سالهاست که جایگاه زنان در قاب تلویزیون تا حدودی به تثبیت رسیده است. برخلاف قبل از انقلاب که حضور زنان در سینما و تلویزیون به شکلی بیثبات بود و در نقابی دیگر فقط جذابیتهای ظاهری آنها مورد توجه قرار میگرفت.
حضور زنان تا سالها موضوع قابل بحثی در میان اهالی سینما و رسانه بود، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستاندرکاران سینما و تلویزیون با تلاش قابل توجهی سعی کردند چهرهای واقعیتر از زنان ایرانی را در قاب تصویر ارائه دهند.
در این مسیر پرفراز و نشیب گاه شاهد به ثمر رسیدن تلاشها و خلق شخصیتهای زن جذاب و تاثیرگذار بودهایم.
زن و قهرمان زن ایرانی
آزیتا حاجیان، بازیگر سریال «کیمیا» درباره نقش زن و جایگاه این قهرمان در آثار تلویزیونی میگوید: قهرمان ایرانی با قهرمان زن ایرانی دو تعریف متفاوت دارد.
تعریف ما از قهرمان در اساطیر و فرهنگ ما موجودی است با ویژگیهای انسانی که بتواند روی نفس خود پا بگذارد و از رفاه و دلبستگیهای خود به خاطر مردم بگذرد و به جای اینکه به خود فکر کند
و درگیر تامین احتیاجات خود باشد به فکر دیگران است و جوانی و عمر خود را برای رفاه حال مردم و خوشحالی مردم صرف میکند.
در اصل قهرمان یک فداکار و ایثارگر است. با این وصف زن قهرمان یا مرد قهرمان هیچ فرقی با هم ندارند و بحث تفکیک جنسیت را نباید وارد مقوله انسانی کرد.
در جامعهای که رفاه و رشد تعالی انسانهای آن جامع است، مقوله جنسیت و تفکیک آن را مخدوش میکند.
او ادامه میدهد: درباره حضور زن قهرمان ایرانی هم باید بگویم که در زمانی سیاستهای سازمان صدا و سیما به اقتضای شرایط و تفکر مدیریت قبلی شاید کمتر به این موضوع میپرداخت.
اما در شرایط فعلی با هدایت آقای سرافراز این اجازه داده شده است که مجموعههایی چون کیمیا و نفس گرم و... بر محوریت حضور پررنگ زنان بپردازند و به آنها بیش از پیش هویت بدهند.
حاجیان توضیح میدهد: به عقیده من در جامعهای که به حقوق انسانها پرداخته میشود نباید هیچ تفکیکی روی مرد یا زن بودن آن وجود داشته باشد، اما میتوان به شکل و شمایل دیگری به آن اهمیت داد.
تا به امروز به هر نحوی که بوده با تغییر مدیریت جدید سازمان صدا و سیما حضور و ورود زنان را به عرصههای مختلف نشان دادهاند.
باید بگوییم ما پیش از این در دوران انقلاب، دفاع مقدس و حتی در گذشته در شاهنامه فردوسی زنانی مانند گرزآفرین داریم که خودشان به تنهایی بزرگترین قهرمان محسوب میشوند.
از گذشته تا به امروز
تلویزیون بیش از سینما به نقش پررنگ زنان در بنیان خانواده و تقویت روابط زن و مادر پرداخته و به آن اهمیت داده است.
این قاب جادویی بیش از سینما، نگران از هم پاشیدن روابط خانواده بوده و به هر بهانهای سعی در به تصویر کشیدن مادران فداکار و دلسوز دارد.
سازندگان آثار تلویزیونی برخلاف سینماگران نگران رونق گیشه و حضور در جشنوارهها نبوده و با توجه به رعایت اصول کار میتوانند نظر رسانه و منتقدان را به خود جلب کنند.
البته با رعایت اصول و تکنیکهای سریالسازی و با احترام به دغدغههای برنامهسازی کار را به خوبی پیش میبرند.
در تلویزیون کارگردان باید در راستای اهداف سازمانی حرکت کند که ترویج زندگی سالم و نمایش روابط صمیمانه خانوادگی یکی از آن اهداف است.
البته در سینما نیز زندهیاد علی حاتمی توانست بهخوبی درباره نقش زنان و بهخصوص درباره مادر و زن ایرانی سخن بگوید.
23 سال است که از ساخت فیلم «مادر» این کارگردان بزرگ میگذرد، اما همچنان و هر بار که این فیلم را میبینیم، بغضمان میگیرد، هر وقت که غلامرضا میگوید: «مادر مرد از بس که جان ندارد» بیشتر دلمان میگیرد و مقام مادرو زن ایرانی در ذهنمان تداعی میشود.
دراین فیلم و نیز برخی سریالهای تلویزیونی که هماکنون از آنتن شبکههای سیما در حال پخش است، مادران فداکاری را دیدهایم که همچون نخ تسبیح اعضای خانواده را دور جمع میکنند.
بازی الهام حمیدی در سریال شوق پرواز و در نقش همسر شهید بابایی خود گواه عاطفه و فداکاری یک مادر بود.
به گفته این بازیگر «خانم حکمت بانویی هستند که در تمامی مراحل زندگی صبر و خواست خدا را الگوی خود قرار میدهند و لذا توانستهاند آنطور که باید و انتظار میرود.
فرزندانی نمونه تربیت کنند.» رقیه چهره آزاد در فیلم سینمایی مادر، حمیده خیرآبادی در سریال پدرسالار با بازی ماندگارشان یکی از مهربانترین مادران آثار نمایشی را باورپذیر کردند.
اولین تصویری که از این آثار در ذهنمان بهعنوان خاطره ثبت شده، سفره بزرگی بود که توانست همه اعضای خانواده را دور هم جمع کند. اصلیترین دغدغه این زنان در مقام مادراین بود که این جمع صمیمانه از هم نپاشد.
زمانی که کدورت و سوءتفاهم بین اعضای خانواده فاصله انداخت، او خودش را سپر بلا کرد تا آرامش از دست رفته را دوباره به خانه بازگرداند. مادر هر دو اثر، به اختلافات درونی کاری نداشت و همیشه تکیهگاه همه اعضای خانواده بود.
قهرمان زن از نگاه جامعه
محمدرضا ورزی، کارگردان «معمای شاه» در اینباره میگویــد: دو الگوی شاخص زنان هر جامعهای باید حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س) باشند که درواقع یک نمونه از زن قهرمان و یک شیرزن معرفی میشوند که بالطبع الگوی مناسبی در جامعه اسلامی به شمار میآیند.
ما نیز در مقام فیلمساز میتوانیم در کارهای نمایشی این الگو را ایجاد کنیم و در بخشهای مختلف یک زن مبارز را در قالبهای رسانه که جنبه آموزشی و آگاهیدهنده دارد به تصویر بکشیم.
او با اشاره به نقش زنان در سریال کیمیا توضیح میدهد: من کیمیا را کامل ندیدهام و نمیتوانم خیلی درباره آن توضیح بدهم.
اما آن چیزی را که دیدهام این بود که سعی شده درواقع یک نمونه از زن مبارز ایرانی را در بخشهای مختلف قبل و بعد از انقلاب اسلامی و نیز در دوران دفاع مقدس نشان دهد.
جای خالی قهرمانان زن در تلویزیون
ورزی ادامه میدهد: با توجه به قسمتهای کمی که دیدهام، معتقدم نویسنده محترم با توجه به اینکه سابقه نگارش سریال نرگس را دارد، توانسته خیلی خوب یک زن مبارز قهرمان را روایت کند.
او میگوید: با توجه به پتانسیلهایی که در قصهنویسی و نویسندگی سریالها داریم، واقعا جای قهرمانان زن در رسانه ملی خالی است.
ما نیز در سریال معمای شاه و در بخش داستانی سعی کردهایم این موضوع را به خوبی بگنجانیم و گوهر خیراندیش را بهعنوان بازیگر در جایگاه یک بانوی قهرمان نیز انتخاب کردیم.
نمونه دیگر این زن ایرانی را نرگس محمدی بازی کرده است که به خاطر حفظ حجابش در آن برهه تاریخ دست به مبارزه میزند.
در واقع جای پرداختن به قهرمان زن در رسانه و فیلمسازیهای ما خالی است، این مبحثی است که بخوبی میتوان به آن پرداخت و با مناسبتهای متفاوت هر کدام را با تازگی و نو بودن خودش بیان کرد.
او ادامه میدهد: مردم فیلم خوب را میبینند و از آن تاثیر میگیرند و این اتفاقی است که در کیمیا بهخوبی دیده شده است و توانسته رسالت و حرف اصلی خود را بیان کند و با مردم ارتباط برقرار کند.
به عقیده من هر کاری نقاط ضعف و قوت مخصوص به خود را دارد و این در همه مجموعهها و برنامهها وجود دارد.
در کیمیا میتوان نقاط مثبتش را بازی خوب آزیتا حاجیان، مهراوه شریفینیا و بازی کاملا متفاوت رضا توکلی دانست.
برای اولین بار بود که رضا توکلی کاری نو و بسیار متفاوتتر از دیگر نقشهایش ایفا کرد والحق که توانست بهخوبی آن را ادا کند و همچنین بازی بیوک میرزایی باتوجه به نقش کوتاهی که داشت.
توانست آن را بهخوبی ایفا کند یا مهدی سلطانی و دیگر بازیگران که با انتخاب خوب جواد افشار بهدرستی در کنار یکدیگر چیده شدند.
کارگردان معمای شاه با اشاره به رسالت فیلمسازان میگوید: ما برای مردم فیلم میسازیم و سعی میکنیم تمام فاکتورهایی که مردم نیاز دارند و آن را میپسندند رعایت کنیم.
به بچههای کیمیا تبریک میگویم که توانستند با تمام سختیها کاری بهخوبی کیمیا را به ثمر برسانند و جواب تمام تلاشهایشان را گرفتند.
کلیت موضوع این است که قهرمانان سوژههایی هستند که میتوان به آنها بارها پرداخت و در کنار قهرمان زن ایرانی که با حضور ضدقهرمان درهر فیلم نمود پیدا میکند.
رویارویی مادران و زنان نگران جامعه دریک نگاه
در سریالهای ایرانی طیف متنوعی از مادران را دیدهایم و همین رنگارنگی جذابیت این شخصیتها را بیشتر کرده است.
مریم امیرجلالی با حضورش در نقش مادر عصبی و نگران و غرغرو این فهرست را کامل میکند! پری امیرحمزه، مادر اسد در سریال آرایشگاه زیبا رگههایی از حسادت و خودخواهی را در وجودش داشت.
مادر اسد (با بازی رضا بابک) به خواستههای پسرش احترام نگذاشت و بر حرفش پافشاری کرد، اما در نهایت تسلیم سلیقه اسد شد و به خواستگاری زنی رفت که او دوستش داشت.
این مادران متنوع گاه در کنار هم قرار گرفته و گاه روبهروی هم ایستاده و با درگیریشان قصه را پیش بردهاند.
اوج این تقابل را در سریال «مدینه» شاهد هستیم. روحی بهعنوان یک مادر عصبی و پرهیاهو در برابر شخصیتی به نام مدینه قرار میگیرد که مظهر سکون و آرامش است.
مدینه یک شخصیت آرمانی از زن ایرانی و اسلامی است که تمام زنان سرزمینمان میتوانند آن را الگوی خودشان قرار دهند.
مدینه بهعنوان یک اثر زنانه میتواند تاب و تحمل مادران و زنان ایرانی را به تصویر بکشد و تا قرنها درباره استقامت او سخن بگوید.
البته در شخصیتپردازی مدینه شاهد نقاط ضعف اخلاقی هم بودیم که فیلمنامهنویس تعمدا این ویژگیهای کمرنگ را طراحی کرده بود.
اما در مجموع مهربانی و درایت مدینه بر همه ویژگیهایش غلبه داشت و او بهعنوان زنی کاردان و دوراندیش و فداکار در محیط خانواده و اجتماع به بیننده معرفی شد.
«نفس گرم»؛ شکست کلیشهها
محمد عمرانی، بازیگر سریال نفس گرم درباره نقش زنان میگوید: حضور و نشان دادن نقش زنان درجامعه و همچنین به تصویر درآوردن آن در قالب مجموعههای تلویزیونی مستلزم پژوهش و تحقیقاتی است که من احساس میکنم صلاحیت این را ندارم بخواهم پاسخ بدهم.
کسی باید راجع به این بحث صحبت کند که سالها پژوهش کرده و تولیدات خود را بر این اساس بنا کرده باشد.
عمرانی میگوید: همه عوامل سریال نفس گرم تلاش خود را کردند بهترین را به تصویر بکشند و آرزوی من این است که شما خبرنگاران ما را نقد کنید.
نقدی مثبت و سازنده که آیندهساز تولیدات بهتر و بیشتر باشد و همچنین از سویی مورد انتقاد قرار بگیریم و بتوانیم مردم را راضی کرده باشیم.
مجموعه تلویزیونی نفس گرم در واقع یک کار درام اجتماعی است که تمام کلیشهها را کنار گذاشته و بعد دیگری از زندگی یک خانواده ایرانی را روایت میکند.
او توضیح میدهد: طی سالهای اخیر ما آدمها را در دو قالب خوب یا بد در تلویزیون شاهد هستیم؛
یا خوب هستند و جزو معصومین محسوب میشوند یا بد که با مولفههای شیطانی آنها را معرفی میکنیم که در این مجموعه نویسنده با هوشمندی و قلم خود کلیشه و تکرار را شکست و بانویی را نشان داد که با وجود بعد مثبت درونیاش لغزشهایی دارد که با امتحان الهی روبهرو میشود و این نکته جسارت و صراحت قلمی است که نویسنده خرج کرده است.
باید پوشش واقعی را به تصویر بکشیم
او در ادامه میگوید: این در حالی است که آدمها به اقتضای جایگاه و مرتبه خود صفات مختلفی دارند که هرکدام میتوانند درامی را شکل بدهند و به همان اندازه که نقاط مثبت در هر شخص است نقاط ضعف و منفی هم تعریف شده که هر کدام پتانسیلهایی را دربرمیگیرد.
عمرانی با اشاره به همکاری با تهیهکننده این سریال میگوید: نفس گرم اولین تجربه همکاری من با آقای رضوی بود و بسیار خرسندم که با مرد شریفی چون ایشان همکاری کردم.
رضوی ازآن معدود انسانهایی است که با توجه به مرور زمان عقیده و افکارش تغییر نکرده است و فضایی پاک و سالم را نهتنها برای خودش، بلکه برای تمام گروه فراهم میکنند و جای دارد در اینجا از وی تشکر کنم.
من تمام تلاش خود را کردم که بازی متفاوت را با توجه به شخصیت مقصودی بازی کنم و اگر بخواهم آن را ارزیابی کنم یا بگویم که خوب یا بد است، که این را بهعهده مخاطبان میگذارم تا آنها نمره واقعی را به بازی من بدهند.
واقعیت من نهایت تلاشم را کردم و آن چیزی که تا به امروز از مردم دریافت کردم رضایت نسبی بود که سوای از تعارف آن را بیان کردند.
تا به امروز شاهد بازخورد مثبت و استقبال چشمگیر مردم بودهایم، تماشاچی قالب و خوراک خود را پیدا کرده است و به نسبت میتوان گفت که از ما راضی هستند.
عمرانی درباره شباهت بین دو مجموعه تلویزیونی نفس گرم و پردهنشین میگوید: من به طور کامل شاهد مجموعه تلویزیونی پردهنشین نبودم.
اما باید بگویم این دو سریال از نظر فضا و ساختار اصلی هر دو در فضای مذهبی ساخته شدهاند و حرف و دغدغههایشان در جاهایی مشترک است، اما در کل باهم بسیار متفاوت هستند.
زنان سربلند در آثار تاریخی
زنان در بیشتر آثار تاریخی توانستند سربلند بیرون بیایند. بهعنوان مثال سریال «رعنا» کاری از داوود میرباقری در سال 1367 با موضوعی سیاسی روانه آنتن شد و حوادث انقلاب اسلامی ایران را از زاویه دید یک زن به نمایش گذاشت.
رعنا خودش یک مبارز انقلابی نبود؛ اما رژیم پهلوی فرزند و همسرش را قربانی اهداف سیاسی خود کرده و رعنا در معرض ترکشهای این مبارزه قرار گرفته بود.
رعنا را میتوان در کنار دیگر زنهای مرموز این کارگردان همچون ناریه، جاریه، قطام و عمره قرار داد که بعضا با تصمیمگیریهایشان پایانبندی قصههای تاریخی میرباقری را تغییر دادند.
در سریال رعنا شخصیتمحوری اثر هم مدیریت خانواده را بهعهده دارد و هم با جستوجوهایش قصه را به پیش میبرد.
او برای آزادی همسرش تلاش میکند و دنبال ردپایی از پسر مجروحشدهاش میگردد. برای میرباقری فرقی ندارد که قصه تاریخیاش در کدام نقطه از دنیا اتفاق میافتد.
او چه زمانی که به تاریخ ایران میپردازد و چه زمانی که تاریخ اسلام را ورق میزند، ذرهبین به دست میگیرد و دنبال زنان سرنوشتساز میگردد.
و اما حضور بازیگران زن در آثار طنز
خوشبختانه زنان در بیشتر آثار کمدی و طنز توانستند خوش بدرخشند، ولی نتوانسته به اندازه مردان داستان دیده شوند.
با وجود محدودیت زنان در آثار طنز عدهای از آنان چون شقایق دهقان در سریال ساختمان پزشکان و نیز مرجانه گلچین در بزنگاه عطاران توانستند مخاطبان بسیاری را پای گیرندههای تلویزیون بنشانند.
مرجانه گلچین در سریال بزنگاه ایفاگر نقش بهجت، زن برادر نادر بود و به نوعی بعد از مرگ پدر خانواده، بزرگتر و تکیهگاه آنها محسوب میشد.
بهجت در مقایسه با دیگر شخصیتها رفتارهای سنجیدهتری داشت و حضورش در بین آن همه آدم بیمنطق، بامزه جلوه میکرد.
پس از بزنگاه این بازیگر حضور پررنگی در سریالهای کمدی داشت؛ ولی هیچگاه نتوانست موفقیت این سریال را تکرار کند.
خوشنشینها، راه در رو، نقطه سر خط و مجموعه دزد و پلیس سریالهایی هستند که این بازیگر در آنها بهعنوان یک کمدین زن جلوی دوربین رفت.
شقایق دهقان هم با ایفای نقش خانم شیرزاد (ساختمان پزشکان) یکی از جذابترین شخصیتهای کمدی زن را ایفا کرد.
او فردی کندذهن بود که در عین حال اعتماد به نفس بالایی داشت و نمیخواست اشتباهاتش را قبول کند.
تکیهکلام «واقعا» که بعد از چند سال هنوز مردم از آن استفاده میکنند یادگار این شخصیت است. خانم شیرزاد را معمولا پشت میز کارش و در حال انجام امور منشیگری میدیدیم.
او حرکت زیادی نداشت و صرفا با دیالوگها و تعجبهایش مخاطب را به خنده میانداخت. البته ناگفته نماند که زنان سریال «پایتخت» توانستند در کنار همسرانشان در اقتصاد خانواده سهیم باشند و نیز بهعنوان همسر و مادر به وظایف خود عمل کنند.
سیروس مقدم نیز بهعنوان کارگردانی فعال در گونههای مختلف، بهخوبی توانست با ایجاد لحظاتی طنز تا سالهای سال خاطره خوشی از پایتخت را در ذهن مخاطبان زنده کند.
آثار بسیاری در سینما و تلویزیون ایران در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی روانه آنتن شد که در کنار حفظ شأن و مقام زن توانست چهره مناسبی از یک بانوی ایرانی را به تصویر بکشد که این امر را میتوان مدیون مدیران خوشفکر و کارگردانان باسواد این عرصه دانست.
الهه علیزاده
ضمیمه قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد