جسد روی مبل افتاده و سرنگی در دست حمید فرو رفته بود. چشمان مرد جوان نیمه باز به سقف خیره شده بود. محسن خود را به تلفن رساند و با پلیس تماس گرفت. طاقت ماندن در خانه را نداشت و بیرون آپارتمان منتظر ماموران ماند.
کد خبر: ۸۴۷۸۰۸

عقربه‌های ساعت از یازده شب گذشته بود. تلفن کشیک قتل به صدا در آمد. رئیس کلانتری 23 از مرگ مرموز یک نخبه علمی خبر داد. با توجه به حساسیت موضوع بازپرس از تیم جنایی خواسته بود مساله را بررسی کنند.

سروان آدرس را گرفت و راهی خانه مورد نظر در شمال تهران شد. خیابان خلوت بود و دو خودروی پلیس و پزشکی قانونی در محل پارک بودند که به کارآگاه کمک می‌کند ساختمان را راحت‌تر پیدا کند.

سروان میری به طبقه سوم ساختمان چهارطبقه رفت. ماموران تشخیص هویت در حال اثر برداری از خانه بودند.

رئیس کلانتری پیش سروان آمد و گفت: مرد جوان از نخبه‌های علمی است که در زمینه امنیت سیستم‌های رایانه‌ای چند جایزه داخلی و بین‌المللی گرفته است. او به‌عنوان مسئول امنیت رایانه یک شرکت بزرگ و معتبر مشغول بود.

اینجا تنها زندگی می‌کرد؟

نه. با یکی از همکارانش که معاون مالی شرکت بود زندگی می‌کرد. هم خانه‌اش به نام محسن ساعت ده و نیم شب به خانه می‌آید و با جسد حمید در حالی که سرنگی در دستش بوده روبه‌رو شده و با پلیس تماس گرفته بود. وقتی گشت کلانتری موضوع را تایید کرد ما برای تحقیقات اینجا آمدیم.

حمید اعتیاد داشت؟

مدیر شرکت این موضوع را رد کرده و گفت: او خیلی فرد منظمی بود . عاشق کارش بود و تنها به موفقیت درکار فکر می‌کرد. این اواخر هم یک سواستفاده مالی را کشف کرده بود.

همسایه چه گفتند؟

آنها هم تایید کردند حمید مرد آرامی بوده است. البته همسایه طبقه دوم می‌گوید ساعت 9 شب صدای چند پا را از طبقه بالا شنیده که فکر کرده مهمان دارند.

سروان سراغ دکتر رفت. او که معاینات اولیه‌اش تمام شده بود، گفت: به نظر می‌رسد تزریق زیاد موادمخدر باعث ایست قلبی شده است. مرگ او حدود ساعت 9 شب بوده است. باید کالبد شکافی کنم تا گزارش نهایی را بدهم.

کارآگاه نگاهی به آپارتمان انداخت. روی میز کار شارژر لپ‌تاپ بود اما از خود لپ‌تاپ خبری نبود. هیچ آثاری از ورود به زور روی در دیده نمی‌شد.

سروان از رئیس کلانتری خواست محسن را برای تحقیق نزد او بیاورد. مرد جوان در حالی که بی‌تابی می‌کرد، گفت: نمی‌دانم چرا این‌کار را کرد. تا حالا ندیده بودم او مواد مصرف کند. حمید همیشه به کار فکر می‌کرد و مرد آرامی بود.

آخرین بار چه زمانی او را دیدی؟

ساعت 9 شب. من و رضا، معاون اداری، می‌خواستیم شام برویم بیرون. چند بار با حمید تماس گرفتم جواب نداد. همراه رضا به اینجا آمدیم. حمید آشفته در حال کار با لپ‌تاپ بود. خواستیم همراه ما بیرون بیاید اما گفت کار دارد و نیامد. ساعت ده و نیم بعد از رساندن رضا مقابل خانه‌اش به اینجا آمدم. در خانه باز بود. نگران شدم. چند بار حمید را صدا کردم اما جوابی نداد. وقتی وارد شدم با جسد او روبه‌رو شده و موضوع را به پلیس خبر دادم.

در این لحظه رضا سراسیمه وارد خانه شد. او هم با تایید حرف‌های محسن گفت: خیلی از حمید خواستیم همراه ما بیاید اما مثل همیشه مشغول کار بود و نیامد.

سروان نتیجه تحقیقات را یک بار مرور کرد و در تماس با بازپرس که در مسیر بود اعلام کرد، حمید به دو دلیل به قتل رسیده است.

پاسخ معمای قتل در واحد شماره 8

سروان میری با اشاره به 2 دلیل مهران را به عنوان قاتل معرفی کرد:

1 ـ زمان حضور او در پاتوق معتادان همزمان با قتل بود و او به‌خاطر اختلاف حساب برای کشتن مقتول انگیزه داشت.

2 ـ طبق گفته امید مقتول روز حادثه آرام نبوده و مهران برای صحنه‌سازی به دروغ گفته مرد قاچاقچی آرام بوده و حتی با تغییر صدا به رستوران سفارش غذا داده بود، اما نمی‌دانست مقتول فقط به یک نوع غذا علاقه دارد. در مسابقه هفته گذشته 2619 نفر شرکت کرده بودند که 710 نفر پاسخ صحیح دادند و از میان افرادی که پاسخ صحیح داده‌اند، وحید آقاجانی از رشت به قید قرعه برنده شده است.

شما خواننده گرامی با دو دلیل بگویید قاتل یا قاتلان حمید چه کسانی هستند؟ پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.

وحید شکری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها