فیلـم های شبکه های سیما در تعطیلات آخر هفته

«کافه ترانزیت» به تلویزیون می آید

بازی خطرناک کارآگاه در شهر

«یک مرد، یک شهر» فیلمی معمایی، ساخته کارگردان سریال مشهور «کارآگاه علوی» حسن هدایت است. این فیلم سینمایی که آخر هفته گذشته از شبکه یک سیما پخش شد سال 1385 در خرمشهر جلوی دوربین رفته است.
کد خبر: ۸۴۲۷۱۱
بازی خطرناک کارآگاه در شهر

یک مرد، یک شهر با نام قبلی «بازی خطرناک» به دلیل اختلافات تهیه‌کننده و کارگردان با چند سال تاخیر اکران شد و نتوانست به فروش قابل توجهی دست یابد. داستان فیلم درباره کارآگاه مینوی (احمد نجفی) است که اصالت خرمشهری دارد، اما پس از مدت‌ها و با شنیدن خبر شهادت برادرش در اسارات به خرمشهر می‌رود. او در این سفر با اتفاقاتی جنایی رو‌به‌رو می‌شود و به اصرار سرهنگ شعبانی (بهرام ابراهیمی) برای کشف راز یک قتل در شهر می‌ماند.

ژانر معمایی ـ پلیسی، جزو گونه‌های جذاب ‌است و با قصه‌ای خوب می‌تواند مخاطب را میخکوب کند. این ژانر در فیلم‌های ایرانی کمیاب و مغفول مانده و تعداد آثارش کم و تعداد نمونه‌های خوبش انگشت‌شمار است. این دسته از فیلم‌ها در سینما و تلویزیون ایران غالبا موفق نیستند و در دو ورطه شباهت به آثار خارجی یا نمایش شعارزده نیروهای پلیس گرفتار می‌شوند. با وجود این می‌توان به چند اثر قابل قبول مانند سری اول کارآگاه علوی، «سرنخ» و فیلم سینمایی «گناهکاران» در این ژانر اشاره کرد.

یک مرد، یک شهر سعی دارد با شمایلی نو و در خلال داستانی پلیسی ـ جنایی، به مشکلات و مصائب مردم خرمشهر بپردازد و جنایت را ریشه‌یابی کند. فیلم مسائلی نظیر فقر، بیکاری، قاچاق کالا، صدمات ناشی از جنگ تحمیلی و... را عامل جرم و جنایت می‌داند. دغدغه حسن هدایت (کارگردان) و احمد نجفی (تهیه‌کننده و بازیگر) فیلم برای مشکلات مردم خوزستان پس از جنگ ستودنی است، اما نباید فراموش کرد کلام نیکو با بیانی شیوا موثر است.

صرف داشتن حرف مهم برای ساختن یک فیلم مهم کافی نیست. فیلمساز در صورتی بخش اعظم راه را پیموده است که ظرفیت و بستر مناسبی برای بیان دغدغه‌هایش بیابد. در مورد این فیلم، پراکنده‌گویی‌های فیلمنامه، رشته کلام را از دست کارگردان خارج می‌کند و باعث می‌شود بیننده خط اصلی قصه را گم کند. ادغام کردن موضوعات مختلف بدون آن‌که خط توالی منطقی و درستی داشته باشند از جذابیت نتیجه اثر می‌کاهد. اینجاست که نه گلایه‌های گنجانده شده در دیالوگ‌های بازیگران (درباره کاستی‌های مسئولان در رسیدگی و سازندگی پس از جنگ تحمیلی) بیننده را به فکر وامی‌دارد و نه داستان جنایی و جاسوسی فیلم، مخاطب را درگیر می‌کند. بعضی نقش‌های بلاتکلیف مانند دختر سرهنگ شعبانی (پریناز ایزدیار) که ظاهرا با حضور در دو سکانس قصد دارد رابطه حسی مخاطب با زندگی خصوصی سرهنگ را قوی‌تر کند، موفق نیست و با حضور کوتاه و کمرنگ رمق قصه اصلی را می‌گیرد.

همچنین زن عرب (زیبا بروفه) که نه آنچنان انتظار می‌رود به سوگ همسرش می‌نشیند و نه تکلیف نگاه‌های بین او و کارآگاه برای بیننده روشن می‌شود. شخصیت کارآگاه مینوی هم نزدیکی چندانی به مابه‌ازاهای ایرانی این کاراکتر ندارد و برخی حرکت‌های کلیشه‌ای او مانند بازی با عینک آفتابی و... تماشاچی را یاد کارآگاهان سریال‌‌های پلیسی آن طرف آب‌ها می‌اندازد. از طرف دیگر، به‌دلیل حضور احمد نجفی در این نقش، بیننده ناخودآگاه به یاد کارآگاه علوی هم می‌افتد با این تفاوت که مخاطب این‌بار با قهرمانی زخم خورده، اما بی‌انگیزه مواجه است که حتی کشته شدن خانواده‌اش در بمبگذاری اهواز هم محرک او در به دام انداختن عاملان ناامنی نیست.

نوشین مجلسی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها