درباره فیلم‌های اکران شده در 5 ماهه اول 94

قیمت لبخند روی پرده نقره‌ای

به بهانه توزیع فیلم «گینس» در شبکه نمایش خانگی

گینس؛ شتر یا مرغ؟

کمدی انواع مختلفی دارد که البته بحث بر سر آن در این مقال نمی‌گنجد، اما نوعی از آن که به سیاهی می‌رسد سعی دارد در لایه‌های زیرین خود نگاهی عمقی و جدی داشته باشد به دنیای پیرامون خود.
کد خبر: ۸۶۰۱۹۴
گینس؛ شتر یا مرغ؟

چند سال پیش خبری در روزنامه‌ها چاپ شد که در رکورد‌گیری ساخت بزرگ‌ترین ساندویچ برای گینس حاضرین به آن حمله می‌کنند و قبل از ثبت رکورد آن را می‌خورند.

این اتفاق جذاب و در عین حال غم‌انگیز می‌توانست (تاکید مجدد) با پردازش قصه‌ای محکم و روان یک کمدی تلخ و حتی فیلمی اجتماعی باشد، اما در اولین فیلم سینمایی محسن تنابنده این اتفاق نمی‌افتد.

بدون هر‌گونه تعارف هر کس برای دیدن گینس به سینما رفته یا آن را در شبکه خانگی خریداری کرده در درجه اول به دلیل شخص کارگردان و اثر درخشانش یعنی سریال پایتخت به‌عنوان نویسنده و بازیگر و بازی رضا عطاران این کار را می‌کند، اما حاصل مطلقا نا‌امید‌کننده است.

فیلم با وجود شروع با‌مزه و جدیدش که سواری روی شتر‌مرغ برای شرط‌بندی است هر چه به جلو حرکت می‌کند دچار لکنت‌های متعدد در روایت و ساختار خود می‌شود و متاسفانه در بسیاری از لحظات سعی دارد با شوخی‌های اسلپ استیک‌وار و خارج از ادب مخاطب را با خود همراه کند.

اما این اتفاق نمی‌افتد و شاید اولین نکته‌ای که باعث این مساله می‌شود بی‌هویت بودن ساختار این لحظات کمیک و سرگردانی اثر در گفتن داستان خود است.

داستانک‌های کنار ماجرای اصلی هم صرفا در چند دیالوگ اتفاق می‌افتد و ادامه‌دار نیست و اتفاقا سرانجامی ندارد؛ مثل علاقه فردین به شیما یا دعوا با صاحب کارشان در مزرعه شتر‌مرغ و مانند اینها که در فیلم فراوان است.

اما نکته مهم‌تر مشخص نبودن قصه اصلی است. قصه اول با تصادف ماشین حامل شترمرغ تمام می‌شود و داستان گینس و رکورد از یک سوم پایانی آغاز می‌شود و با شلختگی و آشفتگی به سرانجام نمی‌رسد و بسیاری از شخصیت‌ها و ماجراهای نیمه اول فیلم به حال خود رها می‌شوند.

حتی اعتیاد رضا عطاران یا مشکل مادر‌زادی برادر دیگر هم فقط برای چند شوخی دم‌دستی و گاهی زننده در فیلم طراحی شده و استفاده درستی از آن نمی‌شود و به‌جز سکانس بردن شتر‌مرغ به داخل خانه و شک صاحبخانه و اتفاقات بعدی تقریبا هیچ‌کدام از شوخی‌ها و سکانس‌های دیگر به قول اهالی فیلمسازی در‌نیامده است.

فیلم شاید در بعضی قسمت‌ها خواسته نقدی داشته باشد به دلالی و مافیای انواع و اقسام رکورد‌های عجیب و غریب در کتاب گینس که به دلیل نداشتن ساختار محکم فیلمنامه‌ای این اتفاق نمی‌افتد.

شاید اصلی‌ترین دلیل این عدم توفیق دیر شروع شدن قصه‌ای است که قرار بوده فیلم با آن به پایان برسد و این واکاوی در حد چند متلک به شخصیت غنچه باقی می‌ماند و به پشت پرده این تجارت نامتعارف نمی‌پردازد.

بازی‌های دو شخصیت اصلی هم هیچ نکته یا ویژگی متفاوتی نسبت به سایر آثارشان ندارد و حتی بازیگر توانایی مثل علیرضا استادی هم نکته خاصی ندارد و به نظر می‌رسد برای عطاران و تنابنده یک توقف و حتی عقبگرد در کارنامه حرفه‌ای‌شان باشد.

گینس فیلمی است آشفته و بی‌سرانجام که بیشتر بر مبنای دو اسم در عنوان بندی ساخته شده و مثل شترمرغ هویت دو گانه‌ای دارد؛

هویتی که در بسیاری از سکانس‌ها می‌توانست به کمک اثر بیاید. تنابنده هم در نگارش فیلمنامه و بازیگری در تلویزیون نشان داده بسیار باهوش و مستعد است.

اما گینس قطعا به‌عنوان شروع یک کارگردان در سینما به‌عنوان فیلم اول نقطه شروع خوب و آغاز‌گر مسیری موفق نخواهد بود.

بهرنگ ملک‌محمدی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها