با جواد محتشمیان، گزارشگر قدیمی والیبال

پای پول به والیبال هم باز شد

جواد محتشمیان در سال 64 گزارشگری والیبال را آغاز کرد. وی پیش از آن که گزارشگری کند، خودش والیبالیست بود و در دهه 50 و در جام پاسارگاد برای تیم‌هایی چون استقلال بازی می‌کرد.
کد خبر: ۸۴۱۷۳۸
پای پول به والیبال هم باز شد

یکی از لذت‌های او آموزش ورزشبه دانشجویان است.می‌گوید در دانشگاه‌ها نگاه به درس تربیت بدنی جدی نیست و دانشجویانهم این درس را جدی نمی‌گیرند، امااین درسی است که می‌تواند راه زندگیسالم را به جوان‌ترها بشناساند.

او از زمانی که فقط 5 دقیقه در صدا و سیما امکان گزارش والیبال بود، مشغول گزارشگری است تا امروز که بازی‌ها به صورت زنده پخش می‌شود.

خودتان را تعریف کنید.

مدرس ورزش.

اولین اجرای زنده تلویزیونی؟

سال 64.

استرس نداشتید؟

خیر.

واقعا؟

بله، آن زمان اجراها تولیدی بود و اشتباهات قابل جبران.

کجا آموزش دیدید؟

وقتی کارم را شروع کردم، آموزشی ندیده بودم.

در ادامه کار چطور؟

سازمان برای ما دوره‌های مختلفی گذاشت. از استفاده درست از الفاظ فارسی تا دوره‌های گزارشگری.

عکس‌العمل خانواده چه بود؟

نگرانی‌شان از من بیشتر بود.

دوران مدرسه؟

احترام به بزرگ‌ترها و ورزش در اوقات‌فراغت.

شیطنت؟

شیطنت هم در ورزش خلاصه می‌شود.

سر صف هم اجرا می‌کردید؟

خیر. در مدرسه تنها درس می‌خواندم و ورزش می‌کردم.

به هم ریختن صف چه؟

اصلا اهل این کارها نبودم.

وقتی تیم ملی شکست می‌خورد، چطور احساس خودتان را جلوی دوربین کنترل می‌کنید؟

شکست و پیروزی بخشی از ورزش است.

شده گریه هم بکنید؟

از باخت تیم ملی متأثر شدم، اما گریه نکردم.

فوتبال؟

هواخواه بسیاری دارد و پتانسیل رد و بدل کردن پول در آن بالاست.

ورزش هم می‌کنید؟

بله. آن را تدریس هم می‌کنم.

والیبال سخت‌تر است یا زندگی؟

زندگی. والیبال بخشی از زندگی است.

تا به حال از جایی اخراج هم شدید؟

خیر. از هیچ جا.

حس کارت قرمز گرفتن چیست؟

اگر کسی عملی نادرست انجام دهد، باید تاوان آن را هم بدهد.

اگر اشتباه کرده باشید اخراج را سخت می‌پذیرید؟

خیر. اهل پذیرفتن اشتباهاتم هستم.

در گزارشگری هم همین‌طور هستید؟

بله، بسیاری از اصطلاحاتم را به دلیل انتقاد درست مخاطبان اصلاح کردم.

مثل؟

«توپ در چارچوب زمین خوابید» یا «تور مانع عبور توپ است» که دیگر از آن استفاده نمی‌کنم.

لذتبخش‌ترین برد تیم والیبال ایران؟

زمانی که مسابقات لیگ جهانی چهارم شدیم.

کدام بازی را دوست داشتید؟

برد در برابر آمریکا در لیگ جهانی.

چند روز می‌توانید بدون اینترنت سر کنید؟

مدت‌ها؛ اهل استفاده از اینترنت و اطلاعات آن در گزارش‌هایم نیستم.

سفر غیرکاری؟

زیاد می‌روم، بخصوص کاشان.

چرا؟

اهل کاشانم.

سفر خارجی چطور؟

زمانی به دلیل کارم، سفر خارجی زیاد می‌رفتم.

الان چطور؟

در چند سال اخیر یکی دو بار برای دیدن دخترم به آمریکا سفر کردم.

اگر روبه‌روی دریا روی یک نیمکت نشسته باشید، به چه چیزی فکر می‌کنید؟

به زیبایی دنیا. این‌که آسمان، زمین، کوه و دریایش همه پر از خلاقیت است.

تماشاگران ایرانی؟

طاقتش را باید بالا ببرد.

فرقشان با تماشاچیان دیگر کشورها؟

آنها تحمل باخت را بهتر دارند.

عرب‌ها در فوتبال اهل تقلب هستند، در والیبال چطور؟

والیبال عرب‌ها در حد والیبال ایران نیستند که تقلب آنها تاثیری در بازی‌ها داشته باشد.

تیم والیبال بعد از ولاسکو؟

ماشین نویی بود که استهلاکش بالا رفت. در حالی که با یک مدیریت خوب می‌توانست این ماشین نو باقی بماند.

بین ورزشکار‌ها با چه کسی رفاقت خانوادگی دارید؟

با هیچ‌کس.

درس تربیت بدنی در دانشگاه؟

درس خوبی است و تلاش می‌کنم که به‌درستی به دانشجویان آموزش بدهم.

دانشجوها را تنبیه می‌کنید؟

اصلاً این کار را نمی‌کنم. فقط آنهایی که این درس را جدی نمی‌گیرند را متوجه این می‌کنم که این درس به نفع‌شان است.

شده دانشجوها بعدا انتقام بگیرند؟

دانشجویان می‌دانند که سختگیری‌های من برای سلامت خودشان است بنابراین انتقام برای چه؟

توی زندگی، زیر وزنه هم رفتید؟

زندگی سختی و بالا و پایین زیاد دارد.

بیرون هم آمده‌اید؟

بله، سختی‌ها بالاخره تمام می‌شود.

مردم زیر بار وزنه معیشتی کمر خم کرده‌اند؟

بیشتر غر می‌زنیم وگرنه در جامعه راه کسب درآمد مشروع وجود دارد.

اگر مجری والیبال نباشید؟

معلم ورزش.

اگر آن هم نباشید؟

راه دیگری برای زندگی پیدا می‌کنم؛ فرصت هنوز زیاد است.

دوست دارید گزارشگری توی خانواده‌تان باقی بماند؟

نه اصلا.

به کسی نمره ارفاق می‌کنید؟

به کسی که به اندازه توانایی‌اش تلاش می‌کند.

چرا فوتبال آن‌قدر حاشیه دارد؟

چون پول در آن زیاد است.

چرا والیبال ندارد؟

دارد.

چرا؟

چون پول وارد والیبال هم شده است.

بهترین مربی والیبال ایران؟

از میان جوان‌ها بدون اولویت احمد لاهوتی، محمدرضا دامغانی، سعید رضایی، پیمان اکبری، بهروز عطایی و مسعود آرمات.

بهترین مربی تاریخ والیبال؟

جبارزادگان.

گزارشگری والیبال حس خوبی دارد؟

بله. تلاش برای افزایش اطلاع‌رسانی و دادن شناخت به مخاطبان جذاب است.

ایران فقط یک گزارشگر والیبال دارد؟

نه بسیار دارد. همین الان که من با شما صحبت می‌کنم، یکی از بازی‌های والیبال را فرد دیگری گزارش می‌کند.

پس چرا همه شما را به عنوان تنها گزارشگر والیبال می‌شناسند؟

شاید چون قدیمی‌تر از سایر گزارشگرها هستم.

گزارشگری می‌کنید یا تفسیر؟

هر دو.

در خارج از کشور هم گزارشگرها این‌قدر درباره مسائل فنی نظر می‌دهند؟

در خارج از کشور یک مفسر در کنار گزارشگر همزمان بازی‌ها را تفسیر می‌کند.

زیاد جلوی آینه می‌ایستید؟

اهل جلوی آینه ایستادن نیستم.

در آینه چه می‌بینید؟

احساس این‌که هنوز موجودیتم تداوم دارد.

چقدر گریم می‌شوید در اجرای زنده؟

تنها در برنامه‌های زنده پودری به صورتمان می‌زنند که کمی جوان‌تر به نظر برسیم.

گاهی نقاب به چهره می‌زنید؟

اصلا، از دوگانگی خوشم نمی‌آید.

همیشه خندان هستید؟

خیلی نه، اگر نشناسند ممکن است بگویند چقدر اخموست.

در اجرای زنده از دست مهمان عصبانی هم شده‌اید؟

خیر. حتی اگر حرف‌های نادرستی بزند.

چطور مدیریت می‌کنید؟

تلاش می‌کنم حرف درست را به مخاطب منتقل کنم.

تماشای فوتبال را با اجرای چه کسی دوست دارید؟

برایم فرقی نمی‌کند، اما گزارشگری که کمتر داد بزند، بهتر گزارش می‌کند.

گزارشگر حق دارد نظرش را درباره کادر فنی بگوید؟

گزارشگری که به موضوع اشراف دارد، می‌تواند اظهارنظر کند، اما برخی اظهارنظرها درست و بجا نیست.

ورزش می‌تواند عامل همبستگی ملی باشد؟

بله. پیروزی در ورزش می‌تواند سبب خوشحالی، غرور و همبستگی ملی باشد.

شادی بعد از پیروزی؟

طبیعی است.

بزرگ‌ترین پیروزی شما در زندگی؟

همین که سلامت هستیم، یک پیروزی است.

چطور شادی می‌کنید؟

مثل همه، با اتفاقات خوب خوشحال می‌شوم.

پیری باعث می‌شود از حرفه‌تان‌ حذف شوید؟

خیر، اما باید واقعیت پیری را پذیرفت. مانند رفتن شب و آمدن صبح.

یک نفر که دوست دارید از آن حلالیت بطلبید؟

خیلی‌ها. انسان جایز الخطاست و ممکن است اشتباهات زیادی انجام داده باشد.

اگر همین امشب بگویند تا شب زنده‌اید مهم‌ترین کاری که می‌کنید، چیست؟

دعا می‌کنم و از خدا کمک می‌طلبم.

آخرین بار که آه کشیده‌اید؟

معمولا آه نمی‌کشم.

آخرین باری که گریه کرده‌اید؟

معمولا در عزاداری‌ها گریه می‌کنم.

آخرش چه می‌شود؟

زندگی همین است باید آن را پذیرفت. خوب و بد سپری می‌شود.

نورا حسینی - چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها