معمای پلیسی

مرگ در آتش

معمای پلیسی

جنایت در طلافروشی

کارآگاه پس از نماز راهی رستوران شد تا ناهار بخورد، اما تماس اپراتور و اعلام جنایتی مسلحانه در یک جواهرفروشی او را مجبور کرد راهی محل قتل شود. خیلی زود خبر در شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا کرده بود و تیم‌های کلانتری و تشخیص هویت راهی محل شده بودند.
کد خبر: ۸۷۰۲۸۷
جنایت در طلافروشی

آن‌گونه که اپراتور گفته بود، مرد جوانی در یک جواهرفروشی در خیابان کریم‌خان با شلیک گلوله به قتل رسیده و مقدار زیادی جواهرات گرانبها از آنجا سرقت شده بود.

سروان برای این‌که زود به محل قتل برسد، با موتور راهی محل شد. اهالی و خبرنگاران در محل قتل تجمع کرده بودند و سروان با مشاهده رئیس پلیس در مغازه طلافروشی مطمئن شد که با پرونده‌ای جنجالی روبه‌روست که باید خیلی زود آن را کشف کند.

مامور کلانتری با مشاهده سروان به سمت او آمد و گفت: مقتول به نام رحیم به عنوان فروشنده در این جواهرفروشی مشغول به کار بود.

ساعت دو بعدازظهر یکی از کارگران بعد از ناهار به طلافروشی بازگشته بود که با جسد روبه‌رو شده و موضوع را به کلانتری اعلام کرد.

دوربین‌ها صحنه سرقت را ضبط کرده‌اند؟

نه. سارقان حرفه‌ای عمل کرده و قبل از اجرای نقشه سرقت، برق را قطع کرده بودند.

میزان سرقت مشخص است؟

براساس گفته صاحب جواهرفروشی حدود 500 میلیون تومان.

سروان به بررسی صحنه پرداخت. شیشه ویترین‌های مغازه شکسته بود و به‌هم‌ریختگی حکایت از قتل با انگیزه سرقت داشت. جسد مرد جوان پشت یکی از ویترین‌ها افتاده بود.

دکتر هم پس از معاینه جسد اعلام کرد، تیر از فاصله‌ای نزدیک به صورت مرد جوان شلیک شده و باعث متلاشی شدن صورت شده است. همین یک گلوله شلیک شدن و به احتمال زیاد قاتل تیرانداز ماهری بوده است.

کارآگاه خیلی زود تحقیقات را آغاز کرد. در زمان قتل اغلب طلافروشی‌ها تعطیل بودند و کسی مورد مشکوکی را ندیده بود.

همچنین صدای شلیک گلوله به گوش کسی نرسیده بود که این موضوع احتمال استفاده قاتل از صدا خفه‌کن را مطرح می‌کرد.

روی در ورودی ساعت کار طلافروشی اعلام شده بود؛ 8 صبح تا یک بعدازظهر و چهار تا 9 شب.

سروان پس از صحبت با اهالی، سراغ صاحب جواهرفروشی رفت. مرد میانسال و خوش‌تیپ که ناراحتی در چهره‌اش موج می‌زد.

شواهد نشان می‌دهد، سرقت توسط یک آشنا انجام شده است. به کسی مشکوک نیستید؟

من. نه. دو کارگر دارم که یکی از آنها کشته شده و به دیگری هم اطمینان دارم.

چرا در ساعت تعطیلی مغازه، ویترین را جمع نمی‌کنید؟

فروشنده‌های مغازه ناهار را اینجا می‌خوردند و حضور آنها باعث دلگرمی بود. نیازی نداشتیم ویترین را جمع کنیم.

رحیم چند وقت بود اینجا کار می‌کرد؟

از حدود چهار سال قبل. اما محسن از شش ماه قبل مشغول به کار شد.

مغازه بیمه بود؟

بله. خسارت مالی مهم نیست. نمی‌دانم چطور به خانواده رحیم بگویم. او خیلی محتاط بود و نمی‌دانم چرا در را روی سارقان باز کرده است.

کارآگاه سپس به بازجویی از محسن پرداخت. مرد جوان هنوز شوکه بود و بریده بریده جواب می‌داد.

ساعت چند مغازه را ترک کردی؟

ساعت یک بعد از تعطیلی مغازه به خانه رفتم، ناهار خوردم و بازگشتم.

کسی را در این اطراف ندیدی؟

نه. خیابان خلوت بود. باز بودن در مغازه باعث شک من شد. چند بار رحیم را صدا کردم، اما جواب نداد. ویترین‌ها هم شکسته بود. مطمئن بودم حادثه‌ای تلخ رخ داده است. به همین خاطر، به جست‌وجو پرداختم و با جسد روبه‌رو شدم.

کلید مغازه را داشتی؟

من نه، اما رحیم داشت.

سروان خیلی زود متوجه تناقض‌گویی‌های محسن شد و او را دستگیر کرد که مرد جوان دو روز بعد به قتل با انگیزه سرقت اعتراف کرد.

پاسخ معمای پلیسی قتل در رستوران

سروان با اشاره به دلایل زیر حسابدار را به‌عنوان قاتل معرفی کرد.

جثه حسابدار و ناتوانی مقتول در مقاومت مقابل او.

اشاره به فرد مشکوک مقابل رستوران.

اطلاع دقیق متهم از میزان پس‌انداز مقتول

در مسابقه هفته گذشته 3249 نفر شرکت کرده بودند که 164 نفر پاسخ صحیح داده‌اند و از میان آنها سعید سامرآبادی از کرمان و حسین مهین‌دوست از قزوین به قید قرعه برنده شده‌اند.

شما خوانندگان با اشاره به دو دلیل سروان میری در معرفی قاتل پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.

وحید شکری

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها