«بازی هنوز شروع نشده، سکو خالی است. هیچ پرده‌ای تماشاگر را از صحنه جدا نمی‌کند. هیچ‌گونه زمینه نقشی یا صحنه‌آرایی خاصی برای بازی وجود ندارد؛ آنچه هست جزو تزئینات موقوفی ساختمان تکیه است؛ یعنی علم‌و‌کتل‌های سیاه و سبزی که چندجا پایه‌هایشان در زمین فروشده‌است؛ شمایل‌ها و بیرق‌ها و آویزهای دیگری که با رنگ‌های تیره و تلخ از در و دیوار غرفه‌ها آویخته است و نشانه‌هایی چون پنجه و عماری که با تداعی خاطراتی به ذهن تماشاگر احساسات او را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، همه اینها فصلی کلی و پرشکوه برای نمایش ایجاد می‌کند... ناگهان دسته موسیقی آهنگ اندوه‌آوری را سرمی‌کند.
کد خبر: ۸۵۹۵۰۰

سپس همه شبیه‌های تعزیه روز که پیشاپیش آنها معین‌البکا قرار گرفته، در یک صف و با نظم و حزن عمیق وارد تکیه می‌شوند و... همگی ـ در حالی‌که معین‌البکا از آنها جدا می‌شود ـ از صحن تکیه خارج می‌شوند. معین‌البکا روی سکو می‌رود، حمدی می‌گوید و دعایی به بانی مجلس و تماشاگران و ... می‌کند... پس از آخرین دعا به اشاره چوبدست معین‌البکا، دسته موسیقی شروع به نواختن آهنگ پرشور و کوتاهی می‌کند و با توقف این آهنگ، نسخه‌خوان‌ها تعزیه را شروع می‌کنند.» عبدالله مستوفی در «شرح زندگانی من» در وصف تعزیه این‌گونه نوشته است.

شبیه‌گردانی یا شبیه‌خوانی یا تعزیه، در اصل نمایشی بوده برپایه قصه‌ها و روایات مربوط به زندگی پیامبر اسلام و به‌ویژه رخدادها و فجایعی که در محرم سال61 هجری در کربلا برای امام حسین(ع) و خاندانش پیش آمد که به‌تدریج گسترش پیدا کرده و همه جنبه‌های داستانی و تفننی فرهنگ توده را شامل شده است.

موسیقی تعزیه، بخش مهم و تاثیرگذاری از این هنر را به خود اختصاص داده؛ موسیقی‌ای که بیشتر جنبه آوازی دارد و اجراکنندگان آن به دو گروه تقسیم می‌شوند. یک گروه، امام‌خوان‌ها که آوازهای خود را بیشتر در مایه‌های متین مثل پنجگاه، رهاوی و نوا می‌خوانند. دسته دیگر مخالف‌خوان‌ها که معمولا شعرهای خود را با صدای بلند و بدون تحریر و با آهنگ اشتلم و پرخاش ادا‌ می‌کنند.

هوشنگ جاوید، پژوهشگر و کارشناس موسیقی‌های آیینی، شبیه‌خوانی را برگرفته از تفکر هنرمندان ایرانی می‌داند که نه‌تنها با شعر و اوزان آن، بلکه با موسیقی و نمایش آشنا بوده و به پیروی از دراویش شیعه که چاوش‌خوانی، شمایل‌خوانی و پرده‌خوانی می‌کرده‌اند، گروه‌های سیاری را به‌وجود آورده و با مردم از وقایع کربلا می‌گفته‌اند.

نویسنده کتاب «موسیقی رمضان»، با اشاره به‌وجود دو نوع موسیقی ملموس و ناملموس در تعزیه می‌گوید: موسیقی ملموس آن است که در قالب آواز یا نواختن سازهای بادی و کوبه‌ای اجرا می‌شود و موسیقی ناملموس، آن چیزی است که در متن نسخه‌ها وجود دارد و بر زبان نسخه‌خوان، جاری می‌شود. برای نمونه عود، تنبک، کمانچه، تار و... ادواتی است که در متن نسخه‌های شبیه‌خوانی به کار می‌رود، اما در عالم واقع از آن استفاده نمی‌شود برای مثال، مخالف‌خوان‌ها نام هر کدام از این سازها را بر زبان می‌آورند، مثلا می‌گویند: اگر حسین کشته شود، چنگ می‌زنیم و عود می‌نوازیم، اما نوازنده‌ای نیست تا این سازها را بنوازد و اینجاست که موسیقی مذهبی ما به‌گونه‌ای تعریف می‌رسد.

جاوید، ترکیب‌بندی سازها در شبیه‌خوانی را شبیه به ارکسترهای جنگی بدوی می‌داند و معتقد است: به‌جز تکیه دولت، هیچ‌گاه در مراسم شبیه‌خوانی از ارکستر استفاده نمی‌شده است و هنوز هم ارکستری وجود ندارد، گرچه مردم هر منطقه از موسیقی خاص خود بهره می‌برند؛ مثلا مازندرانی‌ها از مقام‌های هجرانی و غریبی که ویژه آن دیار است، استفاده می‌کنند.

وی اختصاص مکانی ثابت و دائم به شبیه‌خوانی را ضروری می‌داند و می‌گوید: هنر شبیه‌خوانی، موجب رسیدن انسان‌ها به زمان و مکانی مقدس می‌شود و کلام آهنگین، ارواح انسانی را در پیمودن این مسیر، یاری می‌دهد. بنابراین اگر مسئولان، چنین حال و هوایی را درک کرده باشند به حمایت از هنری می‌پردازند که طی 700 سال، شکل گرفته و نسل به نسل منتقل شده است.

به گفته جاوید، شبیه‌خوانی، تنها به ایام سوگواری اختصاص ندارد به همین خاطر متولیان فرهنگی می‌توانند فضایی را برای اجرای نمایش‌های سنتی و آیینی چون شبیه‌خوانی، نقالی و نمایش‌های روحوضی در نظر بگیرند؛ فضایی که می‌تواند در جذب گردشگر به آنها یاری رساند، همان‌گونه که چینی‌ها از مدت‌ها پیش، چنین کرده‌ و فضایی را به اجرای نمایش‌های آیینی خود اختصاص داده‌اند.

او در پاسخ به این‌که شبیه‌خوانی تا چه اندازه می‌تواند برای یک گردشگر خارجی جذاب باشد، می‌گوید: ممکن است یک گردشگر خارجی نتواند همه نمادهای موجود در شبیه‌خوانی را دریابد، اما این نمایش سنتی ـ‌آیینی برایش تازگی دارد و بسیار جذاب است و ما باید فضایی را به اجرای دائمی این هنر اختصاص دهیم با این کار علاوه بر جذب گردشگر خارجی، ایرانیان هم با آداب، رسوم و آیین‌های چند صدساله خود چون نوروز، آیین‌های عاشورایی، شبیه‌خوانی و نقالی آشنا می‌شوند آن هم در روزگاری که مردم، باورهای عمیق و ریشه‌دار خود را از دست داده‌اند و فرهنگ اسلامی ـ عرفانی خود را به‌درستی نمی‌شناسند، در صورتی که گذشتگان، حتی اسطوره‌باورتر از مردم امروز بوده و تا این اندازه با خود بیگانه نشده بودند.

بعضی معتقدند شبیه‌خوانی، نتوانسته آن‌گونه که باید و شاید، خود را با شرایط امروز هماهنگ کند و به روز شود، اما جاوید براین باور است که مضامین عمیقی که در دل این هنر نهفته است، هرگز کهنه نمی‌شود. مگر مفاهیمی چون شهادت، آزادیخواهی و عدالت‌طلبی، به مرور زمان، معنی و مفهوم خود را از دست می‌دهند؟! مضامین، تازه و ثابت باقی می‌مانند، اما چگونه روایت‌کردن آنها تغییر می‌کند. برای نمونه بن‌مایه شبیه عاق‌ والدین که احترام به پدر و مادر است به‌جا می‌ماند و داستان آن، دستخوش تغییر می‌شود.

جاوید برخلاف بعضی کارشناسان که فرهنگ مسیحیت را بر شبیه‌خوانی موثر می‌داند، معتقد است: شاید آیین‌های قدیمی بر شبیه‌خوانی ما تاثیر گذاشته باشد، اما مسیحیت در آن زمان، فرهنگ غالب و مؤثر بر ایرانیان نبوده است. اگرچه مردم این سرزمین، از روزگار باستان تاکنون به همه ادیان احترام می‌گذاشته و تلاش می‌کردند تا در کنار پیروان دین‌های دیگر زندگی خوبی داشته باشند.

این پژوهشگر موسیقی نواحی به ضرورت پژوهش‌های آسیب‌شناسانه در ارتباط با موسیقی و هنر تعزیه اشاره می‌کند و می‌گوید: باید انجمنی تشکیل شود و به آسیب‌شناسی هنر شبیه‌خوانی بپردازد و نسخه‌های اصیل را استخراج کند و به شبیه‌خوان‌ها اجازه ندهد که به‌اصطلاح خارج بخوانند. همچنان که لازم است فضایی به اجرای همیشگی تعزیه به‌عنوان هنری که در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده اختصاص پیدا کند.

زهره نیلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها