اتوبوس که راه میافتد از خلوت خیابانها استفاده میکند و با سرعت میتازد و همه در میان پیچ و تابهای اتوبوس به این طرف و آن طرف میروند، اما مسافران خستهتر از آن هستند که به سرعت زیاد راننده اعتراض کنند.
از خانم میانسالی که روبهرویم نشسته و مدام با دختر جوانش بحث میکند، از محله خزانه میپرسم.
با تعجب نگاهم میکند و میگوید: محلهای است مانند همه محلههای جنوبی تهران. چیز خاصی ندارد و بعد اضافه میکند از بچگی در خزانه زندگی کرده و در کوچه و پسکوچههای این محله پا گرفته است.
به دلیل موقعیت خانهشان روزها با بوی بد کارخانه روغن نباتی و شبها با صدای نیروگاه برق بعثت، موقعی که هواگیری میکرده بزرگ شده است .
وی اضافه میکند: اینجا اوضاع جوانها خوب نیست. در حالی که آه عمیقی میکشد میگوید انگار همه ما را فراموش کردهاند. مایی که بیشتر از همه برای این انقلاب و جنگ شهید دادهایم.
اتوبوس پشت چراغ قرمز میایستد، داخل چهارراهی که حالا میدان هرندی نامیده میشود. کمی بالاتر از میدان داخل سبزهها معتادها دور هم جمع شدهاند و خماریشان را بین هم تقسیم میکنند.
چند کودک همان جا به دنبال هم میدوند و چند کارگر با لباس خاکی آن طرفتر نشستهاند. خیابان شهید بخارایی از میدان شهید هرندی یا همان میدان غار آغاز میشود.
میدانی که در دوره ناصری یکی از دروازههای تهران محسوب میشد، دروازهای زیبا با کاشیکاری نبرد رستم و دیو، اگرچه این دروازه هم مانند دروازههای دیگر تهران ویران شده، اما هنوز میتوانید کاشیکاریهای این دروازه را در موزه ایران باستان ببینید.
دروازهغار نسبت به گذشتهاش بسیار تغییر کرده و اعتیاد و فقرش از همه محلات تهران بیشتر شده است. اتوبوس که وارد خیابان شهید بخارایی میشود، محله باغ آذری با خانههای قدیمی و فرسوده که بافتش متاثر از میدان غار است با تمام بیغولهها خودنمایی میکند.
محلهای که بقایای کورههای آجرپزی که از دوره قاجار یافت شده نشان میدهد قدیمی است، اما طرف دیگر خیابان شهید بخارایی ورزشگاه بزرگ کارگران قرار دارد که خیلی از کشتی گیران بزرگ از این جا شروع کردهاند.
همینطور که به سمت جنوب خیابان حرکت کنید، دانشگاه تربیت معلم و مجتمع قضایی بعثت را میبینید.
بوی سفر از صف اتوبوسهای مسافربری و هیاهوی جارچیهایی که به دنبال مسافر میگردند و مسافران چمدان به دستی که در شلوغی و ازدحام ماشینها سر درگم شدهاند.
همراه نردهها و ساختمان مدور و عظیم پایانه جنوب که همه آن را با عنوان ترمینال جنوب میشناسند، میپیچد؛ تصویر آشنایی از سفر که کم و بیش اکثر مسافران این پایانه هر روز میبینند.
روبهروی این پایانه قدیمی ـ که سال 1353 شکل گرفته است ـ بزرگترین پارک تهران به نام بعثت یا فرحآباد سابق خودنمایی میکند.
این پارک با دریاچه و شهر بازی و درختان و فضای سبز متنوعش جزو معدود زیباییهای این محله است هر چند داخل آن هم از دسترس معتادان دور نمانده است. این پارک از جنوب به بزرگراه بعثت که یکی از خیابانهای مهم تهران است و میدان بهمن را به بزرگراه افسریه وصل میکند میرسد.
نبش چهارراه، کارخانه روغن نباتی قو با انبارهایش قرار دارد که از سال 1332 همسایه مردم این محله است.
محله خزانه چهار فلکه دارد و سراسر این خیابان را از ابتدا تا انتها مغازههای مختلف شکل دادهاند و پشت خیابان اصلی آن کوچههای باریک و بلند با بنبستهای کوچکتر قرار دارند و تنها فضای سبز این محله پارک یادواره است که روی گود حسین نفتی ساخته شده است.
بیمارستان آیتالله کاشانی هم یکی از مهمترین بخشهای محله است که در فلکه دوم آن قرار دارد. نگاهی به تاریخ شکلگیری محله نشان میدهد، قبل از مسکونی شدن، کارخانههای روغن نباتی و چیتبافی و سیلوها و نیروگاه برق بعثت و مزارع بافت آن را شکل دادهاند.
با اسکان کارگران این کارخانهها، مالکان بزرگ شروع به ساختن خانههای کوچک کردند که عباس خزانه یکی از این مالکان بود که نامش را به این محله داد و خزانه در یک دهه، شکل مسکونی به خود گرفت.
در کوچههای آن که قدم بزنید دو چیز بیشتر از همه به چشم میآید؛ یکی رشد نیافتن این محله همگام با محلات دیگر تهران و دیگری نام شهدایی است که روی دیوارهای آن خودنمایی میکند.
هر کوچه و خیابان با نام چند شهید شناخته میشود. شهید بخارایی هم یکی از این شهداست که قبل از انقلاب همراه گروه موتلفه در ترور حسنعلی منصور نقش داشته و محله نامش را از او گرفته است.
پرویز پرستویی بازیگر محبوب و خیلی از کشتیگیران ازجمله برادران کاوه در این محله پا گرفتهاند. درهم تنیدگی ساختمانها و خیابانهای باریک و کوچه و پسکوچههای بنبست، بافتی متمایز از محلات دیگر به این خیابان داده است.
اتوبوس که به فلکه چهارم میرسد، راننده میگوید اینجا پایان ایستگاه است و انتهای محله خزانه. متروی خزانه در انتهای فلکه دوم خزانه آنجا که محله پشت داده به ریلهای راهآهن قرار دارد و دسترسی به این محله را برایتان آسان کرده است.
اتوبوسهای پایانه افشار هم شما را به ترمینال جنوب میرساند و از آنجا میتوانید خودتان را به خزانه برسانید. راهآهن ـ شهید بخارایی راه دیگری برای رسیدن به این محله است.
اکرم بیگی - چمدان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: