در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
حال تصور کنید در زمانهای که عدهای تلاش میکنند تصویر اسلام آمیخته با خون و جهل باشد منتظر فیلمی هستید درباره اسلام از زبان خود مسلمانان، نه از زبان غیرمسلمانان معاند، نه از زبان غیرمسلمانان بیطرف، نه از زبان مسلمان خنثی، نه از زبان مسلمان مصلحتاندیش، بلکه از زبان مسلمان شیعی انقلابی مسلط به ابزار سینما و صاحب فکر و اعتبار؛ مگر ما در گستره جغرافیای شیعه چند نفر فیلمساز اینگونه داریم و مگر قرار است چند بار چنین اتفاقاتی رقم بخورد؟
حالا که جمعی از دلسوزان عرصه فرهنگ همت کرده و جور مدیران فرهنگی را میکشند بایسته است هر که دلبسته فرهنگ شیعی انقلابی است به حرکت این جریان نوپا، اما پا به سن گذاشته کمک کند. تمام تجربیات سینما و تلویزیون در بعد از پیروزی انقلاب تاکنون به هر میزان که دارای شکست یا پیروزی بوده باشد تجربیاتی است که باید از سر میگذشت تا بتوان به فرم و الگویی برای رسانههای تصویری دست پیدا کرد.
انتخابهای درست
درباره به تصویر کشیدن پیچهای تاریخ انتخابهای درست کار بسیار پیچیدهای است؛ زیرا عمده دلیلی که چنین مقطعی از تاریخ دارای اهمیت شده، آن است که چند مبحث مهم در هم آمیخته و باعث بهوجود آمدن اتفاقی شگرف گردیده است که تاکنون تاریخ تاثیر آن امتداد دارد.
غالبا کارگردانانی با این عقبه کاری مشکل اساسی در تکنیک و کیفیت فنی ندارند، اما آن موردی که باعث بروز مناقشه و موجبات ناراحتی میشود انتخابهای غلط است. انتخابهای فیلمسازان به تناسب نگاهی که به مضمون دارند مهمترین موضوع است. انتخاب مخاطب، انتخاب منطق داستانی درست، در کنار برگزیدن فرم متناسب، میتواند خط داستانی منسجمی را تشکیل دهد.
1 ـ انتخاب درست و واقعبینانه مخاطب در تناسب با مفهوم مورد ارائه میتواند امکان انتخابهای درست بعدی را فراهم کند؛ به طور کلی میتوان فیلمهایی که در حوزه اسلام تهیه میشوند را از نظر مخاطب به سه دسته کلی تقسیم کرد: مخاطبان در جغرافیای فکری تشیع، مخاطبان در جغرافیای فکری اسلام مخاطبان جهانی.
هر کدام از این حوزهها سطح سلیقه خاص خود را دارند، وقتی قرار است طبق سلیقه جهانی فیلم بسازید به همان میزان که تجهیزات و عوامل فنی نقش در کیفیت مطابق استاندارد جهانی دارند انتخاب مفهوم موردنظر نیز باید جهانشمولتر باشد.
فیلم محمد رسولالله مخاطب جهانی برای خود انتخاب میکند و با توجه به همین انتخاب به تصویر کشیدن چهره رحمانی پیامبر بهترین انتخاب مجیدی بوده است.
2ـ برای انتخاب منطق داستانی مورد نظر اول باید قبول کرد راهی برای پرداخت به تمام زوایای متنافر یک اتفاق بزرگ در یک بازه زمانی نهایتا سه ساعته با ابزاری مانند سینما وجود ندارد. شما مجبورید محور اصلی را انتخاب کنید و تا جایی که امکانش وجود دارد، به پیرامونش در موضوعات دیگر گریزی بزنید. بزرگترین حسن فیلم مجیدی این است که محور اصلی منطق داستانی فیلمش را به صورت کاملا گل درشت به مخاطبش عرضه کرده و حتی با حرف خود نیز آن را به فیلم سنجاق و مخاطب را با پیشفرض وارد سالن سینما میکند. اینگونه است که مخاطب به دنبال چیز دیگری نمیگردد و دچار تناقض نمیشود. مجیدی محور اصلی منطق داستانی فیلمش را به گفته خودش بر رحمهالعالمینی پیامبر قرار داده و شما با این منطق داستانی در تمام فیلم روبهرو هستید.
3ـ تمام کارگردانانی که در این حوزه کار کردهاند، تلاشهایی برای به وجود آوردن نوعی فرم مناسب با در نظر گرفتن حساسیتها و محدودیتها برای روایت کردن چنین داستانهایی داشته و هر کدام آجری بر بنای ساختمان این نوع فیلمنامهها قرار دادهاند که میتوان با بررسی تجربههای موفق و شکستخورده به آینده این حوزه امیدوار بود.
فرم مناسب
نوع فرم انتخاب شده از طرف مجیدی به او این اجازه را نمیدهد که یک خط داستانی سرراست و منسجمی داشته باشد تا شما بتوانید آن را دنبال کنید، به سرانجام برسانید و نتیجه بگیرید. این را میتوان از عکسالعمل کسانی که در سالن سینما هستند نیز متوجه شد؛ مخصوصا در یکسوم پایانی فیلم در چند برش آخر اکثر مخاطبان احساس میکنند که فیلم تمام شده است، اما انتخاب این نوع فرم ورای درست یا غلط بودنش از کسی که قصه گفتن را خوب بلد است، کاملا آگاهانه بوده تا بتواند فرمی نو متناسب با محدودیتها و حجم موضوعات به دست آورد. تعمدی در کار است که کسی شخصیت اصلی نباشد و شما با شخصیت خاصی همراه نشوید تا شاید بتوانید با خود پیامبر که نمیتوان نشانش داد، همراه شوید. با حمزه وارد داستان میشوید؛ ابوطالب راویتان میشود، با شخصیت کاریزماتیک عبدالمطلب همراه میشوید و ناگهان به داستان ساموئل میرسید و... همه اینها قرار است برایتان داستان شخص دیگری را روایت کنند. شما باید تمام این شخصیتها را باور کنید و همراهشان شوید. نوشتن چنین فیلمنامههایی با این درجه از اهمیت و حساسیت بسیار سخت خواهد بود. این شیوهای است که مجیدی با تمام جسارت برای روایتش برگزیده.
4- انتخاب حرف نو تنها دلیلی است که این دست از کارگردانان را مجاب میکند تا خود را وارد کارزاری به این دشواری کنند؛ به همین دلیل است که جواب دادن به این سوال بسیار اهمیت دارد؛ تا چه اندازه در قاب سینما میتوان حرفی نو درباره موضوعاتی با این حجم از روایات معتبر و غیر معتبر زد؟
حتی اگر برای فیلمسازان این حق را قائل نباشیم که قرائت شخصی خود را ارائه دهند، نمیتوانیم حق انتخاب را از آنان بگیریم. اوست که انتخاب میکند به چه مبحثی بپردازد، کدام تصویر را نشان دهد و چه مفهومی را به تصویر بکشد. مفهومی که فیلمساز در لفافه نور و تصویر و صدا میخواهد به مخاطبش القا کند، میتواند یک تحلیل کاملا پیشرو باشد یا یک تصویرسازی ساده که با جلوههای ویژه خوشآب و رنگ شده است که مسلما در هالیوود بهترش را ساختهاند.
حرف تازه مجیدی
آن حرف نویی که باعث میشود میرباقری مختارنامه بسازد، درویش رستاخیز و مجیدی محمد رسولالله نوعی نگاه است که از تفکری انقلابی نشات میگیرد؛ تفکری که دغدغه پالایش مفاهیم اصیل و پرسشگری دارد. تفکری که تهاجمی است و ریشه در تفکرات انقلاب اسلامی دارد. انتخاب میرباقری در مختارنامه علاوه بر نشان دادن تصویری معقول از منتقم، کوشیده تصویری از برقراری و چالشهای حکومتداری نیابتی را برای جغرافیای شیعه ارائه دهد. درویش نیز در رستاخیز قصد آشنازدایی از واقعه عاشورا را داشته تا بتواند کلیشه را بشکند و مفهوم عاشورا را جهانی عرضه کند و انتخاب حرف نو مجیدی در فیلم محمد رسولالله برای جهانیان در زمانهای که خشونت تنها چهرهای است که از اسلام ترویج میشود، مهربانی است و برای جهان اسلام ایجاد پرسش در رابطه با دوران کودکی و نشان دادن ردپای یهود تا پیش از به رسالت رسیدن پیامبر است.
سید مجتبی موسویمقدم - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد