در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
امکاناتی که قرار بود برای کودک تازه از راه رسیده، فراهم شود، دردسرساز شد و پدر و مادر را به جایی رساند که روبهروی قاضی دادگاه خانواده بنشینند و درخواست طلاق بدهند. این زن و شوهر که از زندگی مشترکشان خسته شدهاند دل پری دارند و هرکدام در شعبه 268 دادگاه خانواده، حرفهای زیادی برای گفتن دارند. در همان ابتدا مرد جوان رشته کلام را در دست میگیرد و به قاضی عموزادی میگوید: چهار سال است ازدواج کردهام و در این مدت مشکل خاصی با همسرم نداشتم. تا اینکه دو سال پیش متوجه شدم سارا باردار است. از آن روز به بعد درگیری من و سارا آغاز شد. ما بعد از تولد فرزندمان یک روز خوش هم نداشتیم. همسر لجباز من، از زمانی که متوجه شد باردار است زندگی را برای هردویمان جهنم کرد. او که در زندگی مشترکمان هیچ وقت پرتوقع نبود، به خاطر فرزندمان اخلاقش عوض شد و به یک زن پرتوقع تبدیل شد. سارا دیگر آن زن گذشته نبود و مرا درک نمیکرد. اولین دعوای ما وقتی برای خرید وسایل فرزندمان به بازار رفتیم، اتفاق افتاد. همسرم گرانقیمتترین وسایل و لباسها را برای فرزندمان انتخاب میکرد و هرچه به او اعتراض میکردم هم فایدهای نداشت. سارا آنقدر میگشت تا گرانقیمتترین وسیله را ببیند و بعد همان را انتخاب میکرد و از من میخواست پول آن را پرداخت کنم. با اینکه میدانست چقدر مشکلات مالی دارم و پرداخت این همه پول برایم سخت است باز هم با بیتفاوتی از من میخواست فقط پول خرج کنم. اوایل حرفی نزدم و حتی سعی کردم زیاد اعتراض نکنم تا سارا راحت باشد. تصور میکردم به خاطر بچه خیلی ذوقزده شده و از خوشحالی است که این کارها را میکند. به خاطر اینکه همسرم را دوست داشتم و خودم هم از پدر شدنم خیلی خوشحال بودم تحمل کردم و هرجور بود هزینه وسایل فرزندمان را تهیه کردم. اما تمامی نداشت. الان دو سال گذشته و من همچنان باید هرچه پول دارم صرف خرید برای فرزندمان کنم. سارا همچنان از من توقع دارد که گرانقیمتترین وسیلهها، اسباببازیها و لباسها را برای دخترمان بخرم. در این مدت آنقدر برای دخترمان هزینه کردهام که کلی زیر بار قرض و قسط رفتهام. دیگر روی آرامش را نمیبینم و هر روز و هر شب استرس پول و چکهایم را دارم.
این مرد ادامه میدهد: آقای قاضی سارا دیگر حتی یک ذره هم مرا درک نمیکند. حاضر نیست حتی به خاطر زندگیمان هم که شده کمی توقعاتش را در مورد دخترمان کمتر کند و مرا تا این اندازه اذیت نکند. باورتان نمیشود، ولی من حتی جرات ندارم یک اسباببازی خیلی کوچک و ارزانقیمت برای دخترم بخرم. کافی است سارا بفهمد که اسباببازی یا لباسی که من برای دخترمان خریدهام، ارزانقیمت است، آنوقت است که زندگی برای هردویمان جهنم میشود. او توقع دارد من هر روز هزینههای زیادی صرف امکانات دخترم کنم و هرچه میخواهد بهترینش را در اختیارش قرار دهم. در حالی که من توانش را ندارم و نمیتوانم تا این حد تحت فشار مالی باشم. اما سارا متوجه نیست و هر روز سر این موضوع با من دعوا راه میاندازد. برای همین هردو تصمیم به جدایی گرفتیم.
بعد از صحبتهای این مرد، همسرش نیز به قاضی میگوید: آقای قاضی عسل تنها دختر من و مهیار است و دوست دارم بهترینها را برایش فراهم کنم. ولی شوهرم انگار نه انگار که پدر شده و هیچ ذوقی ندارد. فقط به این نگاه میکند که چقدر پول هزینه کرده و فلان وسیله قیمتش چقدر است. من هم دیگر طاقت این رفتارهایش را ندارم و نمیخواهم در کنار این مرد زندگی کنم. او به دخترمان اهمیتی نمیدهد و حاضر نیست زندگی خوبی برایش فراهم کند. در صورتی که من از همان روز اول هم گفتم که روی فرزندمان حساس هستم و باید امکانات خوبی برایش فراهم کنم.
صحبتهای مهیار و سارا به اینجا که میرسد، قاضی عموزادی با آنها صحبت میکند و سعی میکند هردو را از جدایی منصرف کند. سارا کمی آرامتر میشود، ولی مهیار همچنان بر طلاق پافشاری میکند. برای همین قاضی از این مرد میخواهد به دخترشان فکر کند و زود تصمیم نگیرد. قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول میکند و از این زوج میخواهد در این مدت بیشتر به طلاق و جدایی فکر کنند و بعد تصمیم درست را بگیرند.
درک تفاوتها را آموزش دهید
دکتر لیلا ارشد، روانشناس در این باره میگوید: به اعتقاد من بیشتر مشکلاتی که برای زوجهای جوان به خصوص در سالهای اول زندگی مشترکشان پیش میآید به نبود آموزش مهارتهای زندگی در دوران کودکی و نوجوانی برمیگردد. لجبازی، عدم درک طرف مقابل و توقعات زیاد میتواند ناشی از همین نبود آموزشها باشد. زن یا مرد از همان دوران کودکی یا جوانی آموزشهای لازم برای مقابله با مشکلات، درک تفاوتها و حل اختلافات را ندیده و وقتی وارد یک زندگی مشترک میشوند، نمیتوانند تفاوتها و ناهمخوانیهای طرف مقابل را درک کنند. اگر زن یا مرد در زندگی مشترک با لجبازیهای بیش از حد به مشکلات و اختلافات دامن زد به خاطر این است که از کودکی و نوجوانی آموزشهای لازم برای برقراری یک ارتباط دو طرفه مناسب و موثر را ندیده است. آنها نمیدانند زندگی مشترک با یک فرد جدید هرچقدر هم که احساسی و دو طرفه باشد باز هم میتواند با اختلافات و تفاوتهای زیادی همراه باشد که زندگی را دچار مشکل میکند. فرد از بچگی در خانواده خودش بزرگ شده و به زندگی با خانوادهاش عادت کرده است و حالا که میخواهد یک زندگی خانوادگی جدید با فردی جدید را آغاز کند، اختلافات و تفاوتها را بزرگ میبیند و نمیتواند آنها را درک کند و برایشان راهحل پیدا کند. او تصور میکند این اختلافات یعنی پایان راه؛ بنابراین به اولین چیزی که فکر میکند جدایی است. در صورتی که اگر از همان دوران کودکی و نوجوانی با این مهارتها آشنا شده بود و به کسب آنها میپرداخت میتوانست زندگی راحتتری داشته باشد و هنگام بروز مشکلات منطقیتر و بدون هیچ لجبازی تصمیم بگیرد. بنابراین بهتر است جوانان پیش از ازدواج آموزشهای مهارت زندگی را به طور کامل یاد بگیرند تا توانایی مقابله با اختلافات را داشته باشند.
سیما فراهانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد