معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی برای شناخت و تحلیل این مشکل اجتماعی و شهری به برپایی همایش علمی حاشیه نشینی همت گماشت در این همایش مقالات متعددی از متخصصان و پژوهشگران ارائه شد
کد خبر: ۸۴۵۴
تا در شناخت درست این پدیده و دست یافتن به راهبردهای منطقی به منظور گسترش پژوهش های علمی و جامعه شناختی در جوامع حاشیه نشین شهری و نیز کمک به دست اندرکاران اجرایی در یافتن راه حل های منطقی، موثر واقع شود.دکتر علی حاج یوسفی ، عضو هیات علمی دانشگاه بهزیستی و توانبخشی ، در همایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی ، حاشیه نشینی شهری پیش از انقلاب را پدیده ای می داند که در طول 60 سال گذشته در شهرهای ایران ، بویژه شهرهای بزرگ رخ نموده و ناشی از تحولات اجتماعی ، اقتصادی و روند شهرنشینی و شهرگرایی ناهمگون در نیم قرن اخیر است وی می گوید: خانوارها و افرادی که در محدوده شهرها، در شرایطی نامطلوب از نظر سکونت ، بهداشت ، خدمات عمومی و اجتماعی و تسهیلات زیربنایی شهری زندگی می کنند، به علت نداشتن مهارت های فنی و حرفه ای که لازمه اشتغال شهری است ، بیشتر سرگرم فعالیت هایی می شوند که در بازار کار شهر غیرمولد تلقی می شود. حاشیه نشینی شهری پدیده ای است ساختاری که در تمامی کشورهای در حال توسعه ، از درون ، استقلال و اجرای برنامه های نوسازی و توسعه اقتصادی متولد می شود.مطالعات کارشناسان مسائل شهری نشان می دهد که تا سال 1320 ، اقتصاد شهر و روستا کم و بیش توازن داشت . آغاز مهاجرت روستاییان و توسعه شهرنشینی در ایران مقارن سالهای بیست تا سی دو است . از سال 1332 به بعد با اجرای برنامه ها و طرح های نوسازی و توسعه اقتصادی ، دوباره روند نوسازی در شهرها پاگرفت و به اتکای درآمد نفت به عنوان مهمترین منبع مازاد اقتصادی طرحهای زیربنایی شهری و توسعه صنعتی به اجرا درآمد و از این دوره ، روند در حاشیه قرار گرفتن کشاورزی شدت گرفت و روستاییان ، بویژه خوش نشینان چاره ای نداشتند جز مهاجرت به شهرهای پرتحرک . با وجود اصلاحات اراضی ، سرمایه گذاری های اقتصادی ، صنعتی و زیربنایی و خدمات اجتماعی در شهرها عملا گسترش یافت و به تدریج شهرهای بزرگ به مراکز اصلی اشتغال نیروی کار دستمزدی و تمرکز سرمایه و امکانات و تسهیلات عمومی و رفاهی تبدیل شد.وی ادامه این روند را چنین تشریح می کند: در دهه 40 با کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ایران و رشد همه جانبه زندگی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی شهری ، روند مهاجرت نیروی کار از روستاها به شهرهای بزرگ ، یعنی مراکز اصلی تولید و خدمات سرازیر شدند و عرضه نیروی کار از تقاضای آن فزونی گرفت و بتدریج از سالهای 45 - 1340 به بعد، مهاجران روستایی در محدوده شهرها، در اراضی بایر و غصبی با مواد و مصالح خاص از قبیل حلبی ، حصیر، خشت با همیاری یکدیگر، سکونتگاه های غیربهداشتی و فاقد خدمات و تسهیلات زیربنایی و رفاهی برپا کردند و در آلونک های کثیف و ناسالم سکنی گزیدند. مطالعات نشان می دهد بیشتر جمعیت فعال مناطق حاشیه نشین ، بیکار و یا در جستجوی کار بوده و غالبا مهارت های لازم برای زندگی و کار در اقتصاد و جامعه شهری را نداشته اند.حاج یوسفی درباره ویژگی های این افراد می گوید: مطالعات حاکی است حدود95 درصد این افراد، بی سواد بودند و به علت فقر شدید مادی و فرهنگی ، محیط مناسبی برای شیوع انواع آسیبها و ناهنجاری های اجتماعی به وجود آمده بود. همچنین 90 تا95 درصد روسای خانوارهای حاشیه نشین ، متولد روستاها بوده و تنها حدود5 تا10 درصد در مناطق فقیرنشین شهری به دنیا آمده اند. حاشیه نشینان شهری از محرومترین و تهیدست ترین اقشار جامعه شهری به شمار می آمدند و از خدمات و تسهیلات زیربنایی و اجتماعی بی بهره بودند در دوران برنامه پنجم ، طرحهای عمران و توسعه اجتماعی مناطق حاشیه نشین شهری ، تهیه و در برخی از شهرها ازجمله تهران ، مشهد، کرمان و آبادان اجرا شد، اما از آنجا که این طرح ها بر پایه برنامه ریزی اجتماعی و توانمندسازی جامعه و حرکت از پایین اجرا نشد پس از چندی دوباره حاشیه نشینی با شدت بیشتر در آن شهرها رخ نمود.مهندس حمیده امکچی ، کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای ، معتقد است ، حاشیه نشینی مقوله ای چندوجهی است که بر بستری از تعاملات حاصل از مولفه های متعدد بروز می کند. وی می گوید: تشخیص تقدم و تاخر این مولفه ها بر یکدیگر مشکل است و همین انسان را به خطا می اندازد؛ به طور مثال ، این که چه مکانیزم هایی در بطن روابط اقتصادی اجتماعی جامعه موجود است که موجب به حاشیه راندن اقتصادی و یا اجتماعی فرد می شود؛ رابطه بین قرارگیری در بخش غیررسمی جامعه و به حاشیه رانده شدن اجتماعی اقتصادی چیست ؛ آیا اصولا ارتباطی بین این دو وجود دارد یا نه ؛ وی حاشیه نشینی را شیوه ای از اسکان می داند که ویژگی های متفاوت با روش های اسکان رسمی و عرفی کشور دارد. بررسی های اولیه نشان می دهد که در بطن برنامه های رسمی کشور و قوانین و مبانی حقوقی ، مکانیزم هایی موجود است که برخلاف هدف اصلی و اولیه تدوین و تنظیم آنها، خود موجب فرافکنی جمعیت به دامنه های سکونتگاهی و بروز پدیده ای به نام حاشیه نشینی ، می شود. بسیاری از برنامه های ملی ، هم در بخش مسکن و هم در بخش عمران شهری ، با وجود این که هدف خود را تامین سرپناه و سکونتگاه برای همه شهروندان ، بویژه گروههای کم درآمد اعلام کرده اند؛ اما ضوابط و مقرراتی را تدوین می کنند که در عمل موجب حذف گروهی خاص از حوزه پوشش دهی برنامه می شود و آنها را به خارج از دایره مشمول خدمات می راند. در چنین شرایطی گروهی که خارج از این حلقه قرار می گیرند، از مکانیزم هایی برای تامین نیازمندیهایشان بهره می جویند و سرپناهی متناسب با شرایط خود فراهم می کنند که بروز کالبدی آن را "حاشیه نشینی" می نامند.تغییر الگوی سکونت دکتر محمد شیخی ، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ، معتقد است که اسکان اقشار کم درآمد شهری ، بویژه در شهرهای بزرگ ایران ، ازجمله پیچیده ترین مسائلی است که به دلایلی چون نادیده انگاشته شدن در طرحهای توسعه شهری ، از یاد رفتن بخش وسیعی از ساکنان شهر و در نتیجه غفلت از هر گونه چاره اندیشی و پیش نگری برای آن ، ابتدا و در سالهای دهه 40 و50 به صورت حاشیه نشینی ، آلونک نشینی و زاغه نشینی نمود پیدا کرد. وی می گوید: ساخت مسکن ، یکشبه با مصالح بی دوام ، بر زمین غیر و در اراضی پست و مساله دار، ساده ترین راه حل مشکل مسکن از سوی کم درآمدترین و حاشیه ای ترین اقشار مهاجران روستایی بود. با پیروزی انقلاب و فروپاشی هر گونه نظارت بر زمین و مسکن در سال های آغازین ، این الگو گسترش یافت . از نیمه دوم دهه 50 کانون های زیستی مستقلی در فاصله 15 تا25 کیلومتری پایتخت پا به عرصه وجود گذاشتند که تغییری اساسی در نظام اسکان کم درآمدها محسوب می شدند و رفته رفته ضمن تثبیت و رسمی شدن ، به الگوی جدید سکونت بدل شدند. الگویی که از دهه 50 تاکنون تداوم داشته و مرتبا در حال گسترش است و به روایتی در حال حاضر بیش از20 درصد جمعیت منطقه شهری تهران را شامل می شود. شیخی به تغییر الگوی سکونت از حاشیه نشینی و زاغه نشینی به کانون های زیستی مستقل ، رسمی شده و در حال شهری شدن اشاره می کند و درباره برخی از این دگرگونی ها می گوید: یکی از این دگرگونی ها، دگرگونی در عرصه زمین و مسکن است . بر مبنای یافته های پژوهش ، تملک زمین در کانونهای زیستی خودرو بر مبنایی غیررسمی و عرفی )قولنامه ای( صورت میگیرد و طی مراحل رشد، رسمی و قانونی می شود دگرگونی دیگر در عرصه اشتغال است . نسبت مشاغل رسمی ، صنعتی و تولیدی در ابتدا بالاست ؛ اما به موازات رشد و گسترش این کانون ها، نسبت مشاغل حاشیه ای و غیررسمی افزایش قابل توجهی می یابد و نرخ بیکاری در آنها بالا می رود.دگرگونی در الگوی مهاجرت و سکونت را نیز نباید از یاد برد؛ به این معنی که بخش مهمی از ساکنان این کانون ها؛ مهاجرانی از حاشیه های کلانشهر تهران هستند و میزان تحرک جغرافیایی آنها نیز بالاست و مورد دیگر دگرگونی در ساخت کالبدی و فضایی است این کانون ها اگرچه در ابتدا شباهت بسیاری با الگوهای زاغه نشینی و آلونک نشینی دارند و ساختار کالبدی آنها، آشفته و نامنظم است ؛ اما در روند گذار و تحول ، به سمت الگوهایی طراحی شده و منظم نیز حرکت می کنند؛ اما همواره جوهره بافت خودرو و ساخت بی ضابطه و بی قاعده ، مانع از گذار به ساختار شهری منسجم و یکپارچه آنهاست.مهرداد جواهری پور، کارشناس ارشد مرکز مطالعات و تحقیقات برنامه ریزی شهری و معماری ، بر این عقیده است که فرآیند توسعه شهری در کشورهای توسعه یابنده با چالش های گوناگونی در چند دهه اخیر مواجه بوده است وی می گوید: سیاست های ناکارآمد در عرصه برنامه ریزی شهری و مسکن و بازتاب بحران های اقتصادی جهانی در ساختار اقتصادی این گروه از کشورها، نه تنها امکان توسعه پایدار را به مخاطر افکنده است ؛ بلکه به تدریج موجب شکل گیری و گسترش پدیده ای شده است که اکنون به عنوان "شهری شدن فقر" یا "فقر شهری " از آن نام برده می شود. بازتاب گسترش فقر شهری را می توان از یک سو در گسست کالبدی پاره ای از نواحی مسکونی از پیکره کل شهر و در قالب کاهش سطح برخورداری از خدمات شهری و اجتماعی و نیز کیفیت سکونت و از سوی دیگر به حاشیه رانده شدن و انزوای اجتماعی پاره ای از گروه های اجتماعی در این گونه سکونتگاه ها مشاهده کرد سکونتگاه های غیررسمی یا نابسامانی ، گرچه بازتاب و نمادی از فقر شهری تلقی می شوند؛ ولی الزاما مترادف با آن نیستند ساخت یابی این سکونتگاه ها متناسب با مرحله توسعه اقتصادی و اجتماعی و منابع مالی موجود در هر یک از کشورهای توسعه یابنده ، می تواند جلوه های گوناگونی به خود گیرد؛ ولی می توان گفت همه آنها از چند جنبه مشترکند که در این میان باز تولید گسست کالبدی و انزوای اجتماعی ، بیشتر جلب توجه می کند؛ در عین حال که همه آنها پاسخی به وضعیت ناکارآمد بازار رسمی زمین و مسکن به شمار می آیند جواهری پور سپس درخصوص دیدگاه های مختلف درباره این افراد می گوید: ساکنان این گونه سکونتگاه ها اغلب در معرض پیش داوری های گوناگونی قرار می گیرند برخی آنان را از دیده آسیب شناسی اجتماعی مورد نظر قرار می دهند و در نهایت با نگرش امنیتی ، ساکنان این سکونتگاه ها را افرادی هنجارشکن و بزهکار تلقی می کنند دیدگاهی دیگر، پیدایش این سکونتگاه ها را ناشی از مهاجرت های روستا شهری بنه کن می دانند که به دلیل عدم برخورداری از توانمندی های حرفه ای لازم نمی توانند در اقتصاد شهر جایگاهی بیابند و از همین رو به حرفه های غیرمولد و انگلی در بخش غیررسمی اقتصاد روی می آورند. وی به پژوهش خود با عنوان مطالعه موردی در منطقه کلانشهری تهران اشاره می کند و می گوید: پژوهش با بهره گیری از نظریه ساخت یابی و تبیین تجربی و مطالعه 2 مورد روستای اکبر آباد و سلطان آباد )پژوهش پیمایشی صورت گرفته در سال 1373 ( به ابطال پیشداوری های یاد شده می پردازد. نخست این که برخلاف تصورهای غیرعلمی ، بیشتر ساکنان این 2 سکونتگاه از مبدا شهری و به شکل مشخص از شهر تهران به این سکونتگاه ها مهاجرت کرده اند و از سوی دیگر، با بررسی پیشینه اقتصادی اجتماعی ساکنان ، شمار قابل توجهی از آنها در بخش رسمی و مولد اقتصاد شهری به کار اشتغال دارند و به دلیل افزایش قیمت مسکن به این مناطق رانده شده اند از همین رو باید آنان نه سرریز جمعیتی شهر تهران و منطقه پیرامون آن؛ بلکه سرریز اقتصادی اجتماعی و به بیان دیگر گروه های کمدرآمد و شهروندان سابق شهر بزرگ دانست یا شهرنشینان سابقی که اکنون از حقوق شهروندی محرومند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها