با رحیم نوروزی، بازیگر سریال‌های «نفس گرم» و «آسمان من»

از بچگی دست به آچار بودم

رحیم نوروزی جزو بازیگران جوان سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است که در سال‌های اخیر بیشتر به بازی در تلویزیون پرداخته است و ارزش هایش را در مدیوم قاب کوچک به مخاطب عرضه کرده است.
کد خبر: ۸۶۶۸۲۹

نوروزی در نمایش مرگ دستفروش در نقش پسر بزرگ خانواده لومان (پیف) بازی جذاب و متفاوتی از خودش ارائه کرد و نمایش در حدود دو ماهی روی صحنه بود. در ابتدای سال جدید هم نوروزی نمایش هندوانه که نمایش تک‌شخصیتی بود را در تماشاخانه باران روی صحنه برد. با این بازیگر باسابقه درباره حضورش در مجموعه‌های «نفس گرم» و «آسمان من» و تحلیل نقش‌هایی که ایفا کرده گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید.

در دو مجموعه نفس گرم و آسمان من در قالب دو شخصیت متفاوت بازی کردید. چقدر در انتخاب‌هایتان به ایفای نقش‌های متفاوت و دور از هم اعتقاد دارید؟

به بازیگر نقش برای بازی پیشنهاد می‌شود و بازیگر مختار است که از میان پیشنهادها انتخاب کند. برای من نقش‌هایی مهم هستند که من را وارد یک چالش بکنند و نقش‌های خنثی، بی‌خاصیت و بدون کنش را دوست ندارم. تقریبا در تمام سریال‌های که محمد‌رضا آهنج کارگردانی کرده است ازجمله همین سریال آسمان من بازی داشته‌ام و این نشان می‌دهد یک رضایت دو طرفه از این همکاری وجود دارد. در آسمان من قرار بود در ابتدا نقش یکی از ماموران امنیت پرواز را بازی کنم و در مقطعی هم قرار شد که نقش جوان دچار عقب‌مانده ذهنی را بازی کنم که بعدا حامد بهداد این نقش را ایفا کرد. در زمانی که آسمان من فیلمبرداری می‌شد من درگیر بازی درسریال دیگری بودم و نمی‌توانستم نقشی را بازی کنم که در اغلب قسمت‌ها بازی دارد. بنابراین قرار شد نقش کوتاه‌تری را بازی کنم. نقشی که البته روند تاثیر‌گذاری در درام‌پردازی داستان دارد. به هرحال بازیگری شغل من است و باید به آن بپردازم. معتقدم سریال آسمان من یکی از کارهای متفاوت رسانه ملی در این سال‌های اخیر است و در آن خبری از داستان‌های ملودراماتیک و دعواهای زن و شوهری نیست و موضوعات گسترده و جهانشمول‌تری مثل جریانات سیاسی و تروریسم بین‌المللی توجه دارد. صحنه‌های داخل هواپیمایی سریال خیلی خوب کار شده است و در دنیا هم سریال و فیلم‌هایی با موضوع پرواز کم‌کم تبدیل به ژانر شده است و این کارها پر از سوسپانس و تعلیق است.

به نظر می‌رسد این شخصیت در قبال خوبی‌ها که برادر بزرگ‌ترش (حسن پورشیرازی) انجام داده، با کارهایی که انجام می‌دهد کمال نامردی را انجام می‌دهد؟

در ساختار رئالیستی سریال‌هایی که در این دوران ساخته می‌شود چندان قائل به تقسیم‌بندی شخصیت خوب یا بد نیستم. خیر و شر مفهوم اسطوره‌ای دارد و اگر در سریال‌های روزی که ساخته می‌شود مورد توجه قرار می‌گیرد به همین سر منشأ اسطوره‌ای برمی‌گردد. آدم‌های پیرامونمان آدم‌های واقعی هستند که خصلت‌های بد و خوب را توامان را در وجودشان دارند و گاهی مواقع مثل همین شخصیت برای حل مشکلاتشان کار منفی انجام می‌دهند. در سریال نفس گرم حتی یک خانم معتقد و جلسه‌ای که اهل منبر و موعظه است در جایی دچار لغزش می‌شود و خصلتی مثل حسد را بروز می‌دهد. در موقعیت است که آدم‌ها محک‌شان را نشان می‌دهند که چقدر پرهیزکارند یا گناهکار. در هر صورت این آدم برای فرار از موقعیت بد مالی به یک باندی وصل می‌شود و برادرش را در موقعیت خطرناکی قرار می‌دهد و می‌شود او را آدم بدی دانست. از نظر من او یک آدم واقعی است که به خاطر کارهایش به خودش حق می‌دهد. هیچ‌گاه در بازی نقش آدم‌های بد با این پیش‌فرض کارم را شروع نمی‌کنم که چطور آدم بده را بازی کنم و خودم را جای او قرار می‌دهم که چرا این کارها را انجام می‌دهد. دراغلب مسائل زندگی سرو‌ته همه چیز به پول بر‌می‌گردد و آدم‌ها برای تحصیل پول بیشتر دچار لغزش می‌شوند و این آدم هم قربانی بلند‌پروازیش می‌شود و می‌خواهد از هیچ به همه چیز برسد و این آدم‌ها به‌راحتی مورد سوءاستفاده آدم‌های خلافکار قرار می‌گیرند.

از حضور در این سریال خاطره‌ای دارید؟

در این سریال در یک فضای حرفه‌ای درست و بدون تنش کار کردیم و یک تیم حرفه‌ای نظیر حسن پورشیرازی، آتیلا پسیانی و دانیال حکیمی در بازیگری سریال حضور داشتند که کار کردن با آنها مملو از خاطرات خوب و ارزنده بود.

سریال نفس گرم را بیشتر اثری زنانه می‌دانند. موقعی که بازی در این سریال به شما پیشنهاد شد چه تلقی از این فضا داشتید؟

موقعی که دو ـ سه شخصیت ‌محوری یک سریال خانم باشند این فکر درذهن خطور می‌کند که با یک کار زنانه مواجه هستیم. در سریال نفس گرم هم محوریت درام داستان حول محور شخصیت ملیحه است. ملیحه عین تنه درختی است که سایر شاخه‌ها و شخصیت‌ها به آن متصل و مرتبط هستند. در کنار این محور اصلی داستان‌های موازی هم روایت می‌شود. البته رفتار مردانه در حاشیه وجود دارد. کاری که حاج مرتضی انجام می‌دهد عاملیت و فاعلیت مردانه‌ای دارد که در زندگی و خانواده تاثیر‌گذار است. عاملیت بهرام نقشی که بازی می‌کنم به‌عنوان مردی که محدودیت برای زن برادرش ایجاد می‌کند باعث بروز تنش در خانواده می‌شود. چون مرجانه گلچین به شایستگی نقش ملیحه را بازی کرد و خانمی با نگره مذهبی است. زنی که اهل توسل و قرآن است با ارزش‌های مذهبی زندگی می‌کند و مردم را به همین سمت دعوت می‌کند. اغلب مخاطبان با این پیش‌فرض سریال را نگاه می‌کنند که به تماشای یک سریال مذهبی خواهند نشست. درحالی که تم اجتماعی ـ خانوادگی سریال و بررسی مسائل روز اجتماعی در سریال نفس گرم به صورت بارزی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

به نظر می‌رسد نقش آدم‌های طبقه پایین جامعه و کارگر مثل سریال رخنه یا بهرام سریال نفس گرم را به خوبی بازی می‌کنید؟

بهرام در سریال نفس گرم یک مکانیک است. شغل پدرم مکانیک ماشین‌آلات سنگین بود. من از بچگی دست به آچار بودم و همواره با دستگاه جوشکاری، آچار، مکوتور، دستگاه تراش و روغن و فلز عجین بودم. در دوران جوانی هم کار نجاری، معرق کاری انجام داده‌ام. با ابزار و اشیا و دست‌هایم زیاد کار کرده‌ام. در آن سال‌ها بیشتر از هنر دستم فعال بود و در زندگی‌ام با مادیات اشیا خیلی سروکار داشتم، می‌توانم بگویم لای زرورق بزرگ نشدم. پدرم را در حین کار دیده بودم و آهنگ حرکتی‌اش را در ذهن به خاطر سپرده‌ام و به صورت ژنتیکی این فنی بودن در من هم وجود دارد. نوع راه رفتن، عکس‌العمل و حرف زدن آدم مکانیک و کارگر و پایین دست را می‌شناسم و البته در بازی‌ام هم مورد استفاده قرار می‌دهم. در مقطعی در تابستان هم در گود عرب‌ها خیابان شوش کار می‌کردم. دایی‌ام در این منطقه مغازه‌ای داشت و بعد از تعطیلی مدارس مدتی پیش او رفتم و زندگی کارگری سخت را در گرمای بالای 30 درجه تابستان هم تجربه کردم.

بازیگری که لای زرورق و در رفاه مادی بزرگ شده باشد به‌سختی می‌تواند نقش یک کارگر را بازی کند؟

نمی‌شود لای پرقو بزرگ شده باشید یا زیر کولر گازی تابستان را سپری کرده باشید و بتوانید به‌درستی و رئالیستی نقش یک کارگر مکانیکی را بازی کنید و نمی‌شود با نگاه آرتیستی به شایستگی این نقش‌ها را بازی کرد. زندگی برای آدم در حکم یک کلاس درس است.

شما نقش آدم‌های پولدار را هم خوب بازی می‌کنید؟

برای بازی در این نوع نقش‌ها به آرشیو ذهنی‌ام رجوع می‌کنم و آن را با رفتاری تیپیکال‌گونه مخلوطش می‌کنم.

به‌عنوان یک بازیگر بیشتر ترجیح می‌دهید در نمایش‌های کلاسیک خارجی مثل مرگ دستفروش بازی کنید یا نمایش‌های روز اجتماعی ایرانی؟

این تقسیم‌بندی قطعی نیست، چرا که تئاتر، ئئاتر است. در این موقعیت فعلی تئاتر ایرانی را نمی‌پسندم. زیرا نوشته‌های امروزی ایرانی به سمت رویکرد رئالیستی و خانوادگی رفته‌اند و بسیار به ملودرام نزدیک شده‌اند و ارزش‌های تئاتری ندارند و بیشتر دیالوگ‌محور هستند. نمایش مرگ دستفروش یک درام شناخته شده جهانی است و بهترین نمایشنامه درام قرن بیستم انتخاب شد. من در بازی‌ام در این نمایش به شیوه بازی جیمز دین توجه کردم. اما گذار و جزئی بود و از یکسری ایست‌ها و ژست‌های جیمز دین به‌عنوان نماینده نسل جوان عصیانگر دهه 40 و 50 آمریکا مورد رویکرد و توجه قرار دادم. آدمی که خانواده‌گریز است و در عین حال در درون قلبش خانواده را دوست دارد و با پدردرگیر می‌شود. عین صحنه درگیری پیف با بیلی لومان در مرگ دستفروش در فیلم شرق بهشت وجود دارد و جیمز دین با پدرش درگیر می‌شود و به زبونی پدرش اعتراض می‌کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها