اکران گاه به گاه اثری مستند که از بنیهای قوی برخوردار باشد به مانند تزریق خون تازه به بدنه سینمای ایران است.
آتلان نوشته و ساخته معین کریمالدینی کمابیش یک اثر درخور تعمق در سینمای مستند ایران و کاری متفاوت و تحسینبرانگیز است.
داستان آتلان یک روایت یک خطی نیست. همین امتیاز میتوانست این فیلم را به اثری داستانی تبدیل کند.
روایتی درخور که حتی با استقبال تماشاگر عام و حتی خاص نیز روبهرو شود. اگرچه میتوان به برخی از کاستیهای ساختار داستان ایراد گرفت و برخی داستانکها را ناکافی دانست با این همه آتلان از قوت و ظرافت بصری فراوان برخوردار است.
آتلان روایت یک خانواده ترکمن است که همگی در کار پرورش اسب هستند. شرکت در کورسهای فصلی دغدغه اصلی علی؛ برادران و پدر پیرش است.
علی مربی قابلی است. او اسبی به نام ایلحان را مربیگری میکند و سوداها در سر دارد تا با پیروز شدن این اسب و بردن جایزه ویژه در مسابقه کورس؛ بتواند سرمایهای دست و پا کرده و ازدواج نماید.
ولی همیشه اتفاقات آن گونه رقم نمیخورد که علی در انتظار آن است. ایلحان گاهی آن اسبی نیست که صاحبش از او انتظار دارد...
معین کریمالدینی برای ساختن آتلان به قلب ترکمنصحرا رفته و از اعضای خانوادهای به نام گوگنژاد برای بازیگری استفاده کرده است.
یک خانواده حقیقی با شغل و کار واقعی. این یکی از مهمترین امتیازات فیلم است. حضور در یک جغرافیای زنده و بهرهگیری از انسانهای واقعی که هر آنچه احساس دارند حقیقی روکردهاند.
اینگونه است که تماشاگر در آتلان هم شعر میبیند هم آرامش و هم عصیان و غضب.در این بین رابطه انسان و حیوان باید در طبیعت تعریف شود و همین زمین و جغرافیا داستان را به سمت و سویی خاص پیش میبرد.
عناصر داستان به سبب همین پویندگی زنده و سرشار از حقیقت روایت شدهاند. معین کریمالدینی در مقام نویسنده و کارگردان؛ سوژهاش ایستا نیست. ضمن اینکه او یک سوژه را روایت نمیکند.
به همان اندازه که اسب فیلم او در کانون توجه فیلمساز است؛ علی نیز همینگونه در داستانکهای اتفاقی فیلم نقش اساسی دارد.
طبیعت جاندار منطقه نیز جداگانه خودش یک سوژه زنده و در مواردی یک تکمیلکننده دو کاراکتر دیگر است.
در چینش داستانکها آن هم به صورت یک روایت مستند آتلان اگرچه از برخی ضعفهای ساختاری رنج میبرد، اما حقیقتا دوربین کارگردانش روایتی قابل و در خور در توجه از رابطه حیوان و مربیاش به بیننده عرضه میکند.
عمده پلانها روی دست گرفته شدهاند و شاید بخشی از زندگی و تحرک واقعی مدیون طرز و سبک کار و همین ریسک بلند و بالای کریمالدینی باشد.
به هر حال ایلحان و علی در بادی امر یک اسب کورس و مربی ساده به نظر میرسند. اوج توقع از آنها شرکت در یک مسابقه است و خلاص و این مهم مگر چه تعلیق و جذابیتی میتواند برای تماشاگر ایجاد کند؟
یا مگر این رابطه و این مسابقه چقدر زمان دارد؟ دوربین کریمالدینی رابطه عاطفی بین علی و اسبش را فراتر از رابطه عادی بیان میکند. عشق و علاقه این دو به یکدیگر بسیار خوب تصویر شده و رفتارشناختی هردو بسیار قابل درک است.
داستانکهای جامعهشناختی نیز در آتلان کم نیستند. اگرچه هیچ ربطی ممکن است به رابطه ایلحان و علی نداشته باشند، اما بیتفاوت بودن به این مهم نیز خود باعث کاستیهای معناشناختی آتلان میشده است.
علی آنچه در توان دارد برای ایلحان میگذارد. بهترین تمرینها را برایش در نظر میگیرد. عصیانها و سرکشیهایش را تاب میآورد و تیمارش میکند.
از خانواده بهویژه از پدربزرگ پرتجربهاش کمک میگیرد تا با خوراندن داروهای سنتی عصبیت اسب را درمان کند.
حتی در بعد معنوی برای ایلحان از دعانویس مدد میجوید. همه این تلاشها برای رسیدن به یاری دیگر است.
علی قصد ازدواج دارد، اما در بزنگاه تحقق این آرزو؛ ناگهان سقف آسمان سوراخ میشود و ناغافل مالک اصلی اسب از راه میرسد و تمام ابرهای خیال علی را برهم میزند.
این پایان کار است. ایلحان قرار است به فروش برسد و از دست مربی چه کاری ساخته است جز اینکه آخرین روزها را با دست پرورده و عشقش در صحرا خلوت کند؟!
بافت و گرههای آتلان نیز زیباست. البته کریمالدینی قصد ساخت فیلمی بر مبنای قومنگاری نداشته و این از نوع روایت آتلان مشخص است، اما همین استفاده از یک خانواده اصیل ترکمن که همگی متعلق به جغرافیای آن منطقه هستند و مرتبط با هر چه در آنجاست؛ باعث شده که مفاهیم جامعهشناختی در آتلان نیز به چشم بیایند.
در حقیقت نمیتوان به زندگی عاشقانه مربی و اسبش پرداخت، اما از زندگی قومی و معیشتی علی چیزی نگفت.
گویش محلی، برخی آداب و بعضی باورها و رسومات همگی در قالب همین جامعهشناختی جای گرفتهاند.
در کنار این بافتار به رابطههای درست و نادرست و کاسبیهای خاص و دلالی و شرطبندی در مسابقات کورس نیز توجه کنید.
اینجا نیز روی دیگری از رفتارشناختی اشخاص جلوهگری میکند. و در نهایت دوروبریهای سوژههای اصلی درگیر ماجرا میشوند.
تمام این عناصر در مجموع از آتلان مستندی چشمنواز و متفاوت میسازند. آتلان یک سینمای واقعی و اثری قبال احترام است.
مهدی تهرانی- قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: