‌خان بهزادی چه خوشبخت است که روز گذشته در بازی پرسپولیس و سایپا، نسلی که هیچ خاطره‌ای از او ندارند، نامش را فریاد زدند، یادش گرامی

افشین خماند

دبیر گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها