فیلم «سوختن» به شبکه نمایش خانگی آمد

سوختن و ساختن با قیصر‌های امروزی

«سوختن» به کارگردانی بهرنگ توفیقی ویژگی‌های خاص خود را دارد که می‌توان درباره آنها صحبت کرد. اول این‌که این فیلم بازیگری نام‌آشنا دارد که از فوتبال به نقش اول فیلم رسیده و سرمایه‌گذار کار بوده و بی‌توجه به کیفیت بازی، جسارت قابل تاملی انجام داده است.
کد خبر: ۸۵۲۹۸۴

دوم این‌که این فیلم جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم‌های ویدئویی (یاس) در رامسر را از دستان مسعود کیمیایی دریافت کرده است. سوم این‌که این فیلم به سراغ موضوعی رفته که همیشه در سینما و تلویزیون یک موضوع فرعی بوده و آن هم تجارت آبرو و حیثیت و اخاذی از چهره‌های عمدتا مشهور است. این موضوع مهم و تقریبا مبتلابه امروز جامعه با توجه به افزایش سرسام‌آور فضاهای مجازی سوژه خوبی برای فیلمسازان و تحلیلگران مسائل اجتماعی است.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین نکته فیلم «سوختن» یک جدال و کشمکش جدی بین یک فیلم فرهنگی با یک فیلم فارسی تمام‌عیار است. این درگیری موضوعی و ساختاری تقریبا در تمام سکانس‌های فیلم به چشم می‌آید، اما دلیل اصلی این اتفاق چیست؟ مطمئنا قصه اولیه سرآغاز این جدال است. رضا پس از ده سال دوری ـ که هشت سالش زندان بوده ـ به ایران بازمی‌گردد تا راز خیانت برادرش را بفهمد متوجه می‌شود برادرش حالا تجارت آبرو و حیثیت می‌کند. اصطلاحی در تولید سینمایی و تلویزیونی وجود دارد مبنی بر این‌که فیلمنامه خوب با کارگردانی خوب شاهکار می‌شود و با کارگردانی بد فاجعه اتفاق می‌افتد. اینجا هم با همین جنس قصه روبه‌رو هستیم که البته توسط خود فیلمساز در نوسان است و بازی نسبتا خوب علی انصاریان، بازیکن سال‌های نه‌چندان دور پرسپولیس هم کمکی به فیلم نمی‌کند.

قصه اصلی هم البته مغشوش و سردر گم است و جاهایی که رضا سعی می‌کند زندگی‌اش را سر و سامان دهد، فیلم روان و درست پیش می‌رود و حتی سکانس بسیار زیبای نظافت خانه و شرط‌بندی برای سیلی زدن خلق می‌شود، اما وقتی رضا می‌خواهد قهرمان بزن بهادر و فیزیکی قصه باشد، فیلم نزول می‌کند و حتی یکی دو آواز پاپ و جوان پسند هم به آن اضافه می‌شود که صرفا فضای فرهنگی اثر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

سوختن اگر به سراغ همان ایده اولیه خود می‌رفت، می‌توانست فیلمی شجاع و جسور باشد که قرار است به یکی از کثیف‌ترین روش‌های درآمدزایی در عصر معاصر بپردازد، اما این اتفاق نمی‌افتد و تعدد شخصیت‌های غیرضروری و حتی خرده‌داستان‌های فرعی ناقص و رها شده در کلیت داستان باعث می‌شود با وجود داشتن تک‌سکانس‌های خوب پیشتر اشاره شده، فیلم در مجموع اثری فاقد انسجام روایی باشد.

یکی دیگر از نکات فیلم جلو بردن داستان نه به شکل تصویری، بلکه با استفاده از دیالوگ است که ساده‌ترین و راحت‌ترین نوع تعریف قصه است و البته ارزش هنری چندانی هم ندارد. به عنوان مثال، زن سپهر به شکل مستقیم می‌گوید این دو برادر از مادر سوا هستند یا زن‌های قصه در دو سکانس نسبتا طولانی گذشته و مشکلاتشان را به رضا می‌گویند و او هم چون قرار است یک قیصر مدرن و امروزی باشد تحت تاثیر قرار می‌گیرد و سعی می‌کند انتقام آنها را از برادرش بگیرد و انتقامگیری خودش را که اول داستان برای آن آمده فراموش می‌کند!

سوختن از آن دست فیلم‌هایی است که مخاطب عام را در طول 90 دقیقه با خود همراه می‌کند و به لحاظ برخی ویژگی‌های بصری مانند تصویربرداری از استاندارد‌های خوبی برخوردار است، اما با پایان نه‌چندان مناسب خود که همان مرگ رضا به دست کارمند برادرش است باز هم این نظر را تایید می‌کند که یکی از اشکالات عمده سینما و فیلم‌های ویدئویی در این روزها پایان‌بندی نامناسب و نامتناسب با درام فیلم است. سوختن با وجود نقص‌های فراوان و مشهودش قابل احترام است؛ به دو دلیل: اول این‌که یک فوتبالیست مشهور سعی کرده در اولین اثر هنری‌اش به سراغ عوامل حرفه‌ای و کارکرده برود و دوم، موضوع اخلاقی و بسیار مهمی که برای کار کردن انتخاب کرده، اما ای کاش وسوسه نقش اول و قهرمان بودن اجازه می‌داد فیلم به هدف اصلی خود برسد که البته در این اثر اتفاق نیفتاده است.

اریک کانتونا، فوتبالیست افسانه‌ای فرانسه و باشگاه منچستر یونایتد که این روزها بازیگر مشهوری هم است، می‌تواند الگوی مناسبی برای دوستانی باشد که وسوسه سینما دارند. سینما هنر آموختن و پله پله حرکت کردن است تا اولین تجربه، آخرین نباشد.

بهرنگ ملک‌محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها