
احمد الشهاوی جایزه ادبی یونسکو را سال 1995 و جایزه کاوافی را سال 1998 دریافت کرده است. او درجشنوارههای متعدد ملی و بینالمللی شعر (در کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا) حضور داشته است.
1
در حیاط خانه ما
پسرکی نرسیده به نه سالگی
گندم بر خاک ریخت
که بشکوفاند شهرهای گرسنه را.
2
این بهای آب پاک نیست
که میپردازی
بل آغاز باران فراوان است
آغاز ناراستی
آغاز تجارت
آغاز پایان
که مینشیند در یاد
آنجا که زمین آرام میشود ـ خالی
3
چشم به راه قافله بود
وقتی که نیامد
به چپ و راست چرخید به چپ و راست
تکیه داد به بازوانش
خالی کرد اندوه دو عالم را
در رودهای خالی آسمانها
4
آنگاه که دست از نوشتن نامه برداشتم
زن پرسید از من:
کلامم آیا
باز میگرداند به خونم
چهره سفر کرده من را
و چهره فروزان زن را؟
اندوهم پاسخ داد:
در توانم نیست که با خون تو
پاسخی دهم
یا حرمت نیاکان را باز گردانم
5
زیر سنگینی پاسخی سنگین
میایستم
چشم میگشایم
به بامداد نزدیک
در حیاط میبینم آن دو را:
تاریکیام را
و
درخت اندوه را که به بلندای من است
در تلاش برای رهایی
از خستگی
تنهاش در اتاقم
شاخ و برگش را میکشاند به پنجرهام
و میوهاش را مینشاند در کتابها
سیداحمد نادمی
شاعر و مترجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم؛
گفتوگو با دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه«جامجم» در آستانه بیست و ششمین سالگرد انتشار این روزنامه