حال تصور کنید چگونه میتواند رابطهای میان این مساله و تعارضات حیوانات گوشتخوار وجود داشته باشد؟ این معادله سهمجهولی، نمونه بارز یکی از تاملبرانگیزترین اتفاقاتی است که بهواسطه تاثیر فعالیتهای انسانی و به صورت مستند در یکی از مهمترین عرصههای طبیعی سرزمینمان در حال وقوع است.
در این باره مطالعات گسترده یک تیم تحقیقاتی ایرانی ـ آلمانی با همکاری سازمان حفاظت محیطزیست در پارک ملی گلستان بهعنوان یکی از مهمترین پارکهای ملی ایران موجب شد به سراغ محقق ارشد این گروه دکتر ایگور خوروزیان از دانشگاه گوتینگن آلمان برویم. آنچه در ادامه میخوانید شرح چگونگی انجام این مطالعات در روستاهای حاشیه پارک ملی گلستان است.
دامهای اهلی در چه فصلی بیشتر شکار میشوند؟
بیشک برای شما نیز بارها این پرسش پیش آمده که چرا در سالهای اخیر، آمار تعارضات میان انسان و گوشتخواران با این سرعت افزایش پیدا کرده است؟ در اینجا مساله دقیقا دو چیز کاملا متفاوت است؛ نخست دامدارانی که به واسطه حمله گوشتخواران آسیب میبینند و دوم گوشتخوارانی مانند پلنگ ایرانی که از نظر حفاظتی بسیار ارزشمند هستند. این پرسش که کدام یک را باید بر دیگری ارجح دانست، از مناقشات رایج میان طرفداران محیطزیست و دامداران است که در این مقاله کمتر به آن خواهیم پرداخت و به جای آن بر دلیل علمی این مساله متمرکز خواهیم شد. مهمترین پرسش مقاله این است: چرا گوشتخواران (بهویژه گربهسانان) شکار طبیعی خود را حتی در مناطق حفاظتشده رها میکنند و به سراغ دامهای اهلی میروند؟
نتایج تحقیقات نشان میدهد در برخی مناطق، گربهسانان بیشتر در فصول سرد به دامهای اهلی حمله میکنند؛ زیرا در این اوقات از سال، شکار طبیعی آنها مثل قوچ و میشها یا به دلیل کمبود منابع غذایی یا نداشتن توانایی فیزیکی کافی، کمتر در دسترس هستند. در حالی که دامهای اهلی بهواسطه چرای غیرقابل کنترل در بیشتر اوقات سال در قلمرو زیستی گوشتخواران حضور دارند. اما از طرف دیگر در برخی مناطق اوج شکار دامهای اهلی در فصول خشک اتفاق میافتد که به وضعیت پوشش گیاهی برمیگردد. در حقیقت فصول خشک به معنای پوشش گیاهی کمتر است و شکار بیشتر سمداران تحت این شرایط کار راحتی نیست. زیرا آنها شکارچی خود را به دلیل نداشتن استتار مناسب به سرعت تشخیص میدهند و فرار میکنند. یعنی امکان شکار موفق برای یک گوشتخوار تحت این شرایط باز هم بسیار کم است. اما در مقابل، این دامهای اهلی هستند که با تمرکز زیاد در حواشی و اطراف چاهها و منابع محدود آب در مناطق خشک حضور دارند و برای یک حیوان گوشتخوار ایدهآل است که بخواهد شکاری موفق و با صرف حداقل انرژی داشته باشد.
علت انتخاب پارک ملی گلستان
دکتر خوروزیان در پاسخ به این پرسش که چرا پارک ملی گلستان را به عنوان منطقه پایلوت انتخاب کردهاند، میگوید: گلستان از پناهگاههای امن و ایدهآل برای پلنگ ایرانی است و میتواند الگویی بسیار خوب باشد که بر اساس آن تعارضات را شناسایی کنیم و دادهها را تعمیم دهیم. ما تلاش کردیم از همه روستاهای محلی درباره تلفات دامهایشان اطلاعات بگیریم. تمام 34 روستایی که در حوزه آبریز رودخانه مادرسو گلستان واقع شدهاند، در مطالعات ما لحاظ شدهاند. البته در نظر داشته باشید بر اساس قوانین ایران هیچ روستایی نمیتواند داخل مرز پارک ملی باشد و به همین دلیل روستاهایی هم که ما در مطالعات خود لحاظ کردیم، همگی در حاشیه پارک هستند.
ما از قبل میدانستیم بیشتر حملات پلنگها مربوط به آن گروه از دامهایی است که به دلیل خدمات ضعیفتر دامپزشکی به نوعی از نظر سلامت مشکل دارند. اما اکنون میبینیم بیماری دامها در حقیقت ارتباط نزدیکی با شرایط رطوبتی دارد. بنابراین ارتباط میان اقلیم، بیماریها و تعارضات کاملا مشخص است. پیادهسازی چند سناریوی تغییرات اقلیمی و مدلسازیآنها نشان داد منطقه گلستان احتمالا در قرن 21 خشکسالی شدیدی را تجربه خواهد کرد و این مساله باعث کاهش احتمال بروز بیماریها در حدود 20 درصد و کاهش تعارضات تا مرز بیش از 10 درصد خواهد شد.
مثلث تغییرات اقلیمی، بیماری و تعارض
تاثیر اقلیم بر تعارضات را میتوان از طریق نقش حدواسط در دسترس بودن طعمه وحشی مورد ارزیابی قرار داد. البته سایر فاکتورهای منشأ گرفته از وضع اقلیمی نظیر بیماری دامهای اهلی هم میتواند به نوعی در ایجاد تعارضات نقش داشته باشد. بیماریها یکی از مهمترین مشکلات دامها هستند. اما نقش آنها در ایجاد تعارضات هنوز آنطور که باید به صورت جامع مورد مطالعه قرار نگرفته است. به گفته محقق ارشد این گروه، تیم مطالعاتی ایرانی ـ آلمانی به طور مستقیم نقش طعمه را بررسی نکرده، بلکه در واقع بیشتر بر این مساله متمرکز شده که چگونه طعمه میتواند به صورت بالقوه نقش یک فاکتور ارتباطی را میان بیماری و تعارض ایفا کند. نقشههایی هم که در این مطالعه به دست آمده، تنها تاثیر قابلپیشبینی تغییرات اقلیمی را بر تعارضات نشان میدهد. مطالعه بیشتر روی گونههای قابل شکار مستلزم برنامه مطالعاتی بلندمدت است و بر اساس آن میتوان چند پایاننامه مقطع دکتری را به سرانجام رساند.
ساز و کار برهم خورده طبیعت
تحقیقات دکتر خوروزیان و تیم همکارش نشان میدهد تمام روستاهایی که در آنها تعارضی رخ داده، در بخش غربی پارک ملی گلستان یعنی جایی که پوشش جنگلی هیرکانی با رطوبت بالا وجود دارد، واقع شدهاند. خوروزیان میگوید: ما ابتدا تصورمان این بود که جنگل به دلیل پوشش گیاهی انبوه و قابلیت استتاری که برای پلنگها مهیا میکند، عاملی است که باعث میشود پلنگها آن منطقه را انتخاب کنند.
اما مصاحبههای متعدد با مردم محلی ما را به این نتیجهرساند که شش روستایی که دقیقا در محدوده جنگل گلستان واقع شدهاند، اصلا تعارضی نداشتهاند. یعنی تعارضات باید احتمالا به خاطر یک دلیل دیگر به جز جنگل اتفاق افتاده باشد.
نتایج ادامه مطالعات نشان داد بیماریهای دامی به خصوص عفونت سمها در اقلیمهای مرطوب، به ویژه در این منطقه شایع است و هرچقدر رطوبت بیشتر باشد، بیماریهای دامها هم بیشتر است. در حقیقت این دامهای ناخوش احوال و ناسالم هستند که با احتمال بیشتری در معرض خطر حمله پلنگ قرار میگیرند.
یک دام بیمار معمولا علائم سرگردانی از خودش نشان میدهد یا تلاش میکند خودش را پشت سایر دامها مخفی کند و به همین دلیل قربانی بهتری هم در زمان حمله پلنگهاست. خوروزیان در خاتمه یادآور شد: فراموش نکنید ما در مراحل ابتدایی تحقیقات خود هستیم و طبیعتا مطالعات بیشتری بهویژه در زمینه رفتار دامهای مورد تهاجم قرار گرفته و رفتار پلنگهای مهاجم لازم است تا بتوانیم در این زمینه با قطعیت بیشتر صحبت کنیم.
در حال حاضر شواهد علمی به ما میگوید خشک شدن و خشکسالی یک تهدید جدی است که نهتنها پارک ملی گلستان، بلکه حتی زیستمندان آن را نیز تهدید میکند. اما همین تهدید بالقوه به طور مشخص احتمال بیماری را در دامهای اهلی کمتر خواهد کرد و میتوان انتظار داشت تعارضات میان انسان و پلنگها هم در این منطقه کمتر شود.
فرناز حیدری - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد